شیوه های دعوت به نماز

مشخصات کتاب

سرشناسه : قرائتی، محسن، 1324 -

عنوان و نام پدیدآور : شیوه های دعوت به نماز/ محسن قرائتی.

مشخصات نشر : تهران: موسسه فرهنگی انتشاراتی ستاد اقامه نماز ٬ 1396.

مشخصات ظاهری : 207 ص.؛ 5/14× 5/20 س م.

شابک : 65000 ریال: 978-964-5371-39-3

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : کتاب حاضر نخستین بار تحت عنوان «دعوت به نماز: اصل/ شیوه ها/موانع» توسط مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن در سال 1393 منتشر شده است.

یادداشت : چاپ بیست و سوم.

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

عنوان دیگر : دعوت به نماز: اصل/ شیوه ها/موانع.

موضوع : نماز

موضوع : نماز -- جنبه های قرآنی

شناسه افزوده : ستاد اقامه نماز

رده بندی کنگره : BP186/2/ق4د7 1396

رده بندی دیویی : 297/353

شماره کتابشناسی ملی : 5052110

ص:1

اشاره

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

ص:9

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و آل محمد و عجلّ فرجهم

گرچه دربارة نماز هزاران کتاب نوشته شده، امّا درون مایه، شیوه ها، اصول، قلم و بیان ها متفاوت است. این جانب نیز - با اینکه از نماز خود شرمنده هستم - کتاب­های زیادی را برای سنین گوناگون نوشته­ام؛ کتاب هایی نظیر:

1. «آشنایی با نماز» برای نوجوانان؛

2. «راز نماز» برای جوانان؛

3. «پرتوی از اسرار نماز» برای دانشجویان؛

4. «تفسیر نماز» برای معلمین و اساتید؛

5. «114 نکته دربارة نماز»؛

6. «پیوندهای نماز».

که از این میان، دو کتاب اخیر به مسائل جنبی نماز می پردازد و برخی از این کتاب­ها به زبان های گوناگون ترجمه شده و حتی بعضی به تیراژ میلیونی رسیده است.

همچنین به برکت انقلاب اسلامی و خون شهدا، ستاد اقامه نماز تشکیل شد تا محتوای این نوشته­ها به صورت عملی نیز اجرا شوند. اقامة ده­ها هزار نماز جماعت در مدارس، بدون اجبار دانش آموزان، توجه به نماز در ایستگاه­های قطار، فرودگاه­ها، جاده­ها و مسجدهای بین راهی؛ اقامة نماز در ظهر تاسوعا و عاشورا؛ راهنمایی­هایی در بیش از بیست پیام برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری؛ مصوباتی از هیئت دولت و مجلس؛ عنایاتی از عالمان، شاعران، هنرمندان و تبلیغات بر در و دیوار شهرها؛ اعزام

ص:10

حدود بیست هزار طلبه به مدارس؛ توجه ویژه به نماز در دانشگاه­ها، پادگان­ها و وزارتخانه­ها؛ و همچنین ساخت هزاران مسجد در شهرها و روستاها، تنها نمونه­هایی از کارهایی است که در پی کتاب­ها، ناله­ها و فریادهای عزیزان دلسوز و خادمان نماز انجام شده است.

علاوه بر اینها بازاریان و اصناف نیز اقداماتی برای ساخت نمازخانه در ورزشگاه های مختلف داشته و شهرداری­ها نیز به ساخت مسجد و نمازخانه در پارک­ها توجه بیشتری داشته­اند.

اما واقعیت این است که هیچ انسانی نباید به راه­های رفته خود نگاه کند تا دچار غرور نشود؛ بلکه باید به راه های نرفته نگاه کرد تا احساس مسئولیت بیشتری در انسان پدید بیابد.

نماز مطلوب از نگاه قرآن

نمازی که قرآن از ما می خواهد چنین است:

- دائمی باشد: «الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»؛(1)

- نمازی که از آن حفاظت شود: «وَالَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ»؛(2)

- نمازی که در آن خشوع باشد: «الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»؛(3)

- نمازی که بازدارنده از فحشا و منکر باشد: «إِنَّ الصَّلاةَ

ص:11


1- . معارج: 23.
2- . معارج: 34.
3- . مؤمنون: 2.

تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»؛(1)

- نمازی که به دلیل ذکرالله بودنش، آرام بخش دل ها باشد: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛(2)

- نمازی که در آن نشاط باشد، نه کسالت: «وَ إِذاقامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی»؛(3)

- نمازی که نسبت به آن، فرزندان و خانواده فراموش نشوند: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاة»؛(4)

- نمازی که اولویت آن همیشه بر سایر کارهای دیگر رعایت شود؛ حتی در میدان جنگ.(5)

امام رضا و اهمیت نماز

اکنون که این سطرها را می نویسم روز اول ماه مبارک رمضان سال 1393 شمسی است و من در مدرسه علمیه نواب، در چند متری حرم امام رضا هستم. دو روایت از اولویت دادن امام رضا نسبت به نماز به ذهنم آمد که بیان می­کنم:

اول: امام رضا مشغول نوشتن بود؛ همین که صدای اذان بلند شد، قلم را به زمین گذاشت و حاضر نشد حتی با نوشتن چند کلمه، نامه را تمام کند!

دوم: امام رضا جلسة مهمی با رهبر صابئین داشت. بحث به اینجا رسید که او گفت: «فَقَدْ رَقَّ قَلْبِی»؛ یعنی:

ص:12


1- . عنکبوت: 45.
2- . رعد: 28.
3- . نساء: 142.
4- . طه: 132.
5- . نساء: 102.

الان دل من برای پذیرفتن حرف امام نرم شد. در این هنگام صدای اذان بلند شد. امام فرمود: اول نماز، بعد گفتگو. امام با این حرکت ثابت کرد اهمیت نماز از مهم­ترین جلسات تاریخی هم بالاتر است و حتی این جلسات هم باید به هنگام نماز تعطیل شود.(1)

چند خاطره از امام خمینی(ره)

اکنون که سخن به اینجا کشیده شد، خاطراتی را از امام خمینی رضوان الله علیه نقل می­کنم:

اول: ایشان در ساعت های آخر عمر به آقای انصاری که در کنار امام بودند، فرمود: اگر صدای اذان بلند شد و من خواب بودم، مرا بیدار کن. ولی هنگام اذان، آن شخص به دلیل مراعات حال امام، ایشان را بیدار نکرد. پس از چند دقیقه امام چشم باز کرد و پرسید: آیا وقت نماز شده؟ گفتند: بله. فرمود: چرا مرا بیدار نکرده اید و چرا چند دقیقه دیر شد!؟

دوم: امام می فرماید: در سفر حج کتابی خریدم؛ همین که خواستم پول را به کتاب فروش بدهم صدای اذان بلند شد. او پول را نگرفت و گفت: به احترام نماز اول وقت پول را نمی گیرم؛ شما بعداً بیا تسویه حساب کن!

سوم: روزی که شاه فرار کرد، امام در پاریس بودند. جمعیت زیادی از خبرنگاران کشورهای دنیا در محل استقرار امام جمع شدند و سخنان امام به طور مستقیم به دنیا مخابره می­شد. فرزند امام (مرحوم حاج احمد آقا)

ص:13


1- . توحید صدوق، ص435.

تعریف کرد: امام روی یک کرسی رفتند و چند جمله­ای درباره برچیده شدن نظام طاغوتی سخنانی فرمودند. آنگاه به من نگاه کرد و فرمود: آیا وقت اذان شده؟ گفتم: بله، الان وقت اذان است. امام یک مرتبه سخن خود را قطع کرد و بدون خداحافظی، از کرسی پایین آمد و به سراغ نماز رفت. همة خبرنگاران تعجب کردند که چه مسأله­ای وجود دارد که مهم­تر از مهم­ترین حادثه قرن (فرار شاه و محو نظام شاهنشاهی) آن هم در گفتگوی مستقیم با تمام رسانه های دنیاست؟

آری! این است معنای ایمان به خدا و ایمان به هدف؛ و این است معنای واقعی الله اکبر؛ یعنی خدا بزرگ­تر از همه چیز است (بزرگ­تر از دیدنی­ها، شنیدنی­ها، نوشتنی­ها، بزرگ­تر از فکر و تصور بشر، بزرگ­تر از حکومت­ها و مصاحبه­ها و بزرگ تر از رسانه­ها و سایت­ها و ماهواره­ها).

آنچه به خواست خداوند در این کتاب بیان می­شود عبارت است از: ویژگی های دعوت کننده به نماز، اصول و مبانی دعوت و شیوه­های دعوت به نماز.

در این کتاب از خدا می خواهیم که فکر و قلم ما را به سویی که رضای خودش است، هدایت فرماید.

«رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی».(1)

ص:14


1- . ابراهیم: 4.

فصل اول: اهمیت دعوت به نماز

ص:15

پیامبر(ص) فرمود: خداوند جانشینان مرا رحمت کند. سؤال شد آنان کیانند؟! فرمود: کسانی که سنت و راه مرا احیاء کنند و به مردم بیاموزند: «رَحِمَ اللَّهُ خُلَفَائِی فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُکَ قَالَ الَّذِینَ یُحْیُونَ سُنَّتِی وَ یُعَلِّمُونَهَا عِبَادَ اللَّهِ».(1)

امر به معروف و دعوت به هر کار خیر و از جمله نماز که در مرکز کارهای خیر قرار دارد، نشانة دلسوزی، تعهد، غیرت دینی، خیرخواهی، وجدان بیدار، ایمان به مکتب و مردم و ایمان به هدف و راه می­باشد.

ما به سفارش قرآن کریم، مأموریم که خود و خانواده خود را از آتش و قهر خدا حفظ کنیم: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً»؛(2) با دعوت به نماز، به این سفارش قرآن کریم عمل کنیم.

در قرآن می خوانیم که پیامبران نگران افکار و عقاید فرزندان خود بودند و از آنان می پرسیدند: «ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدی»؛(3)

پس از مرگ من چه خواهید پرستید؟ در جای دیگر می خوانیم که حضرت ابراهیم از خدا می خواست که او و ذریه­اش را برپا کنندة نماز قرار دهد: «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ».(4)

او به همین دلیل آنان را در منطقه ای کوهستانی و بی آب و گیاه، در کنار کعبه ساکن کرد و گفت: پروردگارا! من برای اقامة نماز این مکان را برای سکونت فرزندانم انتخاب کردم: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی... لِیُقیمُوا الصَّلاةَ».(5)

ص:16


1- . بحار الأنوار (چاپ بیروت)، ج 2، ص25.
2- . تحریم: 6.
3- . بقره: 133.
4- . إبراهیم: 40.
5- . إبراهیم: 37

در واقع افرادی که نسبت به عقاید و عبادت دیگران بی تفاوت هستند، باید بدانند که در وجدان، تاریخ و قیامت توبیخ می شوند. خداوند، هم از افراد جاهل پیمان گرفته که به سراغ علم و کشفِ حق بروند و هم از دانشمندان پیمان گرفته که به سراغ افراد جاهل و منحرف بروند.

البته ممکن است همه، دعوت به خوبی را نپذیرند؛ ولی الگوی ما انبیاء هستند که با صبر، مقاومت، منطق، اصرار، توکل، کار و دعوت خود را آغاز کردند و در دعوت خود شبانه روز مشغول بودند: «قالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمی لَیْلاً وَ نَهاراً».(1)

حرف­های زشت و تهمت­ شنیدند، به آنان نسبت شاعر، کاهن، ساحر، مجنون، کذّاب دادند و به دعوت هایشان نسبت دروغ ، افترا، افسانه و اسطوره و به یارانشان نسبت اراذل و ساده لوح دادند؛ ولی آنها در این راه از انواع شکنجه­ ها و تهدیدها نترسیده و تا پای جان مقاومت کردند.

اما درباره اینکه این دعوت به خیر شامل چه مسائلی می شود، باید گفت که در برگیرندة مسائل زیادی است؛ از جمله: دعوت به تفسیر قرآن و نهج البلاغه، اخلاق، کمک به دیگران، گذشت از خطاهای مردم، تحصیل، حمایت از مظلوم، مبازره با ظالم، صرفه­جویی، عزت خواهی، استقلال، توکل، خودباوری، یأس ستیزی، امید بخشی و همة آنچه مربوط به کمال انسانی است.

اگر ما این هدایت را همراه با آثارش در نظر بگیریم - که گاهی این هدایت به نسل­های بعد و به زمین ها و زمان های دیگر گسترش پیدا می کند - ارزش دعوت به خیر را بیشتر درک خواهیم کرد. همچنین درخواهیم یافت که صرف هزینه های مادی و معنوی

ص:17


1- . نوح: 5.

در این راه، بهترین سرمایه گذاری است؛ چراکه می فرماید: «لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلَی یَدَیْکَ رَجُلًا خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَت»؛(1) اگر خداوند متعال توسط تو یک نفر را هدایت کند، از آنچه خورشید بر آن می تابد برای تو بهتر است.

آری! هدایت، کار خداست «یَهدِی الله» و انسان ها واسطه ای بیش نیستند: «بِکَ رَجُلاً»

باید دانست که اگر دعوت به خیر و معروف در جامعه انجام نشود، این جامعه ساکت و مرده خواهد بود؛

ضمناً اگر برای خوبی ها، تبلیغ، توصیه و سفارش نباشد، زمینه تسلط اشرار بر اهل ایمان فراهم می گردد؛

اما دعوت به نماز، دعوت به بزرگترین معروف­هاست و تمام برکات امر به معروف در آن نهفته شده است؛

همچنین دعوت به نماز، دعوت به حق است که مشمول آیه «و تَواصَوْا بِالْحَق»(2) می شود.

بهانه های افراد بی­تفاوت

عده ای برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، بهانه های مختلفی می آورند که از جملة آنها به موارد زیر می توان اشاره کرد:

1.­ بهانة «دعوت و توصیه، خلاف آزادی است!»

برخی می­گویند انسان آزاد است و سفارش و امر به معروف، خلاف آزادی است. غافل از اینکه آزادی معنای دیگری دارد. اگر آزادی به صورت مطلق باشد، باید بتوان با لباس شنا، در کلاس فیزیک

ص:18


1- . الکافی، ج5، ص28.
2- . عصر: 3.

حاضر شد! و باید در تمام دنیا هرگونه توبیخ و جریمه و محاکمه را کنار گذاشت! اگر آزادی به طور مطلق باشد و بتوانیم کودک و نوجوان یا جوانان هوس­باز را رها کنیم، غریزه و شهوت ها، نسل انسان را نابود می­کند.

پس آزادی باید در چارچوب عقل، علم، قانون، فطرت و حفظ حقوق دیگران تعریف شود و قرار بگیرد.

بنابراین نباید این نکته را فراموش کرد که هر آزادی ای ارزش و هر محدودیتی نقص نیست. وقتی انسان از کفش و جوراب استفاده می­کند - هرچند این کار محدود کردن پای انسان است - ولی این محدودیت سبب حفظ پا از خار، خاشاک، تیغ، شیشه و خاک کوچه است.

از طرف دیگر، ما باید کسانی که خیرخواه ما هستند را دوست بداریم و اگر چنین نکنیم، قرآن ما را مؤاخذه خواهد کرد که: «لا تُحِبُّونَ النَّاصِحین».(1)

امام صادق نیز می فرماید: «أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَی إِلَیَ عُیُوبِی»؛(2) بهترین دوست من کسی است که عیب مرا به من تذکر دهد. جالب اینکه حضرت نام این تذکر را هدیه گذاشته است؛ هدیه ای دوستانه.

در مقابل این روحیه کسانی هستند که قرآن کریم درباره آنها می فرماید: «وَ إِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْم»؛(3)

هرگاه به آنها سفارش تقوی می شود، به دلیل غرور و گناه تحت تأثیر قرار نمی گیرند.

ص:19


1- . اعراف: 79.
2- . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 75، ص250.
3- . اعراف: 138؛ نمل: 55؛ احقاف: 23.

عوامل بی­اعتنایی به نصیحت دیگران

در آیات و روایات، عواملی برای کسانی که دعوت به خیر را پاسخ نمی­دهند، بیان شده است. برخی از این عوامل عبارتند از:

1. جهل؛(1)

امام رضا فرمود: «اگر مردم زیبایی­های کلام ما را بدانند، از ما پیروی خواهند کرد».(2)

2.­ تعصب؛(3)

3. تکبر؛(4)

4.­ لقمه حرام؛(5)

5.­ سوء ظن به گوینده؛

6.­ تبلیغات خارجی.

2. بهانة «گناه دیگران، به ما ربطی ندارد!»

نباید فراموش کرد که هر کار خلافی بر فرد، جامعه و تاریخ اثر می­گذارد. اگر امر به معروف نباشد، هر روز خلاف و خلاف­کار زیادتر می­ شود و از خوبی­ها کاسته. در توضیح تأثیر اعمال افراد جامعه بر هم مثال معروفی است که گویای مسأله است: اگر کسی محل فقط نشستن خود را در کشتی سوراخ کند و فقط از آنجا آب وارد کشتی شود، همة مسافران را غرق خواهند شد!

ص:20


1- . هود: 29.
2- . عیون أخبار الرضا، ج 1، ص307.
3- . مائده: 104.
4- . طه: 56.
5- . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 45، ص9.

3. خجالت و ترس نابجا

برخی نگرانند که مشتری خود را از دست داده و درآمد و رزقشان کم می شود؛ بعضی نگرانند که مبادا دوستان خود را از دست بدهند؛ بعضی نگرانند که به سخنان و حرفشان بی اعتنایی شود؛ بعضی هم از تهدید، می ترسند.

جای تأسف است که افراد سیگاری در هر شرایطی سیگارشان را همراه دارند، ولی برخی افراد نمازگزار همین که جایشان تغییر کرد، به راحتی نماز را کنار می­گذارند و می گویند: در آن فضا نماز خواندن زشت بود!

بسیاری از مردان و زنان هندی، هر جای دنیا که بروند، لباس، پوشش و حجاب سنتی خود را حفظ می کنند؛ ولی کسانی هستند که اگر منزل، محله، شهر و کشورشان تغییر کند، به سرعت با یک خودباختگی و وارفتگی، به رنگ محیط درمی آیند!

اما تاریخ گواهی می دهد که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در برابر چشم هزاران مشرک، نماز جماعت سه نفره اقامه می کرد. (امام جماعت، رسول الله (ص)؛ و مأموم از مردان، حضرت علی و از زنان، حضرت خدیجه کبری (س)).(1)

متأسفانه بسیارند کسانی که در مسیر جاده ها، اگر به مسجد و رستورانی نرسند، جرئت آنکه در کنار جاده نماز بخوانند را ندارند و می گویند: مردم ما را می­بینند! در حالی که گاهی یک نماز آنان در جاده افزون بر اینکه تکلیف خود را انجام می­دهند، برای

ص:21


1- . الإرشاد للمفید، ترجمۀ رسولی محلاتی، ج 1، ص27.

تمام مسافران، نوعی تذکر و برای خود انسان، نشانة اهتمام و عشق به مکتب، گفتگو با خدا و اهمیت دادن به نماز است.

البته ممکن است برخی گمان کنند نماز در مجالس عروسی و رسمی و یا کنار جاده ها نوعی خودنمایی و ریا است و ریا هم نوعی شرک و لذا سبب باطل شدن نماز است؛ اما باید بدانیم که خودنمایی حرام است اما خوب­نمایی لازم است! یعنی اگر کسی هدفش از این کار، مطرح کردن خود باشد، این کارش اشتباه است؛ ولی اگر هدفش مطرح کردن نماز باشد، این نه­تنها نماز را باطل نمی­کند، بلکه برای آن، دو پاداش دریافت می­کند؛ یکی پاداش اقامه نماز و یکی پاداش دعوت عملی به معروف.

همچنین هر ریایی حرام نیست. قرآن دربارة انفاق می­فرماید: گاهی باید این انفاق مخفی باشد و گاهی هم آشکار و علنی: «سراً و علانیةً».(1)

امام حسین می توانست ظهر عاشورا نماز خود را در خیمه بخواند؛ ولی مخصوصاً بیرون خیمه خواند تا اعلام کند، انجام کاری مانند جهاد هم نباید شما را از نماز غافل کند؛ او به مردم یاد داد که با هیچ قیمتی و در هیچ شرایطی نماز تعطیل شدنی نیست.

4. بهانة «با یک گل بهار نمی­شود!»

این بهانه در حالی گفته می شود که در تاریخ هزاران نفر از افراد با پیمودن یک راه درست، ثابت کردند که یک نفر هم می­تواند مسیر تاریخ و جامعه را تغییر دهد.

هدهد با آوردن یک خبر، سرنوشت یک قوم و ملت را تغییر داد و

ص:22


1- . بقره: 274.

همان یک خبر آنها را مؤمن کرد.(1)

5. بهانة «جبر!»

برخی می­گویند: همة کارها به خواست خدا انجام می گیرد؛ اگر لازم بود، خود خدا جلوی خطاکاران را می­گرفت. در قرآن می خوانیم: همین که به بعضی سفارش اطعام به فقرا می شد، می گفتند: آیا ما اطعام کنیم کسانی را که اگر خدا می خواست، خودش آنان را سیر می کرد: «أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَه». جواب این تفکر غلط آن است که سنت خداوند بر آن است که کارها با واسطة طبیعی انجام گیرد.

6.­ بهانة «انتظار!»

برخی می گویند: ما منتظر حضرت مهدی هستیم تا خودشان تشریف بیاورند و فساد را ریشه کن کنند.

7. توقع نابجا

بعضی توقع دارند با اولین تذکر، به سخنانشان عمل شود؛ در حالی که هیچ میوه ای با یک تابش خورشید نمی رسد و بسیاری از امور با تکرار به نتیجه می رسند.

8. بهانة «دیگران هستند!»

و با این تفکر، از زیر بار مسئولیت شانه خالی می­کنند؛ در حالی که اسلام می فرماید همه مسئولند.(2)

ص:23


1- . نمل: 20 - 44.
2- . جامع الأخبار (للشعیری)، ص119.

9.­ بهانة «تقوا! و پژوهش!»

برخی به خیال اینکه سکوت، تقوا و وقار است، یا وظیفة ما تحقیق و پژوهش و درس و بحث است، امر به معروف و نهی از منکر را وظیفة خود نمی­دانند.

10. شخصیت های خیالی!

برخی برای خود شأن و مقامی تصور می­کنند و تذکر، دعوت و موعظه را با شأن خود سازگار نمی­دانند. چه بسیار افرادی هستند که با این توجیهات نابه­جا، گام به گام در سقوط خود و جامعه شریک می شوند. گام هایی اینچنین:

گام اول: در برابر خوبی­ها و بدی­ها بی­تفاوتند؛

گام دوم: گناه برایشان عادی می­شود؛

گام سوم: به انجام گناه راضی هستند؛

گام چهارم: به انجام گناه کمک می­کنند؛

گام پنجم: خود نیز مرتکب گناه می­شوند؛

گام ششم: به انجام گناه اعتیاد پیدا کرده و از آن لذت می­برند؛

گام هفتم: دیگران را هم به گناه دعوت می­کنند؛

گام هشتم: برای گناه سرمایه­گذاری می­کنند؛

گام نهم: در برابر حق موضع گیری می­کنند؛

گام دهم: سنگدل شده و قساوت قلب پیدا می کنند؛

به قول حضرت علی «نفوذ شیطان، تدریجی است»:(1)

مرحلة اول: «فَباضَ»؛ شیطان در روح تخم­گذاری می­کند؛

مرحلة دوم: «و فَرَّخ فی صُدُورِهِم»؛ در سینه­هایشان جوجه ها سر باز می­کنند؛

ص:24


1- . نهج البلاغه، خطبة7.

مرحلة سوم: «وَ دَبَّ»؛ جوجه های شیطان، چهار دست و پا به حرکت در می آیند؛

مرحلة چهارم: «وَ دَرجَ فی حُجورِهِم»؛ در دامن انسان ها به راه می افتند؛

مرحلة پنجم: «فَنَظَرَ بِاَعیُنِهِم»؛ سپس شیطان، با چشمِ آنها می­نگرد؛

مرحلة ششم: «وَ نَطَقَ بِاَلسِنَتِهِم»؛ شیطان با زبان آنان سخن می­گوید؛

مرحلة هفتم: «فَرَکَبَ بِهِم الزَّلَل»؛ شیطان به واسطة همین افراد، سبب لغزش دیگران می شود.

ص:25

ص:26

فصل دوم: اصول و قواعد کلی در دعوت به نماز

ص:27

در دعوت دیگران به نماز اصول و قواعدی کلی وجود دارند که در چگونگی انجام فعالیت های مربوط به نماز نقش مهمی ایفا می کنند. در این فصل، مهم ترینِ این اصول را به اختصار بیان می کنیم.

1. استمداد از خدا

دعوت به خیر (نماز و هر کار خیر دیگری) تنها با علم، تجربه، روانشناسی، استفاده از ابزار و فرمول­ها انجام نمی شود؛ بلکه این کار مقدس باید از سرچشمة بی نهایتی گرفته شود.

حضرت ابراهیم از خداوند متعال می خواهد که پس از خودش افرادی مبعوث شوند و مردم را به علم و تزکیه دعوت کنند: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً».(1)

او از خدا می خواهد که توفیق اقامة نماز را به خود و ذریه اش مرحمت کند: «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاء».(2)

نکته مهم این است که حضرت ابراهیم از خداوند متعال برای نسل خود دو نعمت مهم را درخواست کرد:

1.­ اقامة نماز؛ «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی»

2. ­رهبری مردم؛ همین که خداوند متعال فرمود: ای ابراهیم! من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم (إنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماً)، حضرت ابراهیم درخواست کرد که خدایا! این مقام را به نسل من هم بده (قالَ وَ مِن ذُرّیَّتی).(3)

اگر ما این دو درخواست را کنار هم بگذاریم، به این نتیجه

ص:28


1- . بقره: 129.
2- . ابراهیم: 40.
3- . بقره: 124.

خواهیم رسید که وزن اقامه نماز برابر وزن رهبری امت است؛ چون پیامبر خدا، دو درخواست غیرمتناسب از خدا نمی کند.

­امام سجاد در دعایی از خدا می خواهد که زبان و نطقش به هدایت باز شود: « اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَی»(1)

و حضرت موسی از خدا می خواهد که در کار دعوت به خدا، شرح سینه، آسانی امور و بیان روانی که مردم کلامش را به طور عمیق بفهمند، عنایت فرماید: «رَبِّ اشرَح لی صَدری...»

راز این طلب از خداوند آن است که دعوت کننده به حق می خواهد دست انسان ها را در دست خدا بگذارد و برای این کار نیاز دارد که دست لطف خدا همراه انسان باشد. اگر از سوی او عنایتی نباشد، توفیقی به دست نمی آید؛ چرا که هدایت به دست خداست و انسان واسطه ای بیش نیست.

در برخی آیات قرآن کریم می خوانیم که خداوند متعال به پیامبرش می فرماید: تو نمی توانی هر که را بخواهی هدایت کنی، بلکه این خداوند است که هر که را بخواهد هدایت می فرماید: «إِنَّکَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدین».(2)

امام سجاد در دعای مکارم الاخلاق می فرماید: « وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ، وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَاد»؛ خدایا! مرا راهنمای رشد دیگران قرار بده».(3)

بر هر مسلمانی واجب است که در هر نمازی، از خداوند متعال هدایت خود را درخواست کند: «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمِ». راه

ص:29


1- . الصحیفة السجادیة، دعای20.
2- . قصص: 56.
3- . الصحیفة السجادیة، دعای20.

مستقیم در فکر، نیت، عمل، ابزار، شیوه، انتخاب زمان، انتخاب مکان، انتخاب همسر، انتخاب رشتة تحصیلی، انتخاب شغل، برنامه ریزی و خلاصه در هر چیزی، بدون استمداد از خداوند امکان ندارد.

جالب آن است که در نماز حق نداریم بگوییم: «اِهدِنی»، بلکه باید بگوییم «اِهدِنا» یعنی این هدایت از خدا را برای همه و در همه چیز بخواهیم.

مهمتر آنکه پیغمبر اسلام دو برابر دیگران از خدا می خواست که به راه مستقیم هدایت شود. زیرا افزون بر نمازهای شبانه روزی، نماز شب نیز بر پیغمبر واجب بود که در آن نمازها نیز باید «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم» گفته شود. این در حالی است که پیامبر، نه تنها در راه مستقیم است، بلکه تسلط کامل بر راه مستقیم دارد؛ زیرا در سوره مبارکة یس به پیامبر خطاب می شود که تو بر راه مستقیم تسلط داری: «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ * عَلیَ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیم».(1)

از این تعبیر شاید بتوان این طور استفاده کرد که کسانی که مسئول کار فرهنگی هستند، بیشتر از دیگران در خطر انحرافند و بنابراین باید بیشتر از خدا بخواهند که در راه مستقیم بمانند.

به هر حال دعوت به هر کار خیر و به ویژه نماز، باید همراه با طلب یاری از خدا باشد تا در آغاز، تلاش های انسان همراه با ریا نباشد، و اگر کاری را خالصانه شروع کرد، در وسط کار گرفتار عجب و غرور نگردد، و اگر در آغاز و در وسط خالص بود، پس از اتمام عمل، گرفتار حبط و نابودی عمل نشود. در واقع ورود و خروجش صادقانه باشد: «رَبِّ أَدْخِلْنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی

ص:30


1- . یس: 3 و 4.

مُخْرَجَ صِدْق».(1)

2. تداوم و تکرار دعوت

گاهی مخاطب ما با یکی دو بار تذکر حرفی را نمی پذیرد؛ مثل چوب محکمی که با یکی دو ضربة تبر نمی­شکند؛ ولی ما نه از چوب دست برمی داریم و نه از تبر! یا اگر در شیشة آب­لیمو را نتوانیم باز کنیم، نه از شیشه دست برمی داریم و نه از آب لیمو! بلکه آن را دست به دست می چرخانیم تا بالاخره یکی بتواند بازش کند!

برخی افراد پس از چندین بار تذکر تأثیر می پذیرند؛ همان­گونه که خرما، پس از تابش های پی در پی و مکرر خورشید می رسد. در قرآن هم می خوانیم: «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ»(2)

که در این آیه، عبارت «کان یأمر» دلالت بر استمرار دارد. در جایی دیگر نیز می خوانیم که خداوند متعال سفارش می کند که اهل خود را به نماز سفارش کن و مقاومت داشته باش: « وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا»؛(3)

اگر چند بار گفتی و گوش نکردند، خسته نشو!

نماز مسأله ای نیست که تنها در مقطعی از دوران تحصیل (ابتدایی، متوسطه یا عالی) به آن پرداخته شود؛ بلکه باید همانند اذان که شبانه روز تکرار می­شود، در تمام سطوح (از مهد کودک تا بالاترین رده) به آن پرداخته شود و برای هر دوره­ای، به تناسب فهم مخاطب مطالبی بیان گردد.

همان گونه که در کندن چاه با ضربة هر کلنگی به عمق آن اضافه می­شود، در بیان نماز نیز باید با هر نکته ای، به عمق اسرار آن

ص:31


1- . اسراء: 80.
2- . مریم: 55.
3- . طه: 132.

نزدیک شویم و همان گونه که در بالا رفتن از نردبان با هر گامی اوجی پیدا می­کنیم، باید با هر دعوت، ارزش و اهمیت نماز را به مخاطب بیشتر تفهیم کنیم.

خداوند متعال نیز می فرماید: من یک حقیقت را با چند بیان و در چند موضوع قرار دادم: «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فی هذَا الْقُرْآن»؛(1)

یعنی مطلبی را در قالب­های مختلف و مکرر بیان کردم، تا شاید اثر کند.

خداوند متعال در جای دیگری می فرماید: چون در روز کار سختی در پیش داری، سحرها، با نماز شب و تلاوت قرآن خود را تقویت کن: «إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً * إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویلا».(2)

یکی دیگر از راه های تقویت روحیة مقاومت در انسان، یادبود افراد مقاوم است. خداوند می فرماید: «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل»؛(3) یعنی ای پیامبر! تو باید صبری همچون پیامبران اولوا العزم داشته باشی و باید با یاد آنان صبر خود را تقویت کنی.

در کنار این سفارش، هشدار می­دهد که مثل حضرت یونس نباش. او خسته شد و از مردم برید و ما او را به روشی متوجه کردیم که نباید مردم را رها کرد: «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادی وَ هُوَ مَکْظُوم».(4)

خلاصه اینکه اگر کمی صبر کنیم، درهایی به روی ما گشوده می شود و خداوند به ما سعة صدر می دهد. البته لازم است این را

ص:32


1- . اسراء: 41.
2- . مزمل: 6 و 7.
3- . احقاف: 35.
4- . قلم: 48.

بدانیم که ممکن است در دعوت به حق، مورد تمسخر هم قرار بگیریم؛ همان گونه که پیامبران (ع) مورد تمسخر قرار گرفتند، ولی از دعوت خسته نشدند: «مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کاَنُواْ بِهِ یَسْتهَْزِءُون».(1)

آنها اذیت، شکنجه، تحقیر و تهمت فراوان را به جان خریدند و حتی تهدید به قتل و سنگباران شدند، اما برنامه و سنت خداوند متعال، حمایت از حق و اهل تقوا و یاری پیامبران و یاران آنهاست.

راه دیگر کسب استقامت، توجه به پاداش الهی است؛ در قرآن می خوانیم: «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقین».(2)

آنچه باعث دلگرمی در مقابل همة این بی مهری هاست:

-­ یکی آن است که کارهای ما زیر نظر خداست و خدا آنها را می بیند. «فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا»(3)

و خداوند متعال از حال ما خبر دارد، که در چه فشاری هستیم: «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُون»؛(4)

- دیگری هم اینکه پاداش دور از ذهن و درک ما به دعوت کنندگان، و اجر بی حساب به صابران و مقاومان می دهد و جایگاه دعوت­کنندگان را بالاترین جایگاه معرفی می کند: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّه».(5)

ص:33


1- . یس: 30.
2- . اعراف: 128.
3- . طور: 48.
4- . حجر: 97.
5- . فصلت: 33.

3. آسان گیری

یکی از اصول اساسی در دعوت به نماز، آسان گیری است. قرآن می فرماید: ما وحی را آسان قرار دادیم تا به راحتی مردم متذکر شوند: «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْر».(1)

شعار اصلی پیامبر (ص) هم یک جمله کوتاه با سه حرف (الف، لاه و هاء) بود: «لا اله الا الله». ایشان فرمود: «قولوا لا اله الا الله تُفلِحُوا».(2)

همچنین در قرآن کریم می خوانیم: خداوند متعال نسبت به شما ارادة سخت­گیری ندارد، بلکه ارادة آسان­گیری دارد: «یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْر».(3)

در آموزش و در دعوت به حق، ما باید اساس را بر آسان­گیری و آسان سازی قرار دهیم. مثلاً در آموزش به واجبات بسنده کنیم. حتی در آموزش مستحبات هم تمام ابعاد مستحبی را در نظر نگیریم؛ مثلاً اگر کسی می خواهد دربارة نماز شب صحبت کند، بگوید: نماز شب یازده رکعت است، (پنج تا دو رکعتی و یک، یک رکعتی؛ که می توان بدون سوره، نشسته یا ایستاده هم به جا آورد). پس مستحبات نماز شب را نباید در آغاز کار مطرح کنیم و بلکه به تدریج آنها را بیان می کنیم.

این آسان­گیری نیاز به عزم و همت و جرئتی دارد که اگر به آن توجه شود، در همه جا برکات آن را می بینیم؛ آسان­گیری در امر ازدواج، تحصیل، مهمانی، تصویب قانون، مسافرت، و امثال آن. بسیار دیده شده مساجدی که اقامه نماز در آنها ساده است، شلوغ تر است؛ ولی مساجدی که با مدیریت­های سخت گیرانه

ص:34


1- . قمر: 17.
2- . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 18، ص 202.
3- . بقره: 185.

اداره می شود، خلوت است.

باید آداب و رسوم و قوانینی که نه بر اساس عقل است و نه بر اساس وحی، از بین برود تا مانع حرکت نشود. مثلاً اگر مساجد ما کوچک، محکم، متعدد و در دسترس باشند، افراد بسیاری نمازشان را در مساجد خواهند خواند. ولی اگر مساجد مجلل و بزرگ و دور از دسترس باشدن و یا در دسترس نباشند، برای اقامه نماز در آن، مردم احساس سنگینی خواهند کرد. خداوند متعال کعبه را در گودی قرار داده که هنگام نماز، مردم در سراشیبی قرار بگیرند؛ اگر کعبه در مکان مرتفعی بود، مردم برای حضور در مسجد احساس سنگینی می کردند.

در قرآن کریم هم می خوانیم: همین که برادران یوسف (ع) از او عذر خواهی کردند، ایشان بدون درنگ فرمود: از همین الان هیچ گناهی بر شما نیست و همة برادران را - با اینکه باعث ده ها سال گرفتاری چاه و به بردگی فروخته شدن و فراق و کوری پدر و عشق زلیخا و تهمت و زندان و... شده بودند - یک جا بخشید: «قالَ لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمین».(1)

امام سجاد (ع) نیز در دعای مکارم الاخلاق می­گوید: خدایا! مرا انسانی روان قرار بده: «و لین العریکة».(2)

این آسان گیری در کلمات، توقعات و برخوردها باید ملاحظه شود. اگر این اصل آسان­گیری تنها در مهمانی ها مراعات شود، میلیون­ها صله رحم اضافه می­شود؛ ولی میهمانی­های پرتکلف سبب می شود که دید و بازدیدها به سالی یک­بار تبدیل شود.

اگر در محله ها افراد باسواد، افراد بی سواد را به راحتی به شاگردی

ص:35


1- . یوسف: 92.
2- . الصحیفة السجادیة، دعای20.

بپذیرند و یا حتی در یک خانه افراد باسواد، افراد بی سواد را روزی چند دقیقه آموزش دهند، ما نیاز به هزینه کردن هزاران میلیارد تومان در نهضت سواد

آموزی نداشتیم. در اکثر خانه­هایی که افراد بی سواد هستند، پسر یا دختر یا شوهر یا همسر یا داماد یا عروس باسواد هستند؛ ولی چون آسان نمی گیریم و حاضر نیستیم نزد اعضای خانواده شاگردی کنیم، بودجه های سرسام آوری که می تواند مشکلات دیگر مردم را برطرف کند، صرف این آسان­نگرفتن ها می­شود.

4. تقویت جرئت و شهامت

بسیاری از افرادی که از انجام کارهای خیر محرومند، به خاطر ضعف اراده و جرئت است. انسان باید به جایی برسد که اگر در دست او طلاست، ولی همه مردم گفتند سفال است و اگر در دست او سفال است و همه گفتند طلاست! چون خودش به باور رسیده، در خود هیچ تزلزلی راه ندهد و حرف مردم او را تحت تأثیر قرار ندهد. همان گونه که به پیامبران نسبت مجنون، ساحر، کاهن، شاعر و کذاب می دادند و به یاران آنان توهین می کردند و به کلام آنها افسانه و افترا می گفتند؛ ولی در آنان هیچ گونه تزلزلی پیدا نمی شد. در حدیث می خوانیم که مؤمن مثل کوه است؛ با این تفاوت که کوه ممکن است ریزش کند، ولی در مؤمن هرگز ریزشی نیست.(1)

در تاریخ آمده است که جمعی از مشرکان مکه نزد ابوطالب آمدند و گفتند: پسر برادر تو از نبوت سخن می گوید؛ ما حاضریم سرمایه و امکانات دل خواهش را در اختیارش بگذاریم تا دست

ص:36


1- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص241.

از حرفش بردارد. ولی پاسخ پیامبر این بود که اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم بگذارید، از هدفم دست بر نمی دارم.

او یارانی داشت که انواع شکنجه ها، تحقیرها، تبعیدها و هجرت ها در آنان نیز اثری نداشت. قرآن درباره قدرت ایمانی و اعتماد به مکتب برخی یاران پیامبر چنین می فرماید: «هر چه به آنان گفته می شد که دشمنان شما علیه شما بسیج شده اند، از آنان بترسید! به جای ترس، بر ایمانشان افزوده می شد؛ «الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُم ْفَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً».(1)

آری! عوامل تبلیغاتی دشمن و برخی از مردمان ساده اندیش و ترسو، به رزمندگان و مجاهدان، ترس را تلقین و به اصطلاح آنان را نصیحت می کنند که دشمن قوی است و کسی نمی تواند حریف آنان بشود؛ پس بهتر است درگیر جنگ نشوید! امّا مسلمانان واقعی بدون هیچ ترس و هراسی، با آرامش خاطر و با توکّل به خداوند، با دشمن می جنگد.

در تربیت فرزند هم ما باید به جای اینکه به نوجوان خود القا کنیم که بچه نباید حرف بزند! از لقمان حکیم یاد بگیریم که به فرزندش می گفت: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْه َعَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ

عَلی ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِک َمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»؛(2) فرزندم! نماز را برپادار و امر به معروف و نهی از منکر کن و بر آنچه از سختی ها به تو می رسد مقاومت کن؛ که این (صبر) از امور واجب و مهم است.»

ص:37


1- . آل عمران: 173.
2- . لقمان: 17.

از این آیه چنین استفاده می شود که باید رابطه والدین و فرزند هم عاطفی باشد «یا بُنَیَّ»، هم فرزند را آن گونه تربیت کنیم که معروف و منکر را به خوبی بشناسد، و هم انگیزه و تحرک برای سفارش به خوبی ها و نهی از منکر در او زنده شود؛ ضمن آنکه به فرزند گوشزد کنیم که نظارت، دخالت و امر و نهی از کارهایی است که به اراده، جرئت و جزم نیاز دارد.

والدین و مربیان باید به نسل نو اجازة اظهار نظر بدهند؛ همان گونه که در قرآن می خوانیم: حضرت ابراهیم که حدود صد سال داشت، از فرزند سیزده ساله اش نظر خواست و پرسید: «إِنِّی أَری فِی الْمَنام ِأَنِّی أَذْبَحُک َفَانْظُرْ ماذا تَری»؛(1)

پدرگفت: ای فرزندم! همانا درخواب (چنین) می بینم که تو را ذبح می کنم؛ نظرت در این باره چیست؟»

در تاریخ کربلا نیز می خوانیم که امام حسین (ع) از فرزند برادرش، حضرت قاسم که حدود سیزده سال داشت، پرسید: شهادت در نزد تو چگونه است؟ او پاسخ گفت: از عسل شیرین تر!

رشد فکری و سیاسی این نوجوان تا جایی است که می گوید: اگر حاکم بر من طاغوت ها و افراد رذل باشند، مرگ و شهادت، از زندگی تحت فرمان آنها شیرین تر است.

حکایت

روزی مأمون الرشید با همراهان خود از مسیری عبور می­کرد. بچه هایی که در کوچه بازی می کردند، فرار کردند. اما یک نوجوان فرار نکرد. مأمون حساس شد و از او پرسید: چرا فرار نکردی؟ گفت: راه پهن و گسترده است، نیازی به فرار نبود؛

ص:38


1- . صافات: 102.

ضمناً خلافی هم نکرده ام که بترسم. شما از کنار جاده بروید.

مأمون گفت: تو باید پسر امام رضا(ع) باشی. این خاندان هستند که نسل خود را این چنین شجاع و با اعتماد به نفس تربیت می کنند.

انسان ممکن است در راه انجام وظیفه (نماز یا هر کار دیگر) انواع طعنه و سرزنش ها را از نااهلان بشنود. قرآن در سوره مطففین چهار نوع سرزنش و تحقیر را که مجرمین نثار مؤمنین می کنند، بیان کرده است:

1. برنامه مجرمان آن است که به مؤمنان بخندند: «إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ آمَنُوا یَضْحَکُون»؛(1)

2. هنگامی که از کنار آنان عبور می کنند، با چشم و ابرو غمزه می آیند: «وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُون»؛(2)

3. همین که این مجرمان به سوی همفکران خود بر می گردند و دور هم جمع می شوند، نسبت به عملکرد مؤمنان فکاهی می گویند: «وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلی أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهین»؛(3)

4. اگر آنها را از راه دور مشاهده کنند، با اشاره آنان را منحرف، مرتجع، اُمُّل، عقب مانده، سنتی و متحجر می خوانند و به آنان نسبت گمراهی می دهند: «إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّون»(4)

ولی خودشان را در دنیای خیال روشنفکر می پندارند؛

اما قرآن کریم به مؤمنین می گوید: این نوع برخوردها نباید در شما اثر بگذارد؛ زیرا روز قیامتی در پیش است که شما بر

ص:39


1- . مطففین: 29.
2- . مطففین: 30.
3- . مطففین: 31.
4- . مطففین: 32.

تخت های بهشتی تکیه زده، ذلت و حقارت آنان را خواهید دید و به آنها خواهید خندید: «فَالْیَوْمَ الَّذینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُون * عَلَی الْأَرائِکِ یَنْظُرُون».(1)

نکتة دیگر در ایجاد روحیة شهامت در فرزندان این است که والدین نباید حتی اگر لغزشی از فرزند دیدند، او را سرکوب کنند؛ به طوری که جرئت فرزند از بین برود؛ اگر در معامله، رانندگی، نوشته و سخنی، راه درست را نرفت، به­گونه ای به او تذکر دهند که شهامتش از بین نرود.

حضرت علی(ع) دختری تربیت کرد به نام زینب(س)؛ دختری که سخت ترین ضربه ها را دید؛ در طول نصف روز، شهادت برادران، فرزندان، بستگان و یاران خود را با فجیع ترین وضع به چشم دید؛ اسارت و حقارت را در اوج خود دید، اما در کوفه و شام آن گونه سخنرانی کرد که افکار عمومی را تغییر داد و رژیم بنی امیه را لرزاند. سخنان زینب کبری(س) گویا موشکی ویرانگر بر پیکر رژیم بنی امیه بود و این است نمونة تربیت علوی.

نکتة تربیتی دیگر این است که در اسلام سفارش شده با افراد ترسو مشورت نکنید؛ زیرا آنها جرئت شما را از بین می برند.(2)

شاید از این جمله بتوان چنین استفاده کرد که دوستی با افراد شجاع و جسور هم در شجاعت انسان مؤثر است.

خاطره ای از شهامت امام خمینی(ره)

بنده خدمت آیت الله بهاء الدینی رسیدم و گفتم ما سالمندی امام خمینی را دیده ایم؛ آیا شما که از جوانی با ایشان بودید،

ص:40


1- . مطففین: 34 و 35.
2- . نهج البلاغه، نامه53.

خاطره ای جالب از ایشان دارید؟ ایشان فرمود: امام خمینی حدود بیست سال داشت که از خمین و اراک برای تحصیل به حوزه علمیه قم آمد. در آن زمان که حکومت رضا شاه بود و چادرها را از

سر زنان و عمامه ها را از سر روحانیون برمی­داشتند و با تمام مظاهر دینی با قدرت مخالفت می­کردند، در قم کسی بود که از مهمترین شخصیت های آن زمان به شمار می آمد و حدود هفتاد و پنج سال سن داشت. یک بار آن شخص حرف بدی بر زبان آورد که در آن اهانت و تضعیف دین بود. (البته سخنان نابجا اگر از افراد عادی سر بزد، وظیفة ما کَظم غیظ و برخورد با کرامت و سعة صدر و عبور کردن با بزرگواری است؛ اما اگر این کلمات از افراد فرهیخته یا سیاسی و مغرض سر زد، باید به آنان جواب محکم داد) امام با جسارت و جرئتی که داشت، چنان سیلی محکم به صورت او زد که عینکش بر زمین افتاد و تکه تکه شد.

این جرئت امام در بیست سالگی بود که باعث شد در پیری به بازماندگان رژیم پهلوی بگوید: من توی دهن این دولت می زنم، من شاه را خلع می کنم!

بدیهی است که مراد ما از جرئت و جسارت، آن جرئت و جسارتی است که همراه با تدبیر و شناخت باشد؛ وگرنه اگر این جسارت در افراد نا اهل باشد، جرئت آنان بر گناه بیشتر خواهد شد.

خاطره ای از آزادگی امام حمینی(ره)

نقل شده است که مرحوم آیت الله بهشتی روزی نزد امام خمینی(ره) رفت و از جسارت طرفداران بنی صدر که در آن زمان رییس جمهور بود، گلایه کرد (آنها با کمال وقاحت می گفتند: مرگ بر بهشتی). امام خمینی به ایشان فرمود: اکنون

ص:41

چه صدایی می شنوی؟ دکتر بهشتی گفت: علاقه مندان شما در حسینیه جماران جمع شده اند و برای دیدن شما شعار می دهند. امام فرمود: مردم دنیا پشت این دیوار به نفع من شعار دهند یا بر ضد من، در من اثری ندارد!

در یکی از پیام های امام خمینی نیز می خوانیم که اگر خمینی تنها هم بماند، لحظه ای با امریکا سازش نخواهد کرد.

در اینجا بد نیست توضیح مختصری راجع به خجالت و حیا بیان کنم. بنابر احادیث، حیا و خجالت دو نوع است: گاهی حیا و خجالتی که برخاسته از عقل است، گاهی حیا و خجالت بر خاسته از احمقی است. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): الْحَیَاءُ حَیَاءَانِ حَیَاءُ عَقْلٍ وَ حَیَاءُ حُمْقٍ فَحَیَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَیَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ.(1)

گاهی انسان بر اساس عقل و تدبیر ساکت می شود و برخوردی نمی کند؛ که این حیا عاقلانه است؛ مانند اینکه اگر از والدین و دوستان کلام بدی را شنید یا حرف بدی را دید، از پاسخ دادن و مقابله به مثل حیا می کند. ولی سخن ما در آنجاست که حیا و خجالت، از ضعف و زبونی و خودکم بینی ناشی می شود.

راه تقویت جرئت

یکی از راه های ایجاد جرئت، مقایسة جرئت خود با جرئت دیگران است. چرا باید افرادی آشکارا گناه کنند، ولی ما از اقامة نماز خجالت بکشیم!؟

چرا افرادی که در جلسه ای نشسته­اند، اگر نیاز به دستشویی پیدا کردند، برمی­خیزند و می روند، اما اگر یادشان افتاد نماز نخوانده اند،

ص:42


1- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص 106.

خجالت می کشند!؟

چرا افرادی برای فروش جنس خود با بیان و نوار و... تبلیغ می کنند و ما از فریاد زدن اذان خجالت می کشیم!؟

حضرت علی(ع) می فرماید: چرا دیگران در باطل محکم هستند و شما در راه حق ضعیف هستید؟

بسیارند افرادی که اگر ببینند کسی نماز می خواند، آنها هم برای نماز قیام می کنند؛ ولی از اینکه خودشان به تنهایی برای نماز قیام کنند، خجالت می­کشند؛

بسیارند افرادی که برخی احکام نماز را نمی­دانند و از پرسیدن آن خجالت می­کشند؛

بسیارند افرادی که عذری دارند ولی از بیان عذر خود خجالت می­کشند؛

بسیارند افرادی که اگر در جایی کسی آنان را نبیند، حاضرند نماز بخوانند؛ ولی در جلوی چشم دیگران خجالت می­کشند این کار را انجام دهند؛

اینها نمی­دانند که در حدیث آمده است: مثال کسی که در میان مردم به نماز بایستد، مثال درخت سبزی در کویر خشک است!

اینها نمی­دانند که قرآن کریم یکی از نشانه های خوب بندگان خدا را این می داند که به جامعه حرکت بدهد؛ یعنی او مسأله نماز را طرح کند و خود به نماز بایستند تا دیگران از او اقتباس کنند: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماما».(1)

قرآن مردم را از لحاظ تأثیرپذیری از محیط به سه دسته تقسیم می کند:

1. گروهی که در جامعة فاسد هضم می­شوند: «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ

ص:43


1- . فرقان: 74.

الْخائِضین»؛(1)

یعنی: اگر دیدند فضای مجلس، فضای نامناسبی است، نه جرئت خروج دارند و نه توان دارند که فضای جلسه را تغییر دهند.

2.­ گروه دیگر، جرئت دارند که خود قیام کنند و منطقه و محل گناه را رها کنند؛ مانند اصحاب کهف که قرآن در ستایش آنان می­فرماید: آنان گروهی جوانمرد بودند که در فضای انحرافی و محیط فاسد، زندگی می کردند. آنها تصمیم گرفتند قیام کنند و از لذتها و رفاه شهری بگذرند و با زندگی بسیار ساده در غار، از فکر و دین خود حفاظت کنند.(2)

3. گروه سوم افرادی هستند که نه تنها در جامعة فاسد هضم نمی شوند، بلکه علاوه بر خارج شدن از منطقه و جلسه، سعی می کنند تا جامعه را تغییر دهند و فضای فاسد را به فضای سالمی تبدیل کنند؛ اگرچه تنها و یک نفر باشند.

قرآن کریم می­فرماید: ابراهیم(ع) یک نفر بود؛ اما جوانی بود که جامعه را تغییر داد. او فردی بود در جایگاه یک امت و ملت؛(3)

بنابر احادیث، حضرت ابوطالب علیه السلام نیز مانند یک ملت پشتیبان پیامبر اسلام(ص) بود؛

حضرت خدیجه سلام الله علیها نیز یک نفر بود؛ ولی در برابر همه خواسته­های نابه حق و خواستگارهای منحرف ایستاد؛

ص:44


1- . مدثر: 45.
2- . کهف: 13 - 16.
3- . نحل: 120.

زن فرعون، نیز یک نفر بود؛ ولی در قلب محیط فرعونی، یک انفجار ایجاد کرد. زن فرعون ثابت کرد که با یک گل هم بهار می­شود! زن فرعون ثابت کرد که اگر انسان ارادة قوی داشته باشد، می تواند محیط، تاریخ و اقتصاد را در هم بشکند. یعنی فضای اقتصادی، چاپلوسانی که دور فرعون هستند، زر و زیور، کاخ نشینی، تهدید و تطمیع فرعون، رابطة زن و شوهری و وابستگی های خانوادگی هیچ اثری در او نمی گذارند.

در دستگاه فرعون شخص دیگری بود که ایمان خود را کتمان کرده و از موسی(ع) حمایت می­کرد (ماجرای این شخص در سوره غافر مطرح شده است).

به هر حال نکتة اساسی برای دعوت به نماز این است که باید خود و فرزندانمان را از خجالت های نابه جا دور کنیم. بهترین راه هم برای ایجاد جرئت، اذان گفتن است. کسی که روی بام برود و با صدای بلند

فریاد بزند و اذان بگوید، ضمن دریافت پاداش اذان، امر به معروف، موعظه، تذکر، غفلت زدایی از جامعه و تکبیر و تهلیل، یک عیب مهم خود را که خجالت نابه جاست، از خودش دور می کند.

مؤذن باید بداند که اگر فضای سکوت را شکست و نام خدا را در میان غافلان مطرح کرد، بهترین حرف ها را زده است. زیرا قرآن کریم می­فرماید: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّه»؛(1) حرف چه کسی بهتر از آن است که مردم را به سوی خدا دعوت کند؟!

ص:45


1- . فصلت: 33.

و اذان، دعوت به سوی خدا و شعاری بی­هزینه، روان، موزون، پرمحتوا، ساده و در دسترس همگان است که در چند لحظه گفته می­شود.

به هر حال، یکی از عوامل دعوت به نماز که بستر نماز را فراهم می­کند، داشتن جرئت و تمرین آن و القاء جرئت به دیگران، به ویژه فرزندان است. حضرت علی(ع) می فرماید: چرا دیگران در باطل محکم هستند و شما در راه حق ضعیف هستید!؟

در قرآن از زبان افراد ترسو و بی­جرئت نسبت به رفتن به جبهه توجیهات زیادی بیان شده است. گروهی برای جنگ تبوک می گفتند: ما نگرانیم که اگر به جبهه بیاییم، نگاهمان به دختران رومی بیفتد و دچار فتنه شویم! قرآن می فرماید: همین بهانه ها و ترک جبهه، خود بزرگترین فتنه است: «أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا».(1)

آنها برای نرفتن به جبهه بهانه های مختلفی می آوردند. مثل اینکه هوا گرم است؛ خانه های ما در و پنجره ندارد و ما باید بالای سر زن و بچه مان باشیم؛ راه دور است؛ دشمن زیاد است و...

افراد بی­اراده و ضعیف به جای اینکه به بر طرف کردن عیب خود بپردازند، کار خود را متانت، بصیرت و عقلانیت می­پندارند؛ آنها حتی احساسات افراد شجاع را بی تدبیری می دانند!

نکته آخر هم در این زمینه اینکه حضرت امیر می­فرماید: «امر به معروف و نهی از منکر، نه رزق شما را قطع، و نه مرگ شما را نزدیک می­کند».(2)

ص:46


1- . توبه: 49.
2- . نهج البلاغه، خطبه156.

5. ساده کردن امور

اصل دیگر در دعوت به کار خیر، ساده کردن کارهای خیر است. برای مثال، اگر افطاری ها ساده باشد، همان گونه که پیامبر(ص) فرمود حتی با دانه ای خرما، همان گونه که در مکه و مدینه با نان و خرما و

پسته، آن جمعیت بسیار بر سر سفرة افطاری می نشینند و در دعوت، هیچ گزینشی صورت نمی گیرد. هیچ کس دیگری را نمی شناسد و از یکدیگر توقع جبران ندارد؛ چنین افطاری برای همه آسان است و کسی از تکرار آن خسته نمی شود.

اما متأسفانه در برخی افطاری ها آنقدر تنوع در غذا، شیرینی جات، میوه، کارت های، دعوت کرایه سالن ها و رفت و آمدهای پردردسر وجود دارد که گاهی یک افطاری دادن به صورت یک پروژة عظیم در می آید.

در دعوت به نماز نیز باید برنامه ها را ساده بگیریم تا همه شرکت کنند. نتیجة ساخت مساجد بسیار این می شود که بسیاری از مناطق، مسجد ساده هم ندارند.

راستی؛ ساده تر از کعبه خانه ای سراغ دارید!؟

نباید به نماز چیزهایی اضافه کرد که کار را سخت می کند. اسلام هفده رکعت نماز را در یک لحظه واجب نکرده؛ بلکه آنها را در چند نوبت تقسیم و توزیع کرده است. نمازهای نافله را به ایستادن و رو به قبله بودن مشروط نکرده؛ یعنی انسان می تواند در حال راه رفتن هم حمد و سوره را بخواند و با اشارة خفیفی رکوع و سجود را انجام دهد.

اسلام در کنار کارهای سنگین، کارهای مشابهی را قرار داده تا راه، برای همه باز باشد؛ برای مثال به کسانی که به نماز جمعه می روند، پاداش حج و به کسانی که زیارت حضرت عبدالعظیم

ص:47

می­روند، پاداش زیارت کربلا می دهند.

برای بسیاری از کارهای پرحجم، برنامه هایی قرار داده که افراد ضعیف هم محروم نمانند؛ چنانچه در دعا نیز می خوانیم: «وَ سَوَّی التَّوْفِیقَ بَیْنَ الضَّعِیفِ وَ الشَّرِیف».(1)

حتی در روایات هست که اگر کسی نیت صادق و خالصی نسبت به انجام کار خیر داشته باشد و به هر دلیل توانایی انجام آن را نداشته باشد، خداوند پاداش انجام آن کار خیر را به او می دهد: «نِیَّةُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ ... وَ کُلُّ عَامِلٍ یَعْمَلُ عَلَی نِیَّتِه».(2)

6.­ موضوع­شناسی

در امر به معروف و نهی از منکر باید موضوع­شناسی و مخاطب­شناسی بصیرانه صورت گیرد. گاهی نرمی، و گاهی تندی لازم است. به این مثال توجه کنید:

اگر روی آستین انسان گرد گچ نشست، آن را با ضربة شدید دست از لباس دور می­کنیم. اما اگر روی همین آستین، دوده­­ای نشست، باید آن را با فوت و به آهستگی و نرمی از لباس دور کرد؛ اگر در این مورد نیز، با شدت

برخورد کنیم، هم دستمان سیاه می شود، و هم دوده به لباس مالیده می شود. لذا با تمام منکرات نمی توان یکسان برخورد کرد و هر کدام، حساب جداگانه ای دارد.

لطیفه

شخصی به دیگری گفت: گوش من درد می­کند. گفت: برو آن را بکش!

شخص با تعجب پرسید: چطور؟ گفت: زیرا دندان من که درد

ص:48


1- . زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص423.
2- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص84.

می کرد، آن را کشیدم!

بسیارند افرادی که در دعوت، از راه ملامت وارد می­شوند، در حالی که نمی دانند این ملامت، شنونده را لجباز می­کند.

8. تکریم و هویت بخشی

قرآن می فرماید: «هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً»؛(1) او کسی است که بر شما درود می فرستد و فرشتگان او [نیز بر شما درود می فرستند] تا شما را از تاریکی ها (کفر، شرک، جهل، تفرقه و خرافات) به سوی نور (ایمان، تقوا، علم و وحدت) درآورند و او به مؤمنان مهربان است.

راه دعوت مردم به دین، درود و رحمت است: «یُصَلِّی عَلَیْکُمْ ... لِیُخْرِجَکُمْ»

فرشتگان، هم بر مؤمنان درود می فرستند: «یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ» و هم برای آنان استغفار می کنند: «وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا».(2)

حضرت ابراهیم نیز همین که به مأمور به ذبح فرزندش شد، برای تکریم و هویت­بخشی فرزندش، این مسأله را با نوجوان خود مطرح کرد و از او نظر خواست و فرمود: «فَانْظُرْ ما ذا تَری».(3)

آری! در یک خانواده، دختر جوان می­تواند به بزرگ خانواده پیشنهاد اقتصادی دهد و پدر بپذیرد؛ همان گونه که در قرآن می خوانیم: دختر شعیب، به پدر پیشنهاد کرد که موسای جوان را برای کمک خود استخدام کند و پدر پذیرفت. البته

ص:49


1- . احزاب: 43.
2- . غافر: 7.
3- . صافات: 102.

پیش از آنکه جوانی مجرد در خانة دخترداری ساکن شود، مسأله ازدواج او را حل کرد و به موسی گفت: من تصمیم دارم یکی از دخترانم را به همسری تو درآورم: «إِنِّی أُریدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ هاتَیْن».(1)

در این ماجرا، پیشنهاد اقتصادی دختر، قبول پدر و پیشنهاد ازدواج پدر مطرح می شود و به قول معروف، به پیشگیری قبل از درمان و ایمنی قبل از کار نیز اشاره می گردد.

به طور کلی اگر انسان - به ویژه نسل نو - خود را در جامعه عزیز و شریف احساس کرد، به کارهای سبک نمی پردازند: «مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ لَمْ یُهِنْهَا بِالْمَعْصِیَة».(2)

و این یک مسأله طبیعی است؛ هیچ سرهنگ و سرتیپی با لباس فرم، حاضر نیست در ملأ عام به کارهای سبک دست بزند.

لذا بی جهت نیست که پیامبر اسلام، حتی کودکان را با اسم صدا نمی زد؛ بلکه آنان را با کنیه (که در عرب نشانه تکریم است) مورد خطاب قرار می داد. به آنان سلام می­کرد و حق آنان را پاس می داشت. مثلاً نوجوانی از پیامبر، ظرف آبی را که پیامبر از آن نوشیده بود، درخواست کرد. در همین هنگام افراد بزرگتر نیز تقاضا کردند؛ ولی حضرت فرمود: باید نوبت آن نوجوان محفوظ بماند.

دیگر اینکه اگر کسی در جایی نشسته، نباید او را بلند کنیم و دیگران را در جای او بنشانیم. احترام افرادی که تازه به مجلس وارد شده اند، نباید سبب شود تا کرامت افراد نشسته را بشکنیم؛ هر چند آن شخص نشسته، کودک یا نوجوان باشد و آن شخص

ص:50


1- . قصص: 27.
2- . غرر الحکم و درر الکلم، ص634.

وارد شونده، بزرگ­ترین شخصیت.

خاطره

در ایام عاشورا، شبی در مجلس مهم و پرجمعیتی بر منبر مشغول سخنرانی بودم. مسئولان منطقه وارد شدند. مسئول جلسه برای احترام به این افراد پای منبر آمد و نوجوانانی که آنجا نشسته بودند را بلند کرد و مسئولان را آنجا نشاند.

من با دیدن این صحنه احساس کردم کار اشتباهی انجام شده است؛ زیرا هیچ کس حق ندارد کسی را از جایی که نشسته بلند کند. سخن خود را روی منبر قطع کردم و گفتم: یک مسأله شرعی بگویم و بعد سخنم را ادامه بدهم. از مسئولان محترم برای شرکت در جلسه امام حسین تشکر می­کنم، ولی چون مدیر هیئت، نوجوانان را با زور بلند کرد و شما را نشاند، باید اطلاع بدهم که این کار حرام و توهین به آنهاست. از شما تقاضا می­کنم برخیزید و هر جایی که جا هست، بنشینید و از بچه­ها خواستم که به جای خود برگردند. بچه­ها با یک نشاط جدیدی پای منبر نشستند و به دلیل دفاع از حق طبیعی و شرعی شان، نوک انگشتان خود را بر لب گذاشته و می­بوسیدند و از پای منبر این بوسه­ها را به سمت من پرتاب می کردند!

خاطره ای دیگر

مرحوم آیت الله قاضی، از عالمان سالمند دزفول، بر سر سفره­ای کنار رهبر انقلاب، آیت الله خامنه­ای نشسته بود. ظرف­های غذا تقسیم شد و در هر ظرفی مقداری برنج و دو سیخ کباب بود. مرحوم قاضی نیمی از برنج و یک سیخ کباب را برداشت و فرمود: بقیه را به دیگران بدهید. به وی گفتند: اگر برنج را نمی­خورید،

ص:51

لااقل کبابش را بردارید. فرمود: مگر کسی که نصف دیگر برنج را می­خورد، نیاز به کباب ندارد؟ این انصاف نیست که من کباب را بخورم و برنجش را برای دیگران بگذارم. این نوع توجه به دوری از خودخواهی و توجه به حقوق و تکریم دیگران که یک نوع ایثار است، فقط در سایة تربیت اسلامی پیدا می­شود.

9. توجه به نشاط و آمادگی مخاطب

در دعوت به نماز باید به آمادگی و نشاط مخاطب توجه کرد؛ زیرا حالت های انسان متفاوت است. بنابراین باید زمینه مناسب را فراهم کرد.

دعوت کننده باید بداند که گاهی قلب آمادگی روی آوردن به حق را دارد و گاهی این چنین نیست؛ بنابراین باید از حالت اشتیاق و اقبال استفاده کرد؛ زیرا در برخی حالات که آمادگی روحی وجود ندارد، اگر سخنی بر قلب تحمیل شود، آن را کور خواهد کرد: «إن القلب اذا اکره عمی».(1)

در سیره پیامبر(ص) می خوانیم که وی در آغاز دعوت، یک مهمانی ترتیب داد و سران فامیل را دعوت کرد - تا پس از مهمانی که به طور طبیعی آمادگی و نشاط ایجاد می کند - نبوت خود را مطرح کند؛ ولی ابولهب با کلمات و حرکاتی فضای جلسه را تغییر داد و برای همین، پیامبر دعوت خود را به جلسة بعد موکول کرد.

برخی از افراد فقیر برای کمک گرفتن، کنار تالار عروسی می ایستند؛ آنجا که همه با لباس شیک و آرایش کرده و با دسته گل و کادو وارد سالن می شوند، حاضرند کمکی به افراد بی بضاعت داشته باشند. ولی اگر همین فقیر به جای تالار،

ص:52


1- . نهج البلاغه، صبحی سالم، ص759.

مقابل دفتر طلاق بایستد، جایی که زن و شوهر با عصبانیت و نارضایتی ساعت های تلخی را سپری می کنند و تقاضای کمک کند، قطعاً چیزی بدست نخواهد آورد!

آری والدین نیز باید در دعوت فرزندان خود هم جدی باشند و هم به حالت های او توجه داشته باشند. پیامبر(ص) در این باره فرمود: «وای بر فرزندان آخرالزمان به خاطر پدرانشان!» سؤال شد: مگر پدرانشان مشرکند؟ فرمود: «نه، پدران با ایمانی هستند، ولی هیچ چیز از واجبات را به فرزندان خود نمی آموزند و

اگر خودِ فرزندان چیزی را فرا گیرند، از آنان جلوگیری می کنند! این پدران به مقدار کمی از دنیا که نصیب فرزندشان بشود، راضی هستند و من از آنها متنفرم».(1)

ص:53


1- . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 15، ص165.

ص:54

فصل سوم: ویژگی های دعوت کنندگان به نماز

ص:55

افرادی که وظیفة دعوت دیگران به دین و خصوصاً نماز را به عهده می گیرند، باید به خصایص و ویژگی هایی خود را آراسته کنند که مهمترین آنها عبارتند از موارد زیر:

1. تواضع

کسانی که به کار خیر و نماز دعوت می کنند، باید در برابر مخاطب خود تواضع کامل داشته باشند: «وَاخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ»؛(1)

باید زندگی آنها عادی باشد: «إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُم»(2)

و «یَمْشی فِی الْأَسْواق»؛(3)

هدفشان نباید برتری طلبی نباشد: «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ :الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقین»؛(4)

2. شرح صدر و اخلاق نیک

دعوت کننده به کار خیر باید دارای سعة صدر و اخلاق عالی باشند: «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم»؛(5)

اصولاً قرآن علت گرد آمدن مردم در اطراف پیامبر را اخلاق نیک و مهربانی حضرت می داند: «وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ».(6)

3. خوش نامی

دعوت کننده باید در جامعه خوش سابقه و بدون حاشیه باشد:

ص:56


1- . حجر: 88.
2- . فصلت: 6.
3- . فرقان: 7.
4- . قصص: 83.
5- . قلم: 4.
6- . آل عمران: 159.

«فَقَدْ لَبِثْتُ فیکُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِه»؛(1)

در دعوت به نماز و هر کار خیر دیگر، محبوبیت فرد نقش مهمی دارد.

در واقع یکی از علل تأثیر سخنان پیامبر در مردم آن روزگار نیز همین خوش نامی ایشان بود که مردم او را «محمد امین» نامیده بودند.

قرآن می فرماید: از مردم زکات بگیر و به آنان درود فرست، زیرا درود شخص تو برای آنان آرامش بخش است: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُم».(2)

در ماجرای تنظیم اسناد تجاری نیز قرآن می فرماید: گواهانی را که از آنها راضی هستید، گواه بگیرید «مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداء».(3) یا در جای دیگر می فرماید: حتی مخالفین به پیامبران می گفتند: ما به تو دل بسته بودیم: «قَدْ کُنْتَ فینا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا».(4)

1. معلومات و دانش کافی

هر کاری نیاز به علم مخصوص دارد و دعوت به حق نیز این گونه است:

- دعوت باید همراه با حکمت، موعظة حسنه و جدال احسن باشد: «ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَن»؛(5)

- دعوت به نماز و هر کار الهی دیگر باید بر اساس بصیرت باشد:

ص:57


1- . یونس: 16.
2- . توبه: 103.
3- . بقره: 282.
4- . هود: 62.
5- . نحل: 125.

«أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی بَصیرَة»؛(1)

- در دعوت باید به بهترین بیان و با متانت سخن بگویند: «وَ قُلْ لِعِبادی یَقُولُوا الَّتی هِیَ أَحْسَن»؛(2)

- باید از راه های حقی که اولیای خدا رفته اند، پیروی کرد و به اسم ابتکار و نوآوری و... وقار و متانت خود و نیز سنت های خوب دیگران را از بین نبریم؛

- در نهایت، دعوت باید طبق اخلاق و ادبیات و فرهنگ مخاطب باشد:«بِلِسانِ قَوْمِه».(3)

2. بیان روان

همین که خداوند متعال به حضرت موسی(ع) فرمود که برای دعوت به سراغ فرعون برود، ایشان دو مطلب را از خداوند خواستند که یکی باز شدن لکنت زبانش بود:«وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یفقهوا قولی»(4)

و دیگری اینکه برادرش که از او خوش زبان تر بود نیز همراهش گردد.

آری! کسانی که مسئول دعوت به نماز یا آموزش آن هستند، باید سعی کنند این سخن ها را به گونه ای بگویند که هم عوام آنها را بفهمند و هم خواص آنها را بپسندند.

بعضی بیان روانی دارند، به گونه ای که همة مردم آن را می­فهمند؛ ولی کلامشان همراه با علم و عقل و منطق نیست؛ یعنی خواص، آن

ص:58


1- . یوسف: 108.
2- . اسراء: 53.
3- . ابراهیم: 4.
4- . طه: 27 و 28.

بیان را نمی پسندند و رد می­کنند. برخی دیگر کلامشان علمی و منطقی است ولی روان­گو نیستند؛ یعنی خواص آن را می­پسندند، ولی عوام آن را نمی­فهمند.

استاد و معلم و روحانی باید آن گونه بگوید که هم عوام بفهمد و هم خواص بپسندد؛ یعنی هم با استدلال باشد و هم روان و قابل فهم برای همه گفته شود.

1. اخلاص

اخلاص در دعوت یعنی:

- دعوت او بدون چشم­داشت و امکانات و تجملات دیگران باشد: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِه»؛(1)

- ­هیچ گونه توقع پاداش و تشکری از مخاطب نداشته باشند: «لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُورا»؛(2)

- دعوت کننده باید دقت کند که دعوت او فقط برای خدا باشد و از هیچ کس نترسد: «الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّه»(3)

و سرزنش این و آن در او اثر نکند: «لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم».(4)

2. دل سوزی

دعوت کننده به نماز باید مانند پیامبر اسلام سوز و شور ویژه ای داشته باشد: «حَریصٌ عَلَیْکُم»؛(5)

خداوند متعال می­فرماید: سختی و رنج شما بر پیامبر بسیار گران است: «عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّم»؛(6)

ص:59


1- . حجر: 88.
2- . انسان: 9.
3- . احزاب: 39.
4- . مائده: 54.
5- . توبه: 128.
6- . توبه: 128.

تذکر هم باید مانند پیامبر، از روی سوز باشد.

3. شروع از خود و اطرافیان

لازم است که دعوت کننده، خود به آنچه دعوت می­کند، عامل باشد: «وَ ما أُریدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلی ما أَنْهاکُمْ عَنْه»؛(1)

همچنین از خویشان و اطرافیان شروع کند: «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبین»(2) و «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً».(3)

1. صبر و استقامت

دعوت کننده باید بداند که کار او نیاز به صبر و تحمل دارد و او باید صبر کند: «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»؛(4)

او باید پیش بینی آن را بکند که در جامعه افراد لجوجی هم هستند که در مقابل تمام دعوت ها و تبلیغات و استدلال ها، جز لجبازی عکس العملی از خود نشان نمی دهند: «فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعائی إِلاَّ فِراراً».(5)

2. ایمان به کار

باید دعوت کنندگان به آنچه مردم را بدان دعوت می کنند، ایمان داشته باشند: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّه».(6)

3. زبان مناسب و صلابت در گفتار

دعوت کننده باید ضمن خوش اخلاقی، صلابت و قاطعیت داشته

ص:60


1- . هود: 88.
2- . شعراء: 214.
3- . تحریم: 6.
4- . احقاف: 35.
5- . نوح: 6.
6- . بقره: 285.

باشد و نباید از هوس های مردم پیروی کند: «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُم».(1)

نباید دعوت و تبلیغ، ما را به مرز ناز کشیدن و باج دادن بکشد؛ چراکه اگر همه مردم زمین کافر شوند، ذره ای در ذات مقدس الهی اثری ندارد: «إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمید».(2)

گاهی افرادی که مردم را به حق دعوت می­کنند، باید با قدرت، موانع سر راه خود را بردارند. در قرآن کریم، نمونه هایی به چشم می خورد که مردان خدا با قدرت و قاطعیت موانع راه خدا را در هم می شکستند:

1. ­این ابراهیم(ع) بود که اول، با سوگند وعدة شکستن بت­ها را داد: «وَ تَاللَّهِ لَأَکیدَنَّ أَصْنامَکُم»(3)

و بعداً به این وعده وفا کرد: «فَجَعَلَهُمْ جُذاذا».(4)

حضرت

موسی(ع) گفت: قطعاً گوساله سامری را آتش می­زنم (لنحرقنه) و خاکسترش را به

دریا می ریزم: «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفا».(5)

­پیامبر(ص)

مسجد ضرار را که با نقشة منافقین برای ایجاد تفرقه بین مسلمین و کمین­گاه

دشمنان خارجی بود، تخریب کرد.

بنابر این باید دقت کرد که نرمی در جای خود و خشونت نیز در جای خود لازم است.

در دعای افتتاح می­خوانیم: خدایا! در جایی که جای عفو است،

ص:61


1- . شوری: 15.
2- . ابراهیم: 8.
3- . انبیاء: 57.
4- . انبیاء: 58.
5- . طه: 97.

تو ارحم الراحمین هستی، و جایی که جای عقوبت و مؤاخذه است، تو سخت ترین عقوبت کننده ای: «أَنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَة».(1)

اصولاً باید به مردم هم پیام رحمت و نرمی داد: «نَبِّئْ عِبادی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحیم»(2)و در عین حال باید از اهرم تهدید هم استفاده کرد: «و إِنَّ عَذابی لَشَدید».(3)

نکات تکمیلی

- دعوت کننده باید از پاسخ دادن به سؤال هایی که جوابش فتنه انگیز است، دوری کند: «قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی».(4) توضیح آنکه فرعون از موسی پرسید: نیاکان ما در چه حالند؟ می خواست موسی بگوید آنها منحرف و در دوزخند و با این حرف، عواطف مردم را تحریک کرده و مردم را علیه ایشان بشوراند. حضرت موسی هم فرمود: علم نیاکان نزد خداست!

- دعوت کننده نباید برخورد دوگانه داشته باشد؛ برای مثال اگر مخاطبش ثروتمند است به او توجه کند: «فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّی»(5)؛ اما اگر مخاطبش فقیر است به او بی اعتنایی کند: «فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّی».(6)

- دعوت کننده نباید زحمات دیگران را نادیده بگیرد؛ بلکه به

ص:62


1- . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص578.
2- . حجر: 49.
3- . ابراهیم: 7.
4- . طه: 52.
5- . عبس: 6.
6- . عبس: 10.

پیشکسوتان و کار آنها اجر نهد. «وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی إِماماً وَ رَحْمَة».(1)

- باید از غلو و افراط جلوگیری کند: «لا تَغْلُوا فی دینِکُمْ غَیْرَ الْحَق».(2)

- مبلّغ باید بداند که گاهی برای پیشرفت بیشتر و بهتر کار خود، باید از افراد فرهیختة دیگر نیز کمک بگیرد و به طور شریکی کار کند: «وَ أَشْرِکْهُ فی أَمْری»؛(3)

البته اگر کسی را نیافت، از تنهایی خسته نشود.

- در شیوة تبلیغ، مبلّغ و دعوت کننده باید بداند که اگر تبلیغ او بر اساس هوی و هوس نباشد، در راه خود هیچ انحرافی نداشته باشد، به منحرفین و افراد بد نام تکیه نکند، مخاطب خود را بشناسد، با مشکلات او آشنا شود و سلیقة لازم را داشته باشد، توفیق عمیق، سریع و گسترده ای خواهد داشت.

- دعوت کننده باید بداند که زحمات او هدر نمی رود و خدا کارش را ضایع نمی کند: «لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی»؛(4)

همچنین همة جنبنده های زمین، ماهیان دریا و هر کوچک و بزرگ زمین و آسمان نیز برای او استغفار می کنند: «مُعَلِّمُ الْخَیْرِ یَسْتَغْفِرُ لَهُ دَوَابُّ الْأَرْضِ وَ حِیتَانُ الْبُحُورِ وَ کُلُّ صَغِیرَةٍ وَ کَبِیرَةٍ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَ سَمَائِهِ».(5)

- دعوت کننده باید زمان شناس باشد، زیرا حضرت علی می فرماید: کسی که میوه را قبل از رسیدنش بچیند، مانند کسی

ص:63


1- . احقاف: 12.
2- . مائده: 77.
3- . طه: 32.
4- . آل عمران: 195.
5- . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص131.

است که در زمین شخص دیگری کشت کرده باشد!(1)

همان گونه که قرار موسی با ساحران در روز تعطیل و آن هم در زمان چاشت بود: «مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَةِ وَ أَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًی»(2)

و همان گونه که حضرت یوسف در زندان، همین که نیاز زندانیان به علم خود را دید، آنان را به توحید دعوت کرد.

- دعوت کننده باید بداند که اگر بتواند حق را بگوید ولی این کار را انجام ندهد، از زیان کارترین مردم خواهد شد: «أَخْسَرُ النَّاسِ مَنْ قَدَرَ عَلَی أَنْ یَقُولَ الْحَقَّ وَ لَمْ یَقُل».(3)

ص:64


1- . ترجمه و شرح نهج البلاغة (فیض الإسلام)، ج 1، ص58.
2- . طه: 59.
3- . غرر الحکم و درر الکلم، ص205.

فصل چهارم: گام های مهمِ پیش از دعوت

ص:65

قبل از شروع به دعوت لازم است که چند گام اساسی نسبت مخاطب برداریم؛ چرا که اینها زیر بنای دعوت به هر کار خیری است. در اینجا به سه گام مهم، به صورت مختصر اشاره می کنیم:

گام اول: تحکیم مبانی اعتقادی

از قدیم گفته اند: «از کوزه همان برون تراود که در اوست». قرآن نیز مبانی اعتقادی را ریشة اخلاق و رفتار می داند. به عنوان مثال به نمونه های زیر توجه کنید:

قرآن وقتی می خواهد بگوید که برای عزت، سراغ غیر خدا نروید، ریشة این حرف را این طور بیان می کند: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعا»(1).

می فرماید: قدرت پایدار را قدرت الهی بدانید؛ ریشة این فکر، عقیده به این آیه است: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعا».(2)

می فرماید: ریشة تدبیر را قدرت خدا بدانید، زیرا: «فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمیعا».(3)

به کم فروشان می فرماید: چرا در مال مردم کوتاهی می کنید: «أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُون * لِیَوْمٍ عَظیم».(4)

آری؛ اگر بدانیم که این خانه صاحب و حسابی دارد (مبدأ و معادی دارد) و تمام هستی و اعضای بدن و فرشتگان و اولیای خدا همه بر کار ما نظاره گر هستند، رفتار و گفتارمان را اصلاح خواهیم کرد. لذا در آیات بسیاری از قرآن، قبل از مسأله نماز، خداوند به مسأله ایمان به مبدأ و معاد اشاره کرده است. لقمان هم قبل از توصیة نماز به فرزندش، به مسأله توحید و معاد اشاره می کند.(5)

در خود نماز و در

ص:66


1- . یونس: 65.
2- . بقره: 165.
3- . رعد: 42.
4- . مطففین: 4 و 5.
5- . لقمان: 13- 17.

سوره حمد، اول با خدا و صفات او آشنا می شویم (رحمن، رحیم، رب العالمین، مالک یوم الدین) و بعد می گوییم: این چنین خدایی شایستة پرستش و یاری جویی است: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعین»(1)

همان گونه که رانندگان در مسیر راه اگر بدانند که زیر نظر دوربین های پلیس هستند، حتماً در رانندگی خود بیشتر رعایت خواهند کرد، همین گونه اگر کسی بداند و باور کند که ترک نماز چه عواقب خطرناکی به هنگام مرگ و برزخ و قیامت او خواهد داشت، اهل نماز خواهد شد.

اگر باور کنیم که کل هستی در حال سجده (وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْض)،(2)

تسبیح (یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض)(3) و قنوتند (کُلٌّ لَهُ قانِتُون)(4)

به خود اجازه نخواهیم داد که در این هستی وصلة ناهم جنس باشیم!

همان گونه که وقتی می دانیم که همة مردم در کوچه و خیابان با لباس هستند، به خود اجازه نخواهیم داد که بدون لباس وارد خیابان شویم!

قرآن به ما می آموزد که قبل از دعوت دیگران به نماز، به تقویت اعتقاد به مبدأ و معاد بپردازیم. قرآن می فرماید اگر می خواهید مردم نسبت به نماز سر سنگین نباشند، آنها را با قیامت آشنا کنید: «وَ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبرِْ وَ الصَّلَوةِ وَ إِنهََّا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلیَ الخَْاشِعِینَ * الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنهَُّم مُّلَاقُواْ رَبهِِّمْ وَ أَنهَُّمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ».(5)

ص:67


1- . حمد: 5.
2- . رعد: 15.
3- . تغابن: 1؛ جمعه: 1.
4- . روم: 26؛ بقره: 112.
5- . بقره: 45 و 46.

گام دوم: شناخت علل سستی و کاهلی نسبت به نماز

برای اینکه دعوت مؤثر و مفیدی داشته باشیم، لازم است علت نمازگریزی و سستی مخاطب خودمان را نسبت به نماز بدانیم تا از همان دریچه به درمان این مشکل و دعوت به نماز بپردازیم.

علل سستی و کاهلی در نماز

1. عدم شناخت

ما اگر شخصی را نشناسیم، نسبت به او برخورد و ادب و تواضع نخواهیم داشت؛ ولی اگر بدانیم که او دانشمندی عزیز و مبتکر و مخترعی است که افتخارات زیادی دارد، حتماً نسبت به او علاقمند می شویم.

حال اگر بدانیم:

- نماز یعنی خدایی شدن؛

- نماز یعنی اتصال بی نهایت کوچک با بی نهایت بزرگ؛

- نماز کلید نجات از قهر خداست؛

- تمام کمالات در نماز نهفته شده و یک کارخانه آدم سازی است؛

آنگاه ممکن نیست که نسبت به نماز کوتاهی کنیم.

پیامبر گرامی اسلام می فرماید: بهترین چیزی که خدا وضع کرده نماز است: «الصَّلَاةُ... خَیْرُ مَوْضُوعٍ».(1)

2. تفکیک نکردن مسائل و توقعات نابجا

بعضی فکر می کنند که اگر حکومت اسلامی برقرار شد، همة مردم عادل می شوند؛ یا اگر کسی وارد حوزه و دانشگاه شد، معصوم

ص:68


1- . الخصال، ج 2، ص523.

می شود؛ و یا اگر کسی اهل نماز شد باید در همه چیز برتر باشد. براساس این خیال، برای آنها سؤالاتی مطرح است. از جمله:

- چرا نمازگزاران در صنعت و تکنولوژی عقبند؟

- چرا خود را برتر از دیگران می دانند؟

- چرا فلان نمازگزار به قول خود وفا نکرد؟

- چرا در همسرداری و اقتصاد و سیاست لغزش هایی دارند؟

و این به خاطر آن است که تصور می کنند با خوردن یک میوه، باید همة مزه ها را بچشند! غافل از آنکه بهره گیری از مزه هایی مختلف نیاز به بهره گیری از میوه های گوناگون دارد.

اگر راننده ای موتور ماشین را تنظیم کرد، ولی چرخ ماشینش پنچر باشد، این ماشین حرکت نمی کند؛ قرآنی که می فرماید: «وَ اعبُدوا»،(1)

در کنارش می فرماید: «وَ اعلَمُوا»؛(2)

یعنی هم تحصیل و هم عبادت. چون اگر کسی عبادت کرد ولی تحصیل نداشت، این مانند همین راننده می شود. اسلام صدها دستور برای تحصیل، بهداشت، اقتصاد، معاشرت و سیاست بیان کرده که اگر نمازگزاران از آن دستورات پیروی کنند، جامعة آنان جامعه ای سالم و کامل خواهد شد. بنابراین ضعف مسلمین به خاطر نماز آنان نیست؛ بلکه به خاطر بی اعتنایی به باقی دستورات است. لذا در چند جای قرآن نمازگزار واقعی کسانی معرفی شده اند که «شجاع، وفادار، صبور، دلسوز، عفیف، اهل انفاق و خمس و زکات» باشند.

ص:69


1- . نساء: 36.
2- . بقره: 194.

3. جهل و نادانی

گاهی دلیل سنگینی نماز به خاطر جهل به قرائت نماز، احکام نماز، آثار نماز، اهمیت نماز و عواقب سستی و ترک نماز است، که این نقص باید از طریق والدین، مربیان، معلمان، کتاب ها، نوارها، حوزه ها، کلاس ها و صدا و سیما و مساجد، هنرمندانه برطرف شود.

4. تنبلی و تن پروری

گاهی افرادی ایمان دارند، ولی به دلیل تنبلی و تن پروری نماز را رها می کنند که این تن پروری در هر کاری عامل رکورد سقوط است. در بعضی از دعاها تن پروری اولین عیب شمرده شده است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَسَل»(1)

این تن پروری را می توان با دوستی با افراد علاقمند و جاذبه های مختلف، و حتی با نذر و عهد و قسم و جریمة خود، از بین برد. اگر ما بدانیم تنبلی و تن پروری در رسیدن به هواپیما سبب می شود که ما به مقصد نرسیم، هرگز در راه رسیدن به فرودگاه از خود کسالت نشان نمی دهیم. اگر بدانیم تن پروری ما را از برکات زیادی باز می دارد، حتماً به آن کارها اهتمام می ورزیم.

حکایت

شخصی را دیدند که با نعره می گوید: تو نگذاشتی من به فلان پست برسم... تو نگذاشتی من به فلان درجه برسم... تو نگذاشتی من به فلان جا و فلان جا برسم...

در ابتدا خیال کردند که بر سر کسی فریاد می زند؛ ولی وقتی آمدند، دیدند نه مخاطبی حاضر است و نه با تلفن صحبت

ص:70


1- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص586.

می کند! پرسیدند: این نعره ها را بر سر چه کسی می زنی؟! گفت: این نعره ها را بر سر تن پروری و تنبلی خودم می زنم!

5. احساس ناامیدی

قرآن گناهان را به دو دسته تقسیم کرده (کبیره و صغیره) و فرموده: «اگر از گناهان کبیره دوری کنید، گناهان صغیره را می بخشیم».(1)

از طرفی هم به گفتة روایات، اولین گناه کبیره «یأس از رحمت خدا» می باشد.

افرادی هستند که به خاطر بعضی از گناهان احساس یأس می کنند و با خود می گویند: تو که فلان گناه را کردیف دیگر نماز بخوانی یا نخوانی چه فرقی می کند؟ ولی قرآن می فرماید: «هرگاه گرفتار گناهی شدید، سریع نماز بخوانید تا نماز آثار شوم گناه را برطرف کند».(2)

البته باید این را نیز بدانیم که در روایات، یکی از بدترین گناهان، ترک نماز معرفی شده است.

6. بی انگیزگی و طفره رفتن

گاهی افراد در کار خیر عزم و تصمیم ندارند و از انجان طفره می روند. قرآن می فرماید که در قیامت دوزخیان به بهشتیان می گویند: به ما نظری کنید تا از نور شما بهره بگیریم: «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُم».(3)

آنان جواب می دهند: باید به دنیا برگردید و از آنجا نور بیاورید. دوزخیان می گویند: مگر ما با هم و در یک منطقه و شغل نبودیم!؟ آنان می گویند: چرا، ولی شما طفره

ص:71


1- . نساء: 31.
2- . عنکبوت: 45.
3- . حدید: 13.

می رفتید: «تَرَبَّصْتُم».(1)

با اینکه حج بر شما واجب بود، آن را به تأخیر می انداختید؛ نماز را به تأخیر می انداختید؛ خمس و زکات را به تأخیر می انداختید...

طفره رفتن، خطر بزرگی برای انسان است. چه انسان هایی که گناه را فوری انجام می دهند، ولی توبه و عذرخواهی از آن را به دوران پیری و سالمندی موکول می کنند. گاهی هم قبل از آنکه سالمند شوند، از دنیا می روند!

انسان باید در کار خیر عجله کند. در اذان نماز، بارها کلمه عجله به کار رفته است. «حی علی الصلاة» یعنی بشتابید به سوی نماز.

رئیس جمهور شهید ما می گفت: به نماز نگویید کار دارم و آن را به تأخیر اندازید؛ به کارها بگویید نماز دارم و آنها را رها کنید!

در ذیل آیه «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاة»(2)

می خوانیم که این تجلیل و ستایش برای کسانی است که با شنیدن صدای اذان، کسب و کار را رها می کنند و برای نماز به مسجد می روند.

7. عقده و لجاجت

گاهی بی اعتنایی به نماز به خاطر انتقام گرفتن از والدین و مسئولین و حتی از خداوند است! او آرزویی دارد که به آن نرسیده و از سر انتقام، نماز را رها می کند. غافل از آنکه باید باور کنیم که خداوند، مولای حکیم و مهربان ماست و بسیاری از آرزوهای ما برخاسته از هوس ها و خیال هاست. هر انسانی صدها و هزاران بار پیشمان می شود و این پشیمانی حاکی از آنست که خواسته ها و

ص:72


1- . حدید: 14.
2- . نور: 37.

خیال های ما حکیمانه نیست.

شنیدم که دختری می گفت: چون من زیبا نیستم و خواستگار ندارم، پس نماز نمی خوانم!

حضرت امیر(ع) پاسخ این گونه سؤال ها و اشکالات را چنین می فرماید که گاهی خداوند یک نعمت را می دهد، ولی در کنارش نعمتی را می گیرد؛ مثلاً:

- قد انسان بلند است و همت او کوتاه: «مَادُّ الْقَامَةِ قَصِیرُ الْهِمَّة»؛(1)

- فردی بیان روانی دارد، ولی سنگ دل است: «طَلِیقُ اللِّسَانِ حَدِیدُ الْجَنَان»؛(2)

- خداوند در کنار گشایش، تنگنا را قرار داده: «قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِیلَ فَاقَتِهَا»؛(3)

آری در کنار قله ها دره هاست؛ اگر لیمویی را شیرین آفرید، بعد از چند ثانیه تلخ می شود؛ ولی اگر لیمویی را ترش آفرید، این ترشی سال ها ماندگار است! ممکن است دختری زیبا باشد و خواستگار داشته باشد، ولی عمرش طولانی نباشد و یا مشکلات دیگری برای او وجود داشته باشد.

ممکن است کسی در رشته ای نابغه باشد، ولی در رشته های دیگر از متوسط هم ضعیف تر باشد. داروین در دو رشتة علوم پزشکی و علوم دینی مسیحیت شکست خورد، ولی با تغییر رشته، صاحب نظریه شد.

در حدیثی می خوانیم که اگر در رشته ای تجاری شکست خوردید، خود را در همة رشته ها شکست خورده نپندارید؛ بلکه نوع کار

ص:73


1- . نهج البلاغه، خطبۀ 234.
2- . همان.
3- . همان، خطبۀ 91.

خود را تغییر دهید تا راز موفقیت را در رشته های دیگر به دست آورید.

گاهی افراد از همسر خود ناراحت هستند و از او راضی نیستند؛ قرآن در جواب آنها می فرماید: چه بسا از چیزی ناراحت باشید، ولی در آن خیر کثیر به شما داده شود: «فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیرا».(1)

یا در جای دیگر به صورت قاعدة کلی می فرماید: چه بسا از چیزی خوشتان نیاید و آن چیز به نفع شما باشد و چیزی را دوست داشته باشید، درحالی که به ضررتان باشد: «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون».(2)

بنابراین ما باید نسبت به تدبیر خدا تسلیم و بلکه راضی باشیم و بدانیم که اگر در جایی به نظر ما نقص و کمبودی هست، همراه با حکمت و لطف از طرف اوست و خداوند مهربان، ضعف ها را خیلی فوری، یا با تأخیر، یا با بهره گیری نسل یا بهره گیری در قیامت جبران می فرماید. زیرا یکی از اسامی خداوند «جبار» است؛ یعنی جبران می کند. ما نباید به خاطر مسأله ای که آن را نمی پسندیم، از محبت و راه خدا و گفتگوی با او از طریق نماز و دعا دست برداریم.

8. خجالت نابجا

بعضی از افراد محیط زده می شوند؛ مثلاً در سفر خارجی و یا بعضی مهمانی های داخلی، جرئت اینکه به تنهایی نماز بخوانند را ندارند؛ ولی اگر جمعی نمازگزار پیدا شوند، به آنها ملحق می شود.

ص:74


1- . نساء: 19.
2- . بقره: 216.

در حالی که در حدیث می خوانیم: مثال کسی که در میان غافلین خدا را یاد کند (و مثلاً به تنهایی برای نماز قیام کند) مانند درخت سبزی در کویر خشک (با ارزش) است.

خاطره

یک بار در کشور اندونزی خانمی را دیدم که ناگهان به ساعت و آسمان نگاه کرد و متوجه شد که نمازش را فراموش کرده است. فوری از کیف خود پارچه ای را بیرون آورد و روی زمین پهن کرد و به نماز ایستاد و به اطراف خود توجه هم نکرد!

یکی از اشکالات ما آنست که گاهی حیای نابجا داریم. چیزی را نمی دانیم و از پرسیدن خجالت می کشیم؛ مطلبی را نمی دانیم و شهامت گفتن «نمی دانم» را نداریم؛ کاری را درست می دانیم، ولی از انجام آن به خاطر نگاه دیگران می ترسیم.(1)

9. دوستان ناباب

یکی از بسترهای غفلت از نماز، دوستان ناباب هستند. قرآن فلسفه نماز را یاد خدا «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری»(2)

بیان می کند و در جای دیگر در مورد دوست ناباب از قول انسان گنهکار می فرماید: او مرا از یاد خدا گمراه کرد: «لَقَدْ أَضَلَّنی عَنِ الذِّکْر».(3)

10. تحریفات و تبلیغات ضددینی

امروز اگر هزاران فرمول علمی در آمریکا و غرب وجود داشته باشد، یکی از آنها را برای ما از طریق ماهواره ها ارسال نمی کنند

ص:75


1- . برای مطالعه بیشتر در این خصوص، رک: فصل دوم: اصول و قواعد کلی در دعوت به نماز، قسمت: 4- تقویت جرأت.
2- . طه: 14.
3- . فرقان: 29.

؛ ولی دنیای فاسد غرب حاضر است برای انحراف نسل نو، انواع فیلم های مخرب را ارسال کند. اگر کسی یک لحظه توجه کند، دشمنی دنیا را با اسلام و نسل مؤمن به روشنی درک می کند. آنها نسبت به آنچه مربوط به رشد علمی است، بخل می کنند ولی نسبت به آنچه مایة غفلت مردم است، سرمایه گزاری می کنند.

مستکبران در گذشته نیز با تمسخر و به بازی گرفتن دین و نماز، سعی در گمراه کردن مردم داشتند: «یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ الَّذِینَ اتخََّذُواْ دِینَکمُ ْ هُزُوًا وَ لَعِبًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکمُ ْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیَاءَ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ * وَ إِذَا نَادَیْتُمْ إِلیَ الصَّلَوةِ اتخََّذُوهَا هُزُوًا وَ لَعِبًا».(1)

گام سوم: پاسخ به سؤالات و شبهات

از گام های دیگری که لازم است قبل از دعوت مخاطب به نماز برداریم، پاسخ به سؤالات و شبهات می باشد.

برای هر انسانی انواع شبهات وجود دارد؛ به ویژه در این زمانه که انواع سایت­ها و ماهواره­ها با ابزار هنری و بودجه های سرسام آور، با کینه ای که از اسلام دارند، برای تضعیف عقاید و افکار مردم متحد شده اند.

در این عصر مسجد باید از اکتفا کردن به نماز جماعت خارج شود و دانشمندان مؤمن هر منطقه، مسجد را قلعة حفاظتی افکار نسل نو قرار دهند تا هر شبهه ای که به ذهن کسی آمد، با شرکت در مسجد بتوانند شبهة خود را برطرف کنند. در این صورت، مسجد یک مرکز فرهنگی، نجات دهنده، آرام بخش و سپری در برابر شبهات خواهد بود.

ص:76


1- . مائده: 57 و 58.

بدیهی است که این امور تنها به وسیلة امام جماعت، خادم و هیئت امنا حل نمی شود؛ بلکه باید تمام دستگاه های فرهنگی مانند دانشگاه، آموزش و پرورش، اوقاف، ارشاد، سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، امور مساجد، صدا و سیما، ائمه جمعه، فرمانداران و استانداران تدبیری بیاندیشند. ابتدا خود امامان جماعت مساجد باید شبهات و پاسخ ها را از افراد دانشمند فرا گیرند تا بتوانند در مسجد به وظیفة خود عمل کنند. هزینه های این برنامه ها را هم دولت و مردم و سازمان های فرهنگی باید مخلصانه تأمین کنند.

به راستی مساجد، با سابقة بسیار طولانی و کاربرد بسیار قوی - که نمونة آن را در بسیج مردم از مساجد به جبهه ها، گرفتن آراء مردم به هنگام انتخابات و کمک رسانی به سیل زده­ها و زلزله زده ها مشاهده کرده ایم - می توانند با یک مدیریت قوی و ارتباط مسجد با تک­ تک خانه ها، همه نوع شبهات فکری، علمی و اخلاقی، به ویژه سؤالات و چراهایی که نسبت به نماز وجود دارد را پاسخ دهد.

ص:77

ص:78

فصل پنجم: شیوه ها و روش های دعوت به نماز

ص:79

برای ورود به هر کاری، لازم است با شیوه ها و روش های ورود به آن آشنا شویم تا هم زود به مقصد برسیم و هم درست به نتیجة مطلوب دست بیابیم. دعوت به نماز نیز کاری است که از شیوه ها و روش های خاصی برخوردار است که مهمترینِ آنها عبارتند از:

1. برانگیختن احساسات با شمارش نعمت ها

اولین مایه برای دعوت به نماز، استفاده از احساسات و فطرت است. در انسان احساساتی وجود دارد که اگر بیدار شوند، انسان به سمت تشکر از خدا می رود. ما نیز باید این سرمایة احساس و وجدان را زنده نگه داریم و هر جا غبار غفلت روی آن را گرفت، با تذکر و موعظه آن را برطرف کنیم.

در تلویزیون کلیپی از پدر پیری که با جوانش برای تفریح به بوستانی رفته بودند، نشان داد. پیرمرد هر چند دقیقه یکبار از فرزندش می پرسید: این پرندة کوچک چیست؟ بار اول جوان گفت: گنجشک است. دفعة دوم که پدر سؤالش را تکرار کرد، جوان با کمی ناراحتی گفت: گنجشک است. اما بار سوم که سوال پدر تکرار شد، جوان با عصبانیت بر سر پدر فریاد کشید و گفت: گفتم که، گنجشک است. پدر از پسرش خواست دفترچه خاطراتش را بیاورد. بخشی را که مربوط به جوانی خودش و کودکی این جوان بود، باز کرد و از پس خواست که بلند بخواند. در آن نوشته شده بود که من جوان بودم و فرزندم که کودک بود در همین بوستان ده ها بار از من پرسید «نام این پرنده چیست؟» و من هر بار با کلمات «جانم، عزیزم، قربانت بگردم» جواب دادم: گنجشک است! جوان شرمنده شد و پدر را در آغوش

ص:80

گرفت، بوسید و از او عذر خواهی کرد...

بهترین راه برای زنده کردن احساسات انسان ها نسبت به خدا، توجه به نعمت­هاست؛ همان­گونه که این پیرمرد جوانش را با بیان محبت های گذشتة خود بر سر شور و شعور آورد و وجدان خفتة او را بیدار کرد.

ما برای اینکه رابطة خود را با خدا تقویت کنیم، باید با نعمت­های خدا را بازگو کنیم؛ نعمت های پیدا مثل زمین، آسمان، گیاه، باران، خورشید، ماه، دریا، عقل، علم، چشم، گوش، قلب و همچنین با توجه دادن به نعمت های ناپیدا مثل نعمت حکمت و هدایت، گرایش به خوبی ها، تنفر از بدی ها، دوست داشتن اولیای خدا، تنفر از ستمگران، وجود انگیزه و علاقه نسبت به کارهای خیر، وجود رهبران معصوم از یک سو و ضمناً تداوم این نعمت­ها از سوی دیگر. اینها توجه و معرفت انسان را نسبت به خدا معطوف و محبت خدا و اطاعت از خدا را در انسان شکوفا می کند.

تلخی­ها هم خود نعمت هستند

باید دانست که بسیاری از تلخی ها و ناگواری ها که در ظاهر عذاب به حساب می­آیند، در باطن نعمت هستند؛ زیرا انسان را از خواب غفلت بیدار می کنند و قدر نعمت ها را به او می چشانند؛ مثلاً اگر مقداری از جاده خراب باشد، همین که به جاده آسفالت برسیم، قدر آن را بهتر می شناسیم.

فلسفة سختی ها و تلخی ها

وجود سختی ها و تلخی ها دلایل و فوایدی دارد که برخی از آنها عبارتند از:

ص:81

- رابطة انسان را با خدا زیاد می کند؛

- وجدان مردم را بیدار و حس تعاون را در آنها شکوفا می کند؛

- انسان را به فکر چاره جویی می اندازد و هزاران اختراع و ابتکار در همین چاره جویی به دست می آید؛

- عقل و تجربة انسان را بالا می برد؛

- غرور و غفلتی که بر اثر رفاه به وجود آمده را از بین می برد؛

- کفارة لغزش ها و گناهان انسان می شود؛

- قدر نعمت ها بیشتر و بهتر شناخته می شود و حسّ شکرگزاری بیدار می شود. اگر بخواهیم قدر نعمت ها را بهتر بشناسیم، باید در ذهن خود نبود آنها را تجسم کنیم. به این مثال ها توجه کنید:

قدر حافظه زمانی معلوم می شود که انسان حافظة خود را از دست بدهد؛ تا آنجا که حتی اسم خودش را فراموش کند!

اگر حرکت زمین به دور خود متوقف شود، برای بخشی از مردم، روز همیشگی است و برای بخشی دیگر شب؛ و این زندگی برای هر دو گروه طاقت فرسا خواهد شد؛

اگر آب به عمق زمین فرو برود، انسان بیچاره خواهد شد؛

اگر فاصلة خورشید با ما چند کیلومتر نزدیکتر یا دورتر می شد، یا بر اثر حرارت می سوختیم و یا بر اثر سرما یخ می زدیم؛

اگر گیاهان دی اکسید کربن هوا را به اکسیژن تبدیل نمی کردند، تنفس برای ما مشکل می شد؛

اگر خواب ما همراه با غلتیدن نبود، یک شبه همة مردم نیمه فلج می شدند؛

اگر آب دهان ما تلخ بود، یا به اندازة کافی تولید تولید نمی شد، زندگی و صحبت سخت می شد؛

ص:82

اگر ابرو نداشتیم، نور خورشید چشم را از بین می برد؛

اگر اشک ما شور نبود و یا چشم ما در گودی قرار نمی گرفت، برای چشم ما مشکلات بسیاری به وجود می آمد؛

اگر نوزاد مکیدن بلد نبود، همة نوزادان از گرسنگی می مردند؛

اگر کمی پوست اضافه روی انگشتان نبود، قدرت خم کردن آنها را نداشتیم و کاری نمی شد کرد؛

اگر دندان­ها به صورت جدا نمی بود، وارد شدن آسیب به گوشه ای از دندان، تمام فک و لثه را از بین می برد؛

اگر بیست سال همة فرزندان فقط دختر یا پسر باشند، نظام زندگی در دنیا فلج می شد؛

اگر ترمیم سلول ها در ساختمان بدن نبود، بدن ما پس از یک صدمه و بیماری از بین می رفت؛ همین که خونی از بدن خارج می شود، بدن خونسازی می کند و کمبود آن را جبران می نماید.

سعدی می گوید: «هر نفسی که فرو می رود مُمدّ حیات است و چون بر می آید، مفرّح ذات؛ پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمت، شکری واجب.

از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به در آید؟»

اما امام صادق فراتر از آن می فرماید: در هر نفسی هزاران نعمت است (و نه دو نعمت)؛ چرا که در هر نفسی کوسه ها و نهنگ های اقیانوس ها و دریاها هم سهم دارند؛ زیرا هر روز میلیون ها حیوان دریایی می میرند و کوسه ها و نهنگ ها آنها را می خورند. اگر این کار نبود، حیوانات مرده آب دریا را بدبو می کردند و اگر آب دریا بد بو می شد، تنفس برای انسان مشکل بود.

باورش سخت است که نهنگ هم در نفس کشیدن راحت ما

ص:83

سهمی داشته باشد و هر برگ درخت نیز به دلیل تولید اکسیژن، نقش مهمی ایفا کند. اصولاً خداوند زمین را به صورت یک تصفیه­خانة رایگان، همیشگی و بدون منت قرار داده است. آب آلوده به زمین فرو می رود و چند متر آن طرف تر، آب زلال از

درون زمین بیرون می­آید. اگر می خواستیم آب آشامیدنی خود را تصفیه کنیم، با چه ابزار و هزینه­ای و در چه مدت زمانی می­توانستم این کار را انجام دهیم!؟

خداوند زمین را آنگونه آفرید که یک دانه می گیرد و یک خوشه پس می دهد؛

باران را آنگونه آفرید که تمام اندام درختان را شستشو و آنها هم هوا را تصفیه می کنند؛ افزون بر آنکه همین آب در زمین ذخیره می ماند؛

تنها بحثی که هیچ گاه و برای هیچ کس تمام شدنی نیست، یاد نعمت های خداوند است و بهترین راه دعوت به نماز، توجه به خداوند و نعمت های اوست.

اگر انسان به یاد خدا و نعمت های او باشد، از بی اعتنایی، غفلت و ترک نماز خود شرمنده می­شود. اگر فرزندی نسبت به والدین بی اعتنا باشد، بهترین راه آن است که خدمات والدین به او گوشزد شود؛ چرا که یاد خدمات، فرزند را شرمنده می کند و به اطاعت از پدر و مادر وا می­دارد؛ همان طور که آن پیرمرد در آن بوستان، فرزند متکبر خود را با یادآوری محبت خود، به کرنش واداشت.

خلاصه آنکه قرآن دلیل سنگینی نماز برای بعضی را نداشتن خشوع می داند: «وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعین»(1)

و خشوع نیز

ص:84


1- . بقره: 45.

به معنای نرمی است و قلب انسان سنگدل و غافل، با توجه به نعمت های خداوند نرم می شود.

قرآن خود در این زمینه آیات فراوانی دارد که به چند نمونه اشاره می شود:

1. «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهین»؛(1)

آیا شما از قطرة آب پست نیافریدم؟

2. «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْن * وَ لِساناً وَ شَفَتَیْن»؛(2)

آیا برای شما دو چشم و دو لب و یک زبان قرار ندادم؟

3. «أَ لَمْ تَکُنْ آیاتی تُتْلی عَلَیْکُمْ فَکُنْتُمْ بِها تُکَذِّبُون»؛(3)

آیا برای هدایت شما پیامبر و تذکرات آسمانی نفرستادم؟

4. «أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِه»؛(4)

آیا خطاهای شما را از طریق توبه نپذیرفتم؟

آری؛ اگر یک هزارم از اشتباهاتی را که خدا از ما سراغ دارد، دیگران خبر داشتند، چه رسوایی هایی را که برای ما ایجاد نمی کردند! ولی خداوند عذر و توبة ما را می پذیرد و حتی توبه کنندگان را دوست دارد.

خلاصه اینکه بهترین راه برای دعوت به نماز استفاده از احساسات انسان است. هر انسانی همین که محبت خدا و لطف او و نعمت های خدا را احساس کند، در برابر خداوند نرم و خاشع می گردد.

ص:85


1- . مرسلات: 20.
2- . بلد: 8 و9.
3- . مؤمنون: 105.
4- . توبه: 104.

2. احساس نیاز

انسان اگر نیاز خود را به چیزی احساس کند، به سراغش می رود. ما چون به نور احساس نیاز داشتیم، به سراغ تولید برق رفتیم؛ چون به سلامتی نیاز داریم، به سراغ پزشک و دارو می رویم؛ چون به آب، نان، همسر و اتومبیل نیاز داریم، به سراغ آنها می رویم. اما آیا ما نسبت به خدا احساس نیاز نداریم!؟

قرآن در این باره می فرماید: «آنگاه که در کشتی گرفتار موج شدید، خالصانه خدا را می خوانید؛ ولی همین که کشتی به ساحل نشست و احساس نیاز شما تمام شد، آن ناله های خالصانه فراموش می­شود: «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُون».(1)

انسان در دعوت به نماز باید توجه مخاطب را به نیاز انسان به خدا، ایمان و توکل به او، پناه بردن به خدا، امید به او، یاری طلبیدن از او و گفتگو با جلب کند. انسانی که هنگام تولد، قدرت دور کردن مگس را از صورت خود ندارد، ممکن است در یک لحظه همة اطلاعات خود را فراموش کند؛ ممکن است در کمتر از چشم به هم زدنی زندگی خود را از دست بدهد؛ او که با یک نفس کشیدن، مرگ و حیاتش رقم می خورد، به تکیه بر یک قدرت بی نهایت و اتصال قلبی و زبانی و عملی به او نیاز دائم دارد.

برخی از ضعف های انسان

انسان علاوه بر ضعف­های هنگام تولد، در اوج قدرت و جوانی هم غرق در ضعف و نیاز است؛ نیاز به اکسیژن، خورشید، ماه، باران و...

ص:86


1- . عنکبوت: 65.

در کنار این نیازها، نیازهای آینده و بی خبری از سرنوشت، نیاز به تشخیص حق از راه عقل و فطرت و وحی، نیاز به توفیق حرکت در راه حق، نیاز به در امان بودن از همة خطرها، از سنگ های آسمانی گرفته تا زلزلة زمین، طغیان دریاها و...

قرآن می فرماید: «أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ فَإِذا هِیَ تَمُورُ أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ»؛(1)

آیا خود را از (قهر) کسی که در آسمان است، ایمن می دانید؟ از اینکه شما را در زمین فرو برد؛ پس ناگاه زمین به لرزه افتد؛ یا از (قهر) کسی که در آسمان

است، ایمن شده اید؟ از اینکه تندبادی از سنگریزه بر شما فرو فرستد؛ پس به زودی خواهید دانست که بیم دادن من چگونه است!

ما هر چه به درون خود و عملکرد اعضای بدن توجه می­کنیم، می بینیم که هزاران شرایط باید فراهم شود تا بتوانیم نفس بکشیم و در جریان خون، قلب، کلیه، معده یا اعصاب، چشم، گوش، ریه، سلول­ها و گلبول­ها، هر کدام باید دقیقاً به کار خود مشغول باشد؛ آن چنانکه تغییر یکی از این شرایط و جابه جایی یکی از سلول ها و گلبول ها و لحظه ای توقف خون در رگها، همه چیز ما را به باد خواهد داد!

اساساً نیازهای انسان از بسیاری موجودات بیشتر است؛ ولی با این همه، از همة آنها سرکش­تر است. تذکر و توجه به این نیازها از غرور انسان می کاهد و نیاز او را به یک منبع قدرت بیشتر نشان می دهد. به قول شاعر:

شنیدستم که هر کوکب جهانی است جداگانه زمین و آسمانی است

ص:87


1- . ملک: 16 و 17.

زمین در جنب این افلاک مینا چو خشخاشی بود در قعر دریا

تو خود بنگر از این خشخاش چندی سِزَد تا بر غرور خود بخندی؟(1)

و تنها یاد خداست که در مقابل این همه حوادث پیچیده و نیازهای فراوان به انسان آرامش می دهد. قدرت، ثروت، حکومت، علم، حزب، فامیل و تدبیر، کار ایمان و اتصال به خدا را انجام نمی دهد و چون انسان از این حقیقت غافل است، خداوند متعال در قرآن با عبارت «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(2)

به او هشدار می دهد که آرامش فقط با یاد خدا حاصل می شود.

آثار یاد خدا

یاد خداوند برکت های بسیاری دارد، از جمله:

یاد نعمت های او، عامل شکر اوست؛

یاد قدرت او، سبب توکّل بر اوست؛

یاد الطاف او، مایةه محبّت اوست؛

یاد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست؛

یاد عظمت و بزرگی او، سبب خشیت در

مقابل اوست؛

یاد علم او به پنهان و آشکار، مایة

حیا و پاکدامنی ماست؛

یاد عفو و کرم او، مایة امید و توبه

است؛

یاد عدل او، عامل تقوا و پرهیزکاری

است؛

اگر بدانیم بدون ارادة خداوند متعال حتی چاقو قدرت بریدن

ص:88


1- . نظامی.
2- . رعد: 28.

ندارد، همان گونه که چاقوی ابراهیم گلوی فرزندش اسماعیل را نبرید؛

اگر تیغ عالَم بجنبد ز جای نَبُرَّد رگی تا نخواهد خدای

اگر بدانیم که آتش بدون ارادة او نمی سوزاند، چنانچه ابراهیم را نسوزاند؛

اگر بدانیم با ارادة او و حتی بدون ازدواج و داشتن شوهر زنی بچه دار می­شود، همانند مریم؛

اگر بدانیم از پیرمردی به نام، با داشتن همسری نازا آن هم در کهولت، نوزادی به نام متولد می­شود، چنانچه از زکریا و همسرش یحیی متولد شد؛

اگر بدانیم به ارادة خدا عصای موسی که به دریا خورد، آب سفت می شود و همین عصا که به سنگ خورد، از سنگ آب می آید؛

اگر بدانیم تمام تکیه گاه­ها در زمانی کارایی خودش را از دست می دهد که:

- نه اسبابی در کار است: «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْباب»؛(1)

- نه انسابی در کار است: «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذ»؛(2)

- نه دوستی سراغ دوست را می­گیرد: «وَ لا یَسْئَلُ حَمیمٌ حَمیما»؛(3)

- نه مالی و نه فرزندی کارایی دارد: «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُون»؛(4)

- نه عذرخواهی سودی دارد: «یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظَّالِمینَ مَعْذِرَتُهُم»؛(5)

- و نه روابط اجتماعی مفید هستند: «یَوْمَ لا یُغْنی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی

ص:89


1- . بقره: 166.
2- . مؤمنون: 101.
3- . معارج: 10.
4- . شعراء: 88.
5- . غافر: 52.

شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُون»؛(1)

اگر بدانیم روزگاری داریم که تمام وجود ما را پشیمانی، حسرت و ندامت می­گیرد و با تمام وجود می گوییم:

- سلطنت من نابود شد: «هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَه»؛(2)

- مال من هدر رفت: «ما أَغْنی عَنِّی مالِیَه»؛(3)

- و این همه سرمایه ها را هدر دادم: «أَهْلَکْتُ مالاً لُبَداً»؛(4)

اگر بدانیم غفلت، انسان را از چارپایان هم پست تر قرار می دهد: «أُولئِکَ کَالانعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون»؛(5)

قطعاً به گونه ای دیگر عمل و رفتار خواهیم کرد. به هرحال چگونه می توان کسی که خود غافل است، به دیگران تذکر دهد. واقعیت این است که اگر لطف خداوند متعال نباشد، همة ما در همه چیز باخته­ایم.

در این میان، نماز ساده ترین راه آشتی با خدا و خارج شدن از غفلت و توجه به عجزها و نیازهاست. با نماز می توان از راهی ساده، ارزان، دائمی، پرمحتوا، با سابقه­ای از آدم تا خاتم و به وسیله چند واژة خالصانه، در هر مکان و هر زمانی با او پیوند برقرار کرد.

اگر انسان بداند که برای سقوط او چه چیزهایی در کمین است، از قبیل هوس ها، وسوسه ها، شیطان ها، حسادت ها و خطرها، به سراغ قدرتی بی پایان می رود؛

اگر انسان بداند حکومت ها قابل اعتنا نیستند، مادیات همیشه

ص:90


1- . دخان: 41.
2- . حاقه: 29.
3- . همان: 28.
4- . بلد: 6.
5- . اعراف: 179.

کارایی ندارد، دوستان او را رها می کنند و به طور کلی ورق برمی گردد و سرنوشت صددرصد تغییر می کند، به سراغ پناهگاه می رود و از ریسمان های پوسیده دست بر می دارد.

قرآن تکیه بر غیر خدا را تکیه بر تار عنکبوت می داند و همچنین می فرماید: همة قدرت ها توانایی آفریدن یک مگس را ندارند و اگر مگسی چیزی از آنها را برباید، حتی ابرقدرت ها هم نمی توانند آن را از دهانش باز پس بگیرند.(1)

کوتاه سخن آنکه توجه به ضعف ها و نیازها، انسان را با خداوند گره می زند؛ زیرا:

- اوست که به هنگام بیماری مرا شفا می دهد: «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفین»؛(2)

- گرسنگی و تشنگی ام را برطرف می سازد: «وَ الَّذی هُوَ یُطْعِمُنی وَ یَسْقین»؛(3)

- آیندة من نیز وابسته به اوست.

3. تشکر از صاحب نعمت

هر عقل و وجدان سالمی تشکر از ولیّ نعمت را واجب و لازم و بی اعتنایی به منعم را بی ادبی می داند. انسان به همین دلیل عقلی و فطری باید از خداوند تشکر کند و بهترین نوع تشکر، اطاعت از دستورات اوست. خداوند نیز ده ها بار با صراحت به اقامة نماز دستور می دهد. قرآن به پیامبر خود می گوید: چون به

تو کوثر دادم، پس فوراً باید از من تشکر کنی و آن تشکر، اقامة

ص:91


1- . حج: 73.
2- . شعراء: 80.
3- . همان: 79.

نماز است: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر * فَصَلِّ لِرَبِّک»(1)

در آغاز قرآن می خوانیم: پروردگارتان را عبادت کنید، چون شما و نیاکانتان را آفرید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم».(2)

و در اواخر قرآن نیز می خوانیم: باید مردم پروردگار این کعبه را بندگی کنند، چون آنان را از دلهره و گرسنگی نجات داد: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْت * الَّذی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْف».(3)

قرآن در آیات متعددی اشاره دارد که نماز، بهترین تشکر از خداست و گفتیم که تشکر صاحب نعمت مسأله ای عقلی، فطری و وحیانی است. امثال این آیات، دلیل و انگیزة نماز را تشکر از خدا می داند و شاید بتوان گفت این کلاس اول نمازآموزی است. مانند آنچه به کودک می گوییم که پدر و مادر خوبند، چون برایت لباس، شیرینی، و چیزهای دیگر می­خرند. چون کودک جز خوراک و پوشاک و لذت چیز دیگری را نمی فهمد.

از سوی دیگر، تشکر از خدا آثاری را در پی دارد. مهمترینِ این آثار این است که انسان شاکر در دام شیطان قرار نمی گیرد؛ زیرا شیطان به خدا گفت: «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَعَنْ شَمائِلِهِمْ وَلاتَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ»؛(4) سپس از روبرو و از پشت سر و از راست و چپشان بر آنان می تازم و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت.

از این آیه معلوم می شود کسی که روحیة شکر ندارد، در دام

ص:92


1- . کوثر: 1 و 2.
2- . بقره: 21.
3- . قریش: 3 و 4.
4- . اعراف: 17.

شیطان قرار می گیرد و همچون درختی که آب ندارد و خشکیده است، به سرعت با کبریت آتش می گیرد. آری شکر انسان را از خطرات و وسوسه های شیطان بیمه می کند.

ناگفته پیداست که نماز بهترین نوع شکر است؛ زیرا بلندترین نقطة بدن را که پیشانی است، به خاک می مالیم؛ آن هم نه یک­بار و دو بار، در هر شبانه روز حداقل 34 بار این کار را انجام می دهیم.

4. توجه به عبادت نظام آفرینش

اگر انسان باور کند که در یک مراسم عروسی همة شرکت کنندگان هدایایی در دست خواهند داشت و او دست خالی است، احساس شرمندگی می کند؛

اگر کسی وارد مجلس شود و همه به احترام او برخیزند، کسی که نشسته و حرکتی نمی­کند، احساس بدی در خود پیدا می کند؛

اگر هنگام نماز همة مردم خیابان و بازار به سمت مسجد بروند، کسی که به مسجد نمی­رود، خود را عقب­افتاده احساس می کند؛

قرآن در آیات بسیاری می فرماید: همواره کلّ هستی در حال تسبیح خدا بوده اند: «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض»(1)

و برای همیشه هم این تسبیح جاری است: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض».(2)

در آیة دیگر می فرماید: کل نظام هستی برای خدا کرنش و تعظیم می کند: «کُلٌّ لَهُ قانِتُون».(3)

و در آیاتی نیز سجدة موجودات را به رخ انسان می کشد و به انسان تذکر می دهد که اگر همة هستی

ص:93


1- . حشر: 1.
2- . جمعه: 1.
3- . روم: 26.

در حال تسبیح، سجده و قنوت است، چرا یک انسان وصلة ناهماهنگ باشد!؟

شاعر معروف، سعدی شیرازی به گوشه ای از این معارف این چنین اشاره کرده است:

دوش مرغی به صبح می نالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

یکی از دوستان مخلص را مگر آواز من رسید به گوش

گفت باور نداشتم که تو را بانگ مرغی چنین کند مدهوش

گفتم این شرط آدمیت نیست مرغ تسبیح گوی و ما خاموش

5. بیان آثار و برکات نماز

آشنایی با آثار نماز یکی دیگر از عوامل دعوت به نماز است. قرآن و روایات برای نماز آثار و برکات زیادی را بیان می کنند که برخی از آنها عبارتند از:

الف) نماز عامل رشد انسان

نماز رشد دهنده، یعنی نمازی که کارخانه آدم سازی است. شاید آیة «أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»(1)

اشاره به همین نماز باشد.

چون فضای نماز فضای تربیتی است - مانند دریا که حیوانات درون آن بدون معلم و مربی همه شنا بلدند - اگر انسان واقعاً اهل نماز شد، خودبه خود همة عیب­ها و نواقصش برطرف می­شود.

ص:94


1- . عنکبوت: 45.

آری؛

کسی که هر روز رو به خانه خدا (قبله) ایستاد، رو به خانة دیگری نمی­ایستد؛

کسی که ده­ها بار آهسته و بلند، «الله اکبر» می­گوید، هیچ قدرتی نزد او جلوه ندارد؛

کسی که می­گوید «به نام خدا»، حاضر نیست کارش را با نام غیر خدا شروع کند؛

کسی که می­گوید «فقط بندگی خدا» (ایاک نعبد)، حاضر نیست بندة دیگران شود؛

کسی که اهل نماز است، باید زمین، زمان، فضا، لباس، مرکب، مسکن، آب و خاک او صد در صد حلال باشد؛

کسی که اهل نماز است، باید برای قبولی نمازش هم از غذای حرام دوری کند و هم زکات مالش را بپردازد و از آزار همسر و فرزند و دیگران نیز دوری کند؛

کسی که اهل نماز است، برای پاداش بیشتر و درک کمالات نماز، حتماً از عطر و مسواک و شانه، از مسجد و جماعت بهره می­گیرد؛

کسی که اهل نماز است، به مسجد می­رود و حضور در اجتماع، او را از تک روی و انزوا نجات می­دهد؛ او را انتخاب­گر می­کند، چون باید امام جماعت عادل را انتخاب کند. نماز، فرد نمازخوان را به اطاعت وادار می­کند، زیرا باید پیش از امام جماعت، هیچ حرکتی انجام ندهد.

کسی که اهل نماز است، برای شناخت وقت ظهر، نگاهی به خورشید و آسمان دارد. او برای شناخت قبله، نگاهی به ستارگان، و برای وضو و غسل نگاهی به آب، و برای سجده و تیمم نگاهی به خاک و برای سجدة بهتر، از تربت امام حسین و خاک

ص:95

کربلا استفاده می­کند، تا در کنار سجده در مقابل خدا، امامت، عصمت، شهادت و الگوی اصیلی مثل امام حسین را نیز فراموش نکند.

به راستی در نماز مهندسی عجیبی شده است:

از مَسح سر و پا می­فهمیم که باید سر تا پا، «نمازی» شویم؛

از آدم تا خاتم، همة پیامبران، منادی نماز بودند؛

از زایشگاه تا قبرستان، از باران نداشتن ابرهای آسمان تا زلزلة زمین، از عید و شادی تا غم و اندوه، مسأله نماز به گونه ای مطرح می شود؛

توجه به این نکات از انسان رها، یک انسان مخلص، متعهد، کامل و استاندارد می­سازد و این نماز، نماز رشد است و معنای آیة شریفه که نماز انسان را از گناه، فحشا و منکر باز می دارد نیز همین است.

ب) نماز وسیلة انس با خداوند متعال

خداوند متعال به موسی می فرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری»(1) تو که موسی هستی باید نمازت برای یاد من و اُنس با من باشد (نه برای اینکه به تو غذا دادم یا اینکه تو را امان دادم، و نه برای اینکه نماز تو را از فحشاء و منکر باز می دارد؛ چون موسی اهل فحشا و منکر نبود و یاد نان و امنیت برای موسی(ع) در شأن خداوند متعال نیست).

نماز تو باید برای یاد من باشد و یاد من تنها وسیلة آرامش است: «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ

ص:96


1- . طه: 14.

الْقُلُوب»؛(1)

و آرامش، سکوی پرواز به سوی خداوند است: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة * ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّة».(2)

ج) نماز وسیلة قرب به خدا

نمازی به پیامبر اسلام سفارش می شود که گاهی به ایشان می فرماید: نماز شب تو سبب دریافت مقام محمود است: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُودا»؛(3)

نماز تو سبب پیدایش یقین است: «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقین»؛(4)

در جایی دیگر نیز می فرماید: راه قرب به خدا سجدة توست (آیه آخر سوره علق که تلاوت آن سجده واجب دارد).

بنابراین، در قرآن چهار نوع عبادت وجود دارد که از عبادت به دلیل تشکر شروع می­شود، سپس عبادتی که سبب رشد است و در مرحله بالاتر عبادتی که اُنس را ایجاد می کند و بالاترین مرتبه عبادتی که سبب قرب است. در این میان باید خود را با اولین مرحله و ساده­ترین عبادت ها که نماز شکر است، بسنجیم و به تقصیر و قصور خود اعتراف کنیم. در روایت نیز داریم که نماز وسیله قرب و نزدیکی به خداست: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیٍّ».(5)

ص:97


1- . رعد: 28.
2- . فجر: 27 و 28.
3- . اسراء: 79.
4- . حجر: 99.
5- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 3، ص265.

نگاهی کوتاه به دیگر آثار و برکات نماز

- نماز، سبب غفلت زدایی است: «تَعَبَّدُوا بِالصَّلَاةِ وَ ذِکْرِ اللَّهِ لِکَیْلَا یَغْفُلُوا عَنْهُ فَیَنْسَوْهُ فَیَدْرُسَ ذِکْرُهُ»؛(1) با انجام افعال نماز، خدا را عبادت کرده و او را یاد می نمایند و بدین ترتیب از آن حضرت غافل نشده و فراموشش نمی کنند، و در نتیجه ذکرش مندرس و کهنه نمی گردد.

- نماز، رمز همراهی خداوند با انسان است: «قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاة»؛(2)

- نماز، عامل عفو گناهان است: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات»؛(3)

- نماز، سبب آسان مردن است. پیامبر اکرم در این باره فرمودند: «مَا مِنْ عَبْدٍ اهْتَمَّ بِمَوَاقِیتِ الصَّلَاةِ وَ مَوَاضِعِ الشَّمْسِ إِلَّا ضَمِنْتُ لَهُ الرَّوْحَ عِنْدَ الْمَوْت وَ انْقِطَاعَ الْهُمُوم ِوَ الْأَحْزَان ِوَ النَّجَاةَ مِنَ النَّار»؛(4)

بنده ای نیست که به نماز اهتمام داشته باشد، مگر اینکه من برای او ضامن می­شوم که لحظة مرگ غم و غصه ها را از او دور کند و به راحتی جان دهد و از آتش نجات یابد.

همچنین از پیامبر دربارة نماز سؤال شد، ایشان فرمود: الصَّلَاةُ مِنْ شَرَائِعِ الدِّینِ وَ فِیهَا مَرْضَاةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ فَهِیَ مِنْهَاجُ الانبِیَاءِ وَ لِلْمُصَلِّی حُبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ هُدًی وَ إِیمَانٌ وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ بَرَکَةٌ فِی الرِّزْقِ وَ رَاحَةٌ لِلْبَدَنِ وَ کَرَاهَةٌ لِلشَّیْطَانِ وَ سِلَاحٌ عَلَی الْکُفَّارِ وَ إِجَابَةٌ لِلدُّعَاءِ وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمَالِ وَ زَادٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الدُّنْیَا إِلَی الْآخِرَةِ وَ شَفِیعٌ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَلَکِ الْمَوْتِ وَ أَنِیسٌ فِی قَبْرِهِ وَ فِرَاشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ وَ جَوَابٌ لِمُنْکَرٍ

ص:98


1- . وسائل الشیعة، ج4، ص9.
2- . مائده: 12.
3- . هود: 114.
4- . بحارالأنوار، ج80، ص9.

وَ نَکِیرٍ وَ تَکُونُ صَلَاةُ الْعَبْدِ عِنْدَ الْمَحْشَرِ تَاجاً عَلَی رَأْسِهِ وَ نُوراً عَلَی وَجْهِهِ وَ لِبَاساً عَلَی بَدَنِهِ وَ سِتْراً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ وَ حُجَّةً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الرَّبِّ جَلَّ جَلَالُهُ وَ نَجَاةً لِبَدَنِهِ مِنَ النَّارِ وَ جَوَازاً عَلَی الصِّرَاطِ وَ مِفْتَاحاً لِلْجَنَّةِ وَ مُهُوراً لِلْحُورِ الْعِینِ وَ ثَمَناً لِلْجَنَّةِ بِالصَّلَاةِ یَبْلُغُ الْعَبْدُ إِلَی الدَّرَجَةِ الْعُلْیَا لِأَنَّ الصَّلَاةَ تَسْبِیحٌ وَ تَهْلِیلٌ وَ تَحْمِیدٌ وَ تَکْبِیرٌ وَ تَمْجِیدٌ وَ تَقْدِیسٌ وَ قَوْلٌ وَ دَعْوَةٌ؛(1)

نماز راه رسیدن به دین است؛ رضایت خداوند در نماز است؛ پیروی از راه انبیاست؛ محبوبیت نزد فرشتگان است؛ مایة هدایت و ایمان است؛ در نماز نور معرفت، شناخت، برکت در رزق، راحتی بدن، تنفر شیطان، اسلحه ای در برابر کافران و سبب استجابت دعا و پذیرش اعمال، توشه آخرت، شفیع انسان، مونس قبر، جواب منکر و نکیر است و تاجی است در قیامت بر سر نمازگزار؛ لباسی است بر بدنش و حجابی میان او و آتش است و حجتی میان خدا و اوست؛ وسیلة عبور از صراط و کلید بهشت و مهریة

حورالعین و بهای بهشت است. نماز نردبانی برای رسیدن به مقامات بلند معنوی است؛ زیرا مجموعه­ای از تسبیح، تهلیل، حمد، تکبیر، تمجید، تقدیس، کلام و دعاست.

همچنین در حدیث دیگری می­خوانیم که نماز سبب نزول رحمت، استغفار فرشتگان برای انسان، عزت مؤمنین، کفارة گناهان، آبادی مساجد، قبولی گواهی در محاکم، هیبتی در برابر فاجران، تواضعی در انسان و یک زینت معنوی برای شهر (و با حضور مردم در مسجد و دید و بازدید و تفقد از حال یکدیگر و اعتماد به یکدیگر و بندگی برای خدا) و مایة سروری برای مؤمنین است.(2)

ص:99


1- . بحارالأنوار، ج79، ص231.
2- . جامع الأخبار، ص72.

مفهوم «یاری گرفتن از نماز»

قرآن می فرماید که نماز وسیله ای برای حل مشکلات است: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ».(1)

انسان به دلیل کمبودها و ضعف علمی، جسمی، فکری و با توجه به حوادث پیش­بینی شده و نشده، به یک پناهگاه نیاز دارد و باید به منبعی متصل شود. قرآن به پیامبر می فرماید: چون گرفتاریت در روز زیاد است، سحرها به دو منبع انرژی وصل شو: یکی تهجد و نماز شب که تو را مقاوم می­کند (إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلا)(2)

و دیگری تلاوت قرآن.

همچنین در قرآن کریم می خوانیم: از صبر و نماز در برابر همة مشکلات کمک بگیرید. نمازِ با توجّه، انسان را به یاد قدرت بی پایان خدا می اندازد و همة قدرت ها را هر چه باشد، به جز او کوچک جلوه می دهد. مِهرِ او را در دل زیاد می کند و روحیّة توکّل را تقویت می نماید و انسان را از وابستگی های مادّی می رهاند. همة این آثار، انسان را در برابر مشکلات مقاوم می کند.

بنابر روایات حضرت رسول(ص) هرگاه مسألة مهمی برایش رخ می داد، به نماز می ایستاد و این آیه را تلاوت می کرد: «و استعینوا بالصبر و الصلوة».(3)

نماز احساسِ در محضر خدا بودن است و هر کس این احساس را داشته باشد، مقاوم می گردد. اگر شناگر بداند شیرجة او زیر نظر تماشاچیان است، تا آخرین نفس خود را زیر آب نگه می­دارد؛ اگر کودک دست خود را در دست پدر بداند، از نگاه هیچ کس

ص:100


1- . بقره: 45.
2- . مزمل: 6.
3- . مستدرک الوسائل، ج12، ص242.

دلهره­ای ندارد؛ قرآن کریم نیز به موسی و هارون می­فرماید: «إِنَّنی مَعَکُما أَسْمَعُ وَ أَری».(1)

به نوح نیز می­فرماید: «وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا».(2)

بنابراین احساس حضور در محضر خدا انسان را مقاوم می کند؛ آن چنان که هر گروهی که از کنار نوح عبور می کرد، او را مسخره می کردند، ولی او هیچ تردیدی به خود راه نمی داد: «کُلَّما مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْه».(3) یا هرچه فرعون موسی را تحقیر کرد، ذره ای در موسی اثر نگذاشت. آری؛ اگر طنابی که به جایی محکم متصل است به دست انسان باشد، در برابر هیچ موجی دغدغه ندارد.

نشانة دیگر مقاوم­سازی نماز، اقرار مخالفان شعیب بود که به او می گفتند: آیا نمازت، تو را وادار کرده که در برابر عقاید و اعمال ما ایستادگی کنی؟ قالُوا یا شُعَیْبُ أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فی أَمْوالِنا ما نَشؤُا».(4)

به این مثال توجه کنید: اگر شما در یک قطعه زمین یک هکتاری باشید، آن را بزرگ می­بینید؛ اما اگر سوار هواپیما شدید و به آسمان رفتید، این قطعه زمین یک هکتاری به اندازه یک جعبه پرتقال می­شود. اگر بالاتر بروید، به قدر یک صابون و باز هم بالاتر بروید، به قدر یک آدامس و اگر بالاتر رفتید به قدر یک عدس می­شود؛ آن چنان که هر چه بیشتر اوج بگیرد، زمین کوچک­تر می شود. خاصیت نماز این است که اگر در آن اوجی

ص:101


1- . طه: 46.
2- . هود: 37.
3- . هود: 38.
4- . هود: 87.

باشد، هر چه غیر خدا باشد کوچک می گردد.

امیر المومنین(ع) در اوصاف متقین می فرماید: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِم»؛(1)

کسی که خالق در نظرش بزرگ باشد، همه چیز دیگر در نزد او کوچک است.

ساحرانی که برای رسوا کردن موسی از مناطق مختلف به مرکز آمده بودند، از فرعون تقاضای پاداش داشتند، ولی همین که معجزة موسی را دیدند و ایمان آوردند، با اینکه بزرگترین تهدیدها را شنیدند، به فرعون، تهدیدها و امکاناتش لبخند زدند و گفتند: دستور بده ما را بکشند!

الله اکبر! برای انسان در یک لحظه یک سکه بزرگ است و تقاضای پاداش می کند و همان انسان یک لحظة بعد به فرعون می گوید: دنیا که چیزی نیست! و به دنیا و همة حکومت با نگاه حقارت می نگرند.(2)

این معجزة اتصال به خداست و بهترین جای اتصال به خدا «نماز» است.

6. توجه به خطرهای ناشی از سهل انگاری و ترک نماز

در هر دعوتی تشویق و هشدار، هر دو نقش مهمی دارند. در آیات و روایات پاداش های فراوانی برای نماز بیان شده و همچنین عقوبت­ها و کیفرهای سختی برای ترک کنندگان، کاهلین و ضایع کنندگان نماز بیان شده است.

در دعوت باید اِنذار هم وجود داشته باشد تا افرادی که در مقابل

ص:102


1- . نهج البلاغه، خطبه متقین (193).
2- . اعراف: 113 - 126.

دعوت به حق و نماز سنگدلی و سرسختی نشان دادند، بدانند گرفتار چه خطراتی می شوند؟

«مَا سَلَکَکمُ ْ فیِ سَقَر * قالوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّین»؛(1) در قیامت از دوزخیان پرسیده می شود که چه چیز شما را روانة دوزخ کرد؟ می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.

در جای دیگر نیز می خوانیم: «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّی»؛(2)

آنگاه که کارد به استخوان می رسد و در لحظه انتقال از دنیا به برزخ، خداوند می فرماید: اینها نه ایمان آوردند و نه نماز خواندند.

در روایات می خوانیم کسی که نماز را عمداً رها کند، کفر ورزیده است و از دایرة حمایت های الهی و رسول خدا محروم می شود: «مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِ اللَّه»؛(3)

نمونه هایی از مذمت های قرآن

- برخی نماز و اذان را مسخره می­کنند: «وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِبا»؛(4)

- برخی دیگران را از نماز نهی می­کنند: «أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهی * عَبْداً إِذا صَلَّی»؛(5)

- برخی نماز را ضایع می­کنند: «أَضاعُوا الصَّلاة»؛(6)

- برخی به نماز بی توجه هستند؛ گاهی می خوانند و گاهی

ص:103


1- . مدثر: 42 و 43.
2- . قیامت: 31.
3- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص287.
4- . مائده: 58.
5- . علق: 9 و 10.
6- . مریم: 59.

نمی خوانند: «الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون»؛(1)

- برخی با کسالت نماز می خوانند: «قامُوا کُسالی»؛(2)

- برخی چهرة نماز را تغییر می دهند: « وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکاءً وَ تَصْدِیَة»؛(3)

- برخی به طور کلی نماز نمی خوانند: «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّی»؛(4)

- برخی مراکز نماز را می­بندند: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّه»؛(5)

- برخی برای مراکز حق رقیب سازی می­کنند: «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرارا»؛(6)

- برخی به جای دعوت به نماز، فرزندان خود را از دین، مراکز دینی و نماز بازمی دارند ...

به راستی جای شرمندگی است که تمام هستی، همة وجود خود و تمام نعمت­ها از خدا باشد و ما با زبان خود، با هر کس گفتگو کنیم، اما از گفتگو با خداوند متعال، آن هم چند دقیقه در نماز محروم باشیم!

پس باید به سراغ عواملی برویم که ارتباط ما را با خدا قطع و با غیر خدا وصل می­کند. اگر شما فرزندی را تربیت کنید که تمام امکانات را در اختیارش بگذارید، اما او از تمام امکانات شما برای رابطه با غیر شما استفاده کند، و نسبت به شما بی اعتنایی و بی مهری می کند، چه احساس و قضاوتی خواهید داشت؟

ص:104


1- . ماعون: 5.
2- . نساء: 142.
3- . انفال: 35.
4- . قیامت: 31.
5- . بقره: 114.
6- . توبه: 107.

بنابر روایات خداوند متعال به انسان می فرماید که تو انصاف نداری: «ما اَنصَفتَ!». خداوند در قرآن هم می فرماید: من نهایت رأفت و محبت را در حق انسان روا داشتم (إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ)(1)

ولی انسان در مقابل، نهایت ناسپاسی را روا داشته است (إِنَّ الانسانَ لَظَلُومٌ کَفَّار).(2)

شاید تمام نمازهای شبانه روزی ما به نیم ساعت نرسد، در حالی که در 24 ساعت از شبانه روز، 48 نیم ساعت وجود دارد. آیا انصاف است که 2% از وقتمان را صرف آفریدگار خود نکنیم، با اینکه 98% عمرمان را با غیر او سپری می کنیم!؟

مصادیق استخفاف و بی اهمیتی به نماز

بعضی نماز را نمی شناسند؛

بعضی آن را بلد نیستند؛

بعضی شرایط صحیح بودن آن را نمی­دانند؛

بعضی شرایط قبول شدن نماز را نمی­دانند؛

بعضی شرایط کمال آن را نمی دانند؛

بعضی نماز را در اول وقت نمی خوانند؛

بعضی نسبت به نماز فرزندانشان توصیه ای ندارند؛

بعضی نسبت به صدای اذان بی اعتنا هستند؛

بعضی باعجله می­خوانند که سجدة آنان در روایات به نوک زدن کلاغ تشبیه شده است؛(3)

بعضی هر چیز دیگر را بر نماز ترجیح می­دهند (ورزش، فیلم، غذا خوردن، گفتگو، عروسی و...)؛

ص:105


1- . حج: 65؛ بقره: 143.
2- . ابراهیم: 34.
3- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 3، ص268.

بعضی اگر در ماشینی نشسته باشند و وسیله ای از او به بیرون پرت شود، فریاد می زند تا ماشین را متوقف کنند؛ ولی اگر وقت نماز برسد، هیچ­گونه تحرکی از خود نشان نمی­دهد!

چه بسیار نمازهایی که به خاطر عروسی­ها یا عزاداری­ها، یا رها می شود یا به آخر وقت موکول می شود!

چه بسیار شهرک­هایی که همة امکانات در آن وجود دارد، جز مسجد!

چه بسیار روحانیانی که پست­های اداری و رسمی آنان را از امام جماعت شدن محروم کرده است!

چه بسیار مساجدی که دربشان بسته و متروکه شده اند و در آن اقامة نماز جماعت نمی شود!

چه بسیار موقوفاتی که برای نماز و مسجد است و در جای خود هزینه نمی­شود!

چه بسیار هیئت امناهایی که کارایی لازم را ندارند!

چه بسیار مساجدی که امام جماعت جامع الشرایط ندارند!

چه بسیار پروازهایی که از مبدأ تا مقصد، برنامه­ریزی برای مراعات وقت نماز در آنها صورت نمی­گیرد!

چه بسیار مراکز اجتماع مردم که نمازخانه ای در شأن آنجا ندارند!

تمام این موارد، مصادیق استخفاف نماز است و کسانی که مرتکب این استخفاف شده اند و بودجه های فرهنگی را در قالب­های دیگری هزینه می کنند، باید در پیشگاه خداوند متعال پاسخ­گو باشند.

شما قضاوت کنید که تاکنون چند فیلم برای آموزش نماز و اسرار آن ساخته شده است و چقدر فیلم برای آموزش شیرینی پزی، طباخی، کارهای دستی و...!؟

ص:106

فکر نکنم (جز افراد نادر) کسی بتواند جواب یا عذر قابل قبولی برای این همه استخفاف داشته باشد...

7. توجه به سابقه تاریخی نماز

همیشه و در همه جای دنیا برای میراث فرهنگی و سوابق تاریخی و حفظ آثار قدما ارزش خاصی قائلند و آن را در موزه ها و در جایگاه های خاص قرار می دهند؛ حتی اگر یک ظرف سفالی شکسته باشد که سابقة تاریخی زیادی دارا باشد. حال چطور است که به یک ارزش معنوی (ارتباط با خدا) که تاریخ آن همراه با تاریخ بشر است، اهمیتی داده نمی شود!؟

- صدها سال پیش از اسلام، خداوند به حضرت عیسی(ع) نماز را سفارش کرده است: «أَوْصانی بِالصَّلاة»؛(1)

- قبل از حضرت عیسی، به حضرت موسی(ع) فرمود: «اَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری»؛(2)

- قبل از حضرت موسی، حضرت شعیب و قبل از شعیب، حضرت ابراهیم(ع) نماز داشته اند؛

- خداوند دربارة پیامبران(ع) می فرماید: «أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ»؛(3)

ما به آنان انجام کارهای خیر و اقامة نماز را وحی کردیم (در این آیه با اینکه نماز جزئی از کارهای خیر است، ولی به دلیل اهمیت، نام آن جداگانه برده شده است)؛

- لقمان به فرزندش دربارة نماز سفارش کرده است؛

- قرآن از نماز زکریا در محراب سخن می گوید: «یُصَلِّی فِی

ص:107


1- . مریم: 31.
2- . طه: 14.
3- . انبیاء: 73.

الْمِحْراب»؛(1)

- به مریم دربارة قنوت، سجده و رکوع سفارش می کند؛(2)

- آخرین سفارش امام صادق(ع) سفارش به نماز بود: اگر کسی آن را سبک بشمارد، شفاعت ما شامل حالش نمی شود.(3)

در واقع نماز بزرگترین میراث فرهنگی است و بسیاری از اولین ها در نماز به چشم می خورد:

- اولین مکان زمین کعبه بود که نماد نماز است: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِع»؛(4)

- اولین دستور به موسی دربارة نماز بود؛(5)

- اولین واجب در اسلام نماز است؛(6)

- اولین چیزی که به گوش نوزاد خوانده می شود، اذان و اقامه است که مقدمة نماز می باشند؛(7)

- اولین وظیفة صالحانی که به حکومت می رسند، اقامة نماز است: «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ»؛(8)

- اولین نشانة مؤمنان واقعی خشوع در نماز است؛(9)

- اولین عامل دوزخی شدن، ترک نماز است؛(10)

ص:108


1- . آل عمران: 39.
2- . آل عمران: 43.
3- . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص228.
4- . آل عمران: 96.
5- . طه: 14.
6- . جامع الأخبار، ص73.
7- . ترجمه من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص458.
8- . حجّ: 41.
9- . مؤمنون: 2.
10- . مدثر: 43.

- اولین کار پیامبر در قبا و مدینه ساخت مسجد بود؛(1)

- در اولین سوره ای که به پیامبر نازل شد، سخن از سجده و قرب است؛(2)

- اولین چیزی که در قیامت از انسان پرسیده می شود، نماز است.

8. توجه به همراهی نماز با کمالات دیگر

در غذای جسمی اگر ادویه، مخلّفات، ترشی، شیرینی یا زعفران به آن اضافه شود، غذا را لذیذتر می کند و اشتها را بیشتر تحریک می­کند؛ مانند وعده های که خطاب به بهشتیان می فرماید: آب آنجا با عطر زنجبیل آمیخته است: «کانَ مِزاجُها زَنْجَبیلا»(3) و در آیة دیگر می فرماید: «خِتامُهُ مِسْک»؛(4)

اگر برخی نوشیدنی یا غذاهای دنیا هنگام مصرف یا پس از آن با نوعی تندی، گزندگی، تلخی و بد­مزگی همراه است، اهل بهشت پس از مصرف نوشیدنی­های بهشتی، احساس عطر و بوی خوشی دارند و اگر مهر و موم غذاهای دنیوی با چیزهای دیگری است، مهر و موم آنجا با مواد معطر و خوش­بو است.

دعوت عملی به نماز زمانی است که جامعیت آن مورد لحاظ و در کنار کمالات دیگر قرار گیرد. نماز اگر همراه با خوش­زبانی، صداقت، وفای به عهد، نظافت، تحصیل، ادب، کمک به دیگران، مشورت، نشاط و زیبایی مطرح شود، این نماز همة دل های پاک را به خود جذب می­کند؛ اما اگر نماز از اخلاق، تحصیل، ادب و کمک به فقیران جدا شود، جاذبة خودش را

ص:109


1- . بحارالأنوار، ج19، ص122.
2- . علق.
3- . انسان: 17.
4- . مطففین: 26.

از دست خواهد داد.

در اسلام به ما سفارش شده اگر می خواهید دیگران را دعوت کنید، با عمل دعوت کنید، نه با زبان: «کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُم».(1)

نماز در اسلام با بسیاری مسائل دیگر همراه است:

- در قرآن بیش از بیست مرتبه در کنار سفارش به نماز، به زکات سفارش شده است. در آغاز قرآن در کنار نماز، انفاق مطرح می شود: «الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون»(2) و در آخر قرآن در کنار «فَصَلِّ لِرَبِّکَ» واژه «وَ انحَر»(3) آمده؛ یعنی نماز به تنهایی کافی نیست، باید شتری را ذبح و بین دیگران تقسیم کنی.

- در عید فطر در کنار نماز عید، راهپیمایی به سوی صحرا همراه با شعار، غسل و زکات فطره است.

- در عید قربان نیز در کنار نماز عید، غسل و نظافت و ذبح قربانی مطرح می شود. راستی چه زیباست که در یک عید به نان فقیران توجه می شود و در عید دیگر به گوشت آنان و این خود نشانة جامعیت دین است.

البته در سراسر اسلام این جامعیت به چشم می خورد، اسلام حتی در مسأله آمیزش جنسی می فرماید: «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُم ْأَنَّی شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ»؛(4)

زنان شما به منزلة کشتزارند؛ هر زمان

ص:110


1- . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 67، ص309.
2- . بقره: 3.
3- . کوثر: 2.
4- . بقره: 223.

بخواهید می­توانید سراغ آنها روید، ولی هدف تنها اشباع غریزه جنسی نیست؛ بلکه آینده نگری و به دست آوردن تقوا، یعنی آمیزش با حلال، داشته باشید تا گرفتار حرام نشوید.

قرآن در این باره می فرماید: حتی لذت جنسی و لحظه­ای شما باید هدفمند باشد؛ از حلال استفاده شود تا توان کنترل و تقوا نسبت به حرام به دست آید. مانند ماه رمضان که افراد سحری می خوردند تا بتوانند در روز روزه بگیرند. در واقع آمیزش جنسی فقط برای دفع شهوت نیست؛ در کنار لذت، آینده نگری، سرمایه گذاری و تقویت تقوا نیز نهفته شده است. چنانچه در آیه فوق، در کنار آمیزش جنسی، تقوا و ملاقات با خدا مطرح شده است. واقعاً کدام عقل بشری می تواند این گونه بین لذیذترین مسأله و تقوا و قیامت اتصال برقرار کند؟

از سوی دیگر سفارش شده که مردم در سجدة خود به مسألة خانواده توجه کنند و این دعا را بخوانند: «یَا خَیْرَ الْمَسْئُولِینَ وَ یَا خَیْرَ الْمُعْطِینَ ارْزُقْنِی وَ ارْزُقْ عِیَالِی مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ فَإِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»؛(1)

خدایا رزق خانواده ام را تأمین کن... .

آری؛ دین از سجده به تأمین هزینة خانواده و از آمیزش جنسی، به تقوا و ملاقات با خدا ارتباط برقرار می کند. برای عمل صالح راه را از خوردن قرار می دهد: «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً».(2)

و از انجام عمل صالح برای خوردن های دائمی و متنوع ارتباط داده می شود: «وَ فاکِهَةٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُون * وَ لَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُون».(3)

از اهل زمین کانالی به آسمان ها از طریق دعا و از آسمان ها کانالی

ص:111


1- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص551.
2- . مؤمنون: 51.
3- . واقعه: 20 و 21.

به زمین از راه وحی زده می شود. از اهل زمین برای آسمانیان، ایمان به ملائکه: «آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِه»؛(1)

و از ملائکه استغفار برای زمینیان: «و یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْض».(2)

و بالاخره در خداپرستی، شتر را کنار آسمان می گذارد و می فرماید: «أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ * وَ إِلَی السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَت».(3)

به طور کلی اگر در هر یک از دستورهای اسلام دقت کنیم، جامعیت تعجب آوری به چشم می خورد.

ای کاش نمازگزاران ما همة کمالات را داشته باشند تا همة دل های پاک را به نماز دعوت کنند و تنها به نماز ظاهری، بدون توجه به دیگر کمالات قانع نباشند.

9. مقایسة نماز با عبادت های ادیان دیگر

یکی از راه های دعوت به نماز توجه به تفاوت هایی است که بین نماز اسلام و عبادت های ادیان دیگر وجود دارد. در نماز صدها راز و رمز نهفته است که قابل مقایسه با هیچکدام از نیایش های دیگر ادیان نیست.

کافی است شما اذان نماز را با ناقوس کلیسا مقایسه کنید:

- اذان، شعاری است که با «الله» شروع می شود و با «الله» پایان می یابد؛

- انجام آن برای هر فردی ممکن است؛

- در همه جا قابل اجراست؛

- هیچ ابزار و وسایلی نمی خواهد؛

- نشانه آزادی بیان است؛

ص:112


1- . بقره: 285.
2- . شوری: 5.
3- . غاشیه: 17 و 18.

- فریاد توحید است؛

- کلید شکستن سکوت است؛

- جلوه ای از عقاید و افکار است؛

- همراه با کلمات موزون، پرمحتوا، منطقی و برای همه قابل فهم است؛

این اذان را با ناقوس مقایسه کنید که صدای آن مثل ساعت های بزرگ در میادین شهر است؛ نه آهنگی دارد و نه محتوایی. برخواسته از جماد و حرکت آهن­پاره؛ بدون نیت و محتوا.

در خود نماز نیز به مسایل زیادی توجه می شود؛ از جمله از سر تا پا، زبان و عمل، جسم و روح، مبدأ و معاد، خلق و خالق، حضور در جامعه، حضور قلب در پیشگاه خدا، طرف داری از خوبان و تنفر از مغضوبین و ضالّین، قرآن و دعا، انبیا و اولیا، پاکی جسم و پاکی روح، فرادا و جماعت، حداقل و حداکثر، جهت­گیری به سوی قبله و اجازة ورود برای هر فرد بدون امتیاز و گزینش، ایستاده و خمیده و نشسته، انتخاب عادل و آزادی در انتخاب، توجه به خورشید برای شناخت ظهر، توجه به ماه برای نماز اول و آخر ماه، توجه به

ستارگان برای تشخیص قبله، توجه به آب در وضو و غسل، توجه به خاک در سجده و تیمم، توجه به امامت و شهادت در انتخاب مهر کربلا و صدها امر دیگر.

در کدام آیین، کشور و در کدام مراسم ملی، فرهنگی و مذهبی چنین سرودی را می توان یافت؟ این مقایسه ها انسان را نسبت به نماز دلگرم می کند.

10. اظهار علاقة بزرگان به نماز

از عوامل دعوت به نماز، اظهار علاقة بزرگان به نماز است. امام

ص:113

حسین به لشکر یزید پیام داد: جنگ را از تاسوعا به عاشورا به تعویق اندازید؛ زیرا من نماز را دوست دارم و می­خواهم یک شب دیگر نماز بخوانم: «اِنّی اُحِبُّ الصَّلوةَ»(1)

پیشنهاد عملی

اگر عکس امام خمینی - که در آستانة نود سالگی که با بیماری شدید و اتصال سرم به بدن، به کمک دو نفر نماز خود را به طور ایستاده می­خواند - در بیمارستان­ها جلوی چشم بیماران قرار بگیرد، بیمار به دلیل یک مسألة جزیی دست از نماز بر نمی دارد و حاضر نمی شود نمازش را با وجود مشکل کم، بدون وضو یا بدون قیام انجام دهد.

خاطره ای عجیب

جناب حجت الاسلام و المسلمین ابوترابی که رهبر آزادگان بود، در یکی از اجلاس­های سراسری نماز - که هر سال با پیام رهبر معظم انقلاب و معمولاً با حضور رییس جمهور افتتاح می شود و در آن صدها نفر از مسئولین فرهنگی دربارة نماز گفتگوهایی دارند - خاطرة مهمی را بیان کرد.

در زمان حملة حزب بعث عراق به دستور صدام و تصرف بخش هایی از ایران و وجود هزاران شهید، جانباز و اسیر، خاطرات مهمی از نماز اسرا و جانبازان و وصیت­های بسیاری در وصیت­نامه شهدا به چشم می خورد که بسیاری از آنها می­تواند مستند خوبی برای تهیه فیلم­های گوناگون باشد.

آقای ابواترابی در آن اجلاس نماز گفتند: در ده سال اسارت ما در اردوگاه عراق و شکنجه های طاقت فرسا، دستوری صادر شد

ص:114


1- .الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص91.

که چند نفر از اسرای مؤثر را شبانه با شکنجه به قتل برسانند. ستمگران بعثی جمعی را از میان اسرا خارج کردند و تصمیم گرفتند آنها را با شکنجه به شهادت برسانند. به دو نفر از آنها چنان سیلی محکمی زده بودند که چشمان از حدقه بیرون آمد و روی موزاییک­ها افتاد. بعضی را با کوبیدن میخ بر سر و بعضی را با ضربه­ای که به کشته شدن آنها اطمینان پیدا می­کردند، شکنجه کردند.

این افراد روی زمین افتادند و در حالی که نفسشان به شماره افتاده بود و در خون خود می­غلطیدند، از گوشة چشم، سپیده صبح را دیدند و احساس کردند که طلوع فجر است. با همین شرایط نماز خواندند، ولی مدتی که گذشت معلوم شد اشتباه کردند و نماز را پیش از اذان خوانده­اند. آنها در آن شرایط یکبار دیگر نماز صبح را به جای آوردند...

امام حسین در کربلا و ظهر عاشورا نه تنها از نماز دست برنداشت، بلکه مستحبات نماز را هم تا حد امکان انجام داد؛ اذان و اقامه، نماز اول وقت و نماز با جماعت.

حضرت زینب در غروب عاشورا که داغ و هفتاد و دو تن از جمله دو فرزند، چند برادر و چندین تن از خویشاوندان را دیده بود، مسئولیت جمع آوری یتیمان و پرستاری امام سجاد، آماده شدن برای اسارت، دلداری و سرپرستی صاحبان عزا در شب تاریک، آن هم در میان لشکر دشمن را بر عهده داشت و با وجود بحرانی­ترین مدیریت تاریخ روبه رو شد، نه تنها از نماز خود نکاست، بلکه از نماز شب که مستحب می باشد نیز صرف نظر نکرد.

به نظر می رسد که اگر عکس و پوستری از نماز شخصیت های

ص:115

برجسته در دست باشد، خود نوعی دعوت به نماز به شمار می آید. اگر به جای اینکه عکس چهرة امام و رهبری نصب شود، از عکس­هایی که در حال نماز جماعت هستند، استفاده شود، مفیدتر خواهد بود.

عکس نماز خلبان پای پرواز در فرودگاه، عکس دکتر حسابی در حال نماز در کلاس­های فیزیک، عکس نماز جماعت قهرمانان ورزشی در زمین ورزش و عکس پزشک جراح در بیمارستان و مانند آن می­تواند نوعی دعوت به نماز باشد.

اگر مربیان، معلمان، استادان و فرهیختگان، علاقة خود را به نماز نشان دهند، نماز در میان نسل نو و علاقه­مندان رونق پیدا می کند؛ همانگونه که اگر مردم از نوعی غذا استقبال کنند، تولید و پخش آن غذا در مغازه ها بیشتر می­شود. ولی اگر ما میان نمازگزار و تارک نماز تفاوتی قرار ندهیم، نماز رونق نمی یابد. چنانکه حضرت علی فرمود: نباید نیکوکار و بدکار نزد تو یکسان باشد: «وَ لَا یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِی ءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاء».(1)

در حدیث دیگر می خوانیم همین که به کار خلافی برخورد کردید یا با قدرت و یا با زبان نهی از منکر کنید و اگر با هیچیک نشد، حداقل با عبوس کردن چهره «بوجوهٍ مکفهرة»(2) تنفر خودتان را نشان دهید.

11. دوستان نمازگزار

نقش دوست در تربیت انسان بر کسی پوشیده نیست. شاید

ص:116


1- . همان، نامه 53.
2- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 5، ص59.

بتوان گفت که مسألة اعتیاد، فقط از راه دوست ناباب ایجاد می شود. به قول شاعر:

تو اول بگو با کیان زیستی که تا من بگویم که تو کیستی؟

به قول شاعری دیگر:

منشین با بدان که صحبت بد گرچه پاکی، تو را پلید کند

آفتابی ار چه روشن است، او را پاره ای ابر ناپدید کند(1)

اگر ما برای خود و فرزاندانمان با دوستان نمازخوان رابطة تنگاتنگ داشته باشیم و یکدیگر را مراقبت و حمایت کنیم، به گونه­ای که بچه های مذهبی احساس محرومیت از تفریحات سالم نداشته باشند، خواهیم توانست نسل خود را از نظر نماز بیمه نماییم.

مرحوم شهید بهشتی گاهی تمام دوستان خود، همسر و فرزندانشان را به بعضی از باغ­ها می برد و با آنها گفتگو می کرد تا بچه های مسجد و دوستان مذهبی و انقلابی احساس نکنند که مذهبی شدن یعنی محروم شدن.

در این زمینه قرآن کریم، یکی از صحنه های گفتگوی بهشتیان با جهنمیان را این چنین بیان می کند: بهشتیان از دوزخیان می پرسند: چه باعث شد که شما جهنمی شدید؟ «مَا سَلَکَکمُ ْ فیِ سَقَر»؛(2)

آنان در پاسخ چهار عامل را بیان می کنند:

ص:117


1- . سنایی.
2- . مدثر: 42- 46.

-­ رها کردن نماز: «لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّین»؛

-­ بی اعتنایی به فقرا: «وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِین»؛

-­ دوستی با نااهلان: «وَ کُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخَْائضِین»؛

-­ تکذیب قیامت: «وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّین».

و در جایی دیگر می فرماید: افرادی که دوست نا اهل بگیرند، در قیامت نه نوک یک انگشت و تمام یک انگشت و نه انگشتان یک دست، بلکه انگشتان دو دست خود را گاز می گیرند: «یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْه»(1) و می گویند: ای کاش با فلانی رفیق نمی شدیم: «یا وَیْلَتی لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً»؛(2)

خاطره ای از حضرت امام(ره)

در خاطرات امام خمینی می خوانیم که هر گاه دوستان پیشنهاد خارج شدن به منطقه ای برای تفریح را مطرح می­کردند، می­فرمود: به دو شرط. اول: نماز اول وقت فراموش نشود. دوم: هیچ کس حق غیبت ندارد.

دوست بد ممکن است در یک لحظه اثر نگذارد، ولی مثل دود می­ماند که اگر در اتاقی ماند، اتاق را کم کم سیاه می­کند. شاعر می گوید:

تا توانی می گریز از یار بد یار بد بدتر بود از مار بد

مار بد تنها تو را بر جان زند یار بد بر دین و بر ایمان زند(3)

دربارة اثرگذاری دوست، به یک خاطرة مهم دیگر توجه نمایید:

ص:118


1- . فرقان: 27.
2- . فرقان: 28.
3- . مولوی.

یک بار ما از نوجوانان درخواست کردیم که شیرین ترین نمازی که در عمرتان خواندید را برای ما بنویسید. نامه های فراوانی به دست ما رسید که بعضی از آنها واقعاً فیلمنامه بود. در اینجا یکی از آن نامه­ها را برای شما نقل می کنم تا ببینید چگونه انسان ها از یکدیگر اثر پذیرند.

خاطرة دختر 11ساله

متن زیر، نامة دختری است که خاطرة خود را برای ستاد اقامة نماز ارسال کرد:

«ستاد اقامه نماز، سلام!

شیرین ترین نمازی که خواند ه ام این بود:

در سفری همراه با والدین در اتوبوس نشسته بودم و به زمین و آسمان نگاه می­کردم. خورشید را دیدم که کم­کم غروب می کند. یادم آمد نماز ظهر نخواندم. به پدرم گفتم: از راننده درخواست کن تا توقف کند تا من نمازم را بخوانم. پدرم گفت: راننده به خاطر نماز یک دختربچه توقف نمی­کند و اگر هم توقف کند، ممکن است بعضی از مسافران ناراحت شوند.

گفتم: خودم به راننده می­گویم. پدر گفت: گوش نمی­دهد. گفتم: به راننده پول بدهیم تا دقایقی توقف کند. پدر گفت: با پول توقف نمی­کند. پدر که اصرارم را دید، با تندی گفت: ای کاش نمازت را می خواندی و مزاحم مردم نمی­شدی؛ حالا سر جایت بنشین و بعداً نمازت را قضا کن.

به پدرم گفتم: خواهش می­کنم امروز به من اجازه بدهید که خودم تصمیم بگیرم و در کار من دخالت نکنید. پدرم سکوت کرد.

ص:119

زیپ ساک پدر را باز کردم و بطری آبی که در آن بود را بیرون آوردم و سطلی را هم که زیر صندلی آویزان بود، از صندلی جدا کردم. تصمیم گرفتم با همان آب و در همان سطل در وسط ماشین وضو بگیرم و نشسته، روی صندلی نمازم را بخوانم.

همین که مشغول وضو بودم، شاگرد راننده پرسید: چه کار می کنی؟ ماجرا را توضیح دادم و او هم همه چیز را به راننده گفت. راننده که از آینة ماشین وضو گرفتن مرا می دید، خوشش آمد؛ (خدا وعده داده است که هر کس برای خدا حرکتی کند، مهر و محبتش در دلها می­نشیند: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»)(1)

راننده گفت: دخترم! من به احترام نماز شما دقایقی توقف می کنم. با خوشحالی از او تشکر کردم و از ماشین پیاده شدم و مشغول نماز شدم. تمام مسافران اتوبوس از کار من تعجب کرده و به یکدیگر نگاه کردند و برخی به همدیگر گفتند: ما هم نماز نخواندیم. آفرین بر این دختر و اراده و عزم او. همین دختر روز قیامت برای ما حجت است.

نمازم که تمام شد، دیدم هفده نفر از مسافران به نماز ایستادند. این شیرین ترین نماز من بود که در بیابان توانستم نماز و یاد خدا را زنده کنم»

آری! گاهی یک دوست، همسفر، فروشنده، مشتری، و هم شاگردی، با یک رفتار می تواند در فرد یا افرادی اثر بگذارد.

12. جریان سازی و استفاده از فرصت ها

برای دعوت به نماز باید مساجد را تقویت کرد. از عواملی که

ص:120


1- . مریم: 96.

جاذبة مسجد را زیاد می­کند، آن است که انسان از لابه لای افکار، حوادث و اخلاقیات، بتواند جرقه ها را به جریان تبدیل کند و خاطراتی را تولید نماید.

برای مثال همین که فرزند پیامبر از دنیا رفت و در همان زمان خورشید گرفتگی پیش آمد، مردم گفتند: این گرفتگی خورشید به دلیل درگذشت فرزند پیامبر است. مردم در مسجد جمع شدند. پیامبر بالای منبر رفت و فرمود: فرزند من مثل دیگران است و با مرگ او ماه گرفتگی و خورشیدگرفتگی رخ نمی دهد.(1)

در صدر اسلام، بسیاری از جریان­های تلخ و شیرین و خاطرات عبرت آور در مسجد رخ داده است. حتی زنی در هنگام سخنرانی پیامبر از وی تقاضای شوهر کرد؛ حضرت از مردم پرسید: آیا کسی هست تا با

این خانم ازدواج کند؟ کسی اعلام آمادگی کرد. حضرت از وی پرسید: مهریه چه داری؟ گفت: هیچ، حضرت پرسید: آیا قرآن یاد داری؟ گفت: بله. پیامبر از آن زن پرسید: آیا حاضری مهریه ات آموزش قرآن باشد؟ زن گفت: بله. پیامبر نیز این ازدواج را برقرار کرد.(2)

مهمترین خاطرة تاریخ که غدیر خم است، در روز عید غدیر و پس از نماز ظهر انجام شده است.(3)

نماز امام حسین، در ظهر عاشورا در برابر سی تیر، یک خاطره سازی بی مانند است. سخنرانی امام زین العابدین در مسجد شام و استیضاح حکومت بنی امیه، براندازی یک رژیم است.

بنابر احادیث، امام صادق به ابان ابن تغلب می فرماید:

ص:121


1- . ترجمه من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص257.
2- . جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج 26، ص440.
3- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 8، ص28.

در مسجد بنشین و برای مردم فتوا بده.(1)

در حدیث دیگری می خوانیم: اهل مسجد به یکی از هشت فایده می رسند که یکی از آنها اطلاعات جدید است: «عِلْماً مُسْتَطْرَفا».(2)

در حدیث دیگری آمده است که افرادی در مسجد به عبادت، تلاوت و ذکر مشغول بودند و افرادی مشغول گفتگوی علمی. پیامبر هر دو گروه را پسندید، ولی فرمود: من به گروه گفتگوی علمی می پیوندم.

اینکه در صدر اسلام در مسجد، هم جلسة مشورت تشکیل می­شد، هم عقد خوانده می­شد، هم سؤال و جواب برقرار بود، هم آیات ابلاغ می­شد، هم ترک کنندگان زکات از مسجد اخراج می شدند، هم از مسجد به جبهه اعزام می شدند و مانند آن، نشان­گر آن است که مسجد باید پویا، جامع و خاطره انگیز باشد؛ آن هم خاطراتی شیرین. به همین دلیل است که دستور داده اند مجرم را در مسجد شلاق نزنید؛ چون این خاطره تلخ است.

اسلام، نه تنها از مسجد، بلکه از کوچه و خیابانی که به مسجد می رسد، برای رشد جامعه استفاده می کند.

چنانچه در احادیث آمده است که شخصی خدمت امام آمد و از همسایة خود شکایت کرد. پس از چند مرحله صبر و تحمل که سودی نداشت، حضرت به او دستور داد تا اثاث خود را در کوچه بگذارد و کنارش بایستد و به کسانی که به مسجد می روند بگوید: «صاحب این خانه مرا عاجز کرده» تا با این وسیله همسایة ظالم را تنبیه کند.

امام خمینی نیز در بهه ای برای ایجاد فشار بر رژیم طاغوتی

ص:122


1- . مناهج الأخیار فی شرح الإستبصار، ج 2، ص139.
2- . امالی، ص390.

شاه، دستور داد برای مدّتی نمازهای جماعت­ها تعطیل شود تا از احساسات دینی مردم علیه رژیم استفاده کند. ایشان حتی یک سال دستور داد کسی برای نیمه شعبان چراغانی نکند؛ این نیز فشار دیگری بر حکومت بود.

خاطره ای درس آموز

مرحوم آیت الله یثربی، امام جمعه کاشان که از علمای محبوب بود، دو دسته از عزاداران امام حسین را که با هم اختلاف داشتند، در چند مرحله دعوت و نصیحت کرد؛ امّا آنها نپذیرفتند. در نهایت وی عمامة خود را به زمین زد و به صورت خود زد. به این ترتیب خشونت و سنگدلی آنها شکسته شد و مردم هم که دیدند عالمی هشتاد ساله به خود سیلی زد، خجالت کشیدند و با هم آشتی کردند.

بنابر احادیث گاهی حضرت علی نیز از این گونه فریادها سر می داد و گاهی به صورت خود لطمه می زد. در احادیث دیگری نیز می بینیم که ایشان در مقابل جمعیت بلند گریه می کرد: «بُکاءً شَدیداً».(1)

واقعاً اگر کسی همت کند و این گونه خاطرات مساجد را جمع آوری کند، کتاب های زیادی نوشته خواهد شد.

از سوی دیگر اگر اهل مسجد برای بیماری که نمی تواند به مسجد بیاید، دعا کنند، تمام بستگان بیمار به نماز و مسجد خوش­بین می شوند؛

اگر زنان با تجربه و متدین، برای دختران مسجدی همسریابی کنند و مردان مسجدی برای جوانان آستینی بالا بزنند، مسجد

ص:123


1- . الأمالی (للمفید)، ص119.

پرجاذبه خواهد شد؛

اگر گوسفندانی که برای نوزاد به عنوان عقیقه ذبح می شود، وسیلة اطعام اهل مسجد قرار گیرد؛

اگر از شاگرد اول ها در مسجد تجلیل شود و عکسشان در خیابان بر سر در مسجد نصب شود؛

اگر اجازه دهیم افراد خوش صدا از نسل نو، به نوبت مسئولیت اذان مسجد را برعهده بگیرند؛

اگر نسل نو مقالات کوتاه و شیرینی بنویسند و آنها را در مسجد بخوانند و مانند این کارهای فرهنگی، تربیتی و اجتماعی را انجام دهند، آن وقت مسجد رونق ویژه­ای خواهد یافت و این رونق نیز دعوت عملی به حضور در نماز جماعت است.

یک خاطرة ورزشی

کسی از ایران برای مسابقه ورزشی به امریکا می رفت تا قهرمان دنیا شود. به او گفتم: اگر قهرمان دنیا شدی با همان لباس ورزشی سجدة شکر طولانی انجام بده تا تمام ماهواره ها آن را نشان بدهند و به دنیا اعلام کن که مسلمانی. همین که خداوند نعمتی و توفیقی داد، باید شکر کرد و بهترین حال شکر، سجده است. در این ماجرا، سجدة قهرمان ورزشی می تواند پیام اسلام را به دنیا برساند؛ در حالی که استادان حوزه و دانشگاه، سیاستمداران و تاجران در این صحنه نمی توانند نقش مستقیمی ایفا کنند.

به هر حال دعوت گاهی باید با مهمانی باشد،

گاهی با نامه،

گاهی با هنر،

ص:124

گاهی در مکان خاصی،

گاهی در زمان خاصی،

گاهی با اسلوب خاصی و

گاهی با قدرت.

تبلیغ و دعوت یک هنر است که اگر با انبوه تجربه ها، اطلاعات، ابزارها و شیوه ها همراه باشد، کارآیی بیشتری خواهد داشت و گاهی اگر از شیوه و ابزار درستی استفاده نشود، ممکن است اثر معکوس داشته باشد.

قرآن برای تبلیغ و راز و رمز آن آیات بسیاری دارد. تنها دربارة سخن گفتن می فرماید: «قولاً کریماً»، «قولاً سدیداً»، «قولاً لینا»، «قولاً معروفا».(1)

گاهی باید خدماتی به مردم عرضه کرد و سپس آنها را به سوی حق دعوت نمود. قرآن می فرماید: «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ»و بعد می فرماید: «وَ اعْمَلُوا صالِحاً».(2)

خداوند به موسی و هارون می فرماید: مشکل مسکن را حل کنید: «تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتا».(3)

مردم آب خود را از موسی می خواستند،(4)

از عیسی نان(5)

و از ذو القرنین سد.(6)

در قرآن دستور بندگی خدا بعد از آنی است که مردم از نظر

ص:125


1- . در کتاب امر به معروف 30 روش برای امر به معروف آورده شده است. به آنجا مراجعه شود.
2- . مومنون: 51.
3- . یونس: 87.
4- . بقره: 60.
5- . مائده: 112.
6- . کهف: 94.

معیشت و امنیت در امان قرار گرفتند: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْت * الَّذی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْف».(1)

13. مشارکت افراد فرهیخته

در جامعه افرادی به دلایل اخلاقی، علمی، هنری، فنی و ورزشی نمود بیشتری دارند و به اصطلاح «چهره» هستند. به طور طبیعی، دعوت به نماز از حلقوم آنان اثر بیشتری دارد. در روایات ما آمده که بزرگان هر قومی را احترام بگذارید، زیرا جذب آنها سبب جذب دیگران می شود.

جملة معروفی است که: «الناس علی دین ملوکهم» و در حدیث می خوانیم: شباهت مردم به چهره های معروف و مسئولان در الگوگیری و تأثیر پذیری، بیش از شباهت مردم به پدران و مادران است. حضرت امیر نیز به فرمانداران خود نظیر مالک اشتر و برخی دیگر نسبت به اقامة نماز سفارش ویژه دارد.

همچنین قرآن می فرماید: هرجا که تو در میان مردم هستی، باید اقامه جماعت کنی: «وَ إِذا کُنْتَ فیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاة».(2)

شرکت در نماز از سوی مسئولان، استادان، مدیران و معلمان و هر کسی که به هر دلیلی جایگاه اجتماعی دارد، یک امر به معروف عملی است. البته برخی به اسم اینکه نگران ریاکاری و خودنمایی هستند، نمازشان را در جای خلوتی می خوانند؛ در حالی که باید بدانند این ریا نیست، بلکه امر به معروف عملی است و آنچه ناپسند است، خودنمایی است، نه خوب نمایی.

ص:126


1- . قریش: 3 و 4.
2- . نساء: 102.

14. بهره گیری از هنر در دعوت به نماز

هنر سبب نفوذ آموزش و اثر بخشی بیشتر و سبب ماندگاری در ذهن مخاطب می شود. راه های هنری بسیار است؛ گاهی با تغییر صوت، گاهی با تغییر کلمات، گاهی با کلمات ریتم دار و سجع و قافیه دار، گاهی با شعر، نمایش، داستان، تمثیل و تشبیه، ترسیم روی صفحه، و گاهی با اشاره به صورت مستقیم و گاهی غیر مستقیم است.

البته هنر می تواند در دست افراد منحرف باشد، مثل سامری که با هنرمندی، مجسمه گوساله ای را ساخت و مردم را منحرف کرد و گفت خدای شما همین گوساله است: «هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسی»؛(1)

و می تواند هنر به دست ولی خدا باشد، مثل حضرت عیسی که از گل، شکل پرنده ساخت و با نفس خود او را به پرواز درآورد و مردم را به خدا دعوت کرد.

هنر می تواند به دست فرعون باشد تا با ساختن برجی در برابر خدا قیام کند: «فَاجْعَلْ لی صَرْحاً»؛(2)

هم می تواند به دست سلیمان باشد که کاخ بلورین او پادشاه زمان را خیره کند: «حَسِبَتْهُ لُجَّة».(3)

آری؛ هنر ترکیبی از الهام، علم، سلیقه، زمان شناسی، مردم شناسی و انتخاب بهترین است. قرآن نیز محتوایی است که از سوی خداوند همراه با آهنگ، هنر، فصاحت و بلاغت القا شده است.

در مورد دیگری خداوند در پاسخ حضرت ابراهیم که پرسید: چگونه مرده ها را زنده می کنی؟ با هنر جواب داد و فرمود: چهار پرنده را بگیر و آنها را ذبح کن و گوشتشان را مخلوط نما و بر سر

ص:127


1- . طه: 88.
2- . قصص: 38.
3- . نمل: 44.

چند کوه

بگذار. سپس هر یک از پرندگان را صدا کن؛ خواهی دید که ذرات پخش شدة هر پرنده ای را که صدا زدی، از اطراف یکجا جمع می شود.(1)

در مورد دیگری همین که از حضرت علی تقاضای بیت المال بیشتری (بیش از سهم خود) می شود، حضرت با داغ کردن آهنی به تقاضا کننده می گوید: آیا تو طاقت حرارت این آهن را داری؟ من هم طاقت جهنم را ندارم(2).

این عمل یک کار هنرمندانه و مجسم کردن دوزخ برای زیاده طلبان بود.

در جای دیگر وقتی پیرمردی وضوی غلط می گرفت، امام حسن و امام حسین که دو کودک بودند به او گفتند: ما دو نفر وضو می گیریم، شما که پیرمرد هستید، داوری کنید که کدام وضو بهتر است. پیرمرد وضوی آن دو عزیز را دید و گفت: وضوی هر دوی شما درست است و وضوی من غلط است.(3)

البته ممکن است چیزی در جایی برای فردی هنر باشد، ولی در زمان و مکان دیگری هنر به شمار نیاید.

خاطره ای از یک بیان هنری

یکی از مردان اهل فضل می گفت: برای رانندگان کلاسی داشتم. خواستم دلیل تلخی ها را با مثالی از شغل خودشان برای آنان بگویم. این دلیل را که فلسفی بود، به عمق جانشان نشاندم و گفتم: بلاها چند نوع است:

1. بلاهای گازی: بعضی بلاها گازی هستند و به انسان سرعت می دهند. همین که باران خانه ای را خراب

ص:128


1- . بقره: 260.
2- . نهج البلاغه، خطبه220.
3- . المناقب، ج3، ص400.

کرد، همة همسایگان در ایزوگام کردن پشت بام سرعت می گیرند! همین که طفلی به دلیل استفاده نکردن از واکسن بیمار شد، همة مادران برای واکسن زدن می شتابند!

زلزله ای منطقه ای را خراب می کند، مدیران شهر و مسکن در همه جا در برنامه ریزی های خود به فکر خانه های ضد زلزله می افتند!

2. بلاهای ترمزی: برخی بلاها ترمزی هستند. گاهی انسان به بلایی گرفتار می شود، از غرور و سرمستی خود کوتاه می آید. برای مثال به کسی عشق و علاقه ای دارد و از او بی مهری می بیند؛ این بی مهری سبب می شود که وابستگی خودش را به او کم کند.

3. بلاهای کارواشی: برخی بلاها کارواشی هستند؛ یعنی این تلخی باعث یک توبه و بازگشت و پاک شدن روح از زنگارهای گوناگون می شود.

4. بلاهای تعمیری: بعضی بلاها تعمیری هستند. حادثه ای رخ می دهد و همه بسیج می شوند تا آن حادثه و کمبود را جبران کنند. در این بسیج عمومی، عواطف تحریک، دل ها به هم نزدیک و جامعه بازسازی می شود.

5. بلاهای اسقاطی: بعضی بلاها اسقاطی هستند؛ مثل قوم لوط، نوح، عاد و ثمود که به دلیل جنایت و لجاجتی که در برابر پیامبران انجام دادند، یکسره سقوط کردند.

به این ترتیب برای رانندگان که با کلمات گاز و ترمز و تعمیر و کارواش مأنوس است، یک بحث فلسفی انجام می شود و این خود، هنر است.

ص:129

15. دعوت های غیرمستقیم

یکی از راه­های دعوت به نماز آن است که افراد را به مطالعة کتاب­های مفید دربارة نماز یا نوشتن انشا و مقاله­ و خاطره­ای دربارة نماز، در قالب مسابقات و مانند آن وادار کنیم.

مبلغ باید بداند که یکی از راه های دعوت، قلم و کتاب است و تنها با تذکر زبانی به تمام هدف ها نمی توان رسید. حضرت سلیمانبا یک نامة کوتاه تحولی در میان مشرکن ایجاد کرد: «أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتابٌ کَریمٌ * إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم».(1)

تهیه انواع محصولات فرهنگی (سی دی، کتاب و...) با محوریت نماز، به خصوص اگر همراه با هنر باشد، می­تواند گامی برای دعوت به نماز به شمار آید.

بیان و جمع آوری خاطراتی از نمازگزاران واقعی، که لازم است برای این منظور کتاب­هایی به رشته تحریر درآید؛ البته بعضی از آنها نوشته شده و در همین کتاب، به بعضی از خاطرات اشاراتی شده است. نماز رزمندگان در جبهه ها، اسیران در اردوگاه­ها، زندانیان در زندان طاغوت، هجرت حضرت ابراهیم(ع) برای نماز، نماز امام حسین(ع) در برابر تیرباران دشمن، نماز شب حضرت زینب کبری(س) در شام عاشورا، نماز مسلم بن عقیل پیش از شهادت، نماز عالمان و عارفان و مخلصان و... نمونه ای از این خاطرات است.

16. مقایسة صحیح

یکی از راه­های دعوت، مقایسه بین نقاط مثبت با منفی است.

ص:130


1- . نمل: 29 و 30.

قرآن کریم که کتاب دعوت است، در آیات فراوانی با مقایسه بین نقاط مثبت و منفی، ارزش خوبی ها و بدی بدی ها را برجسته می کند. برای مثال می فرماید: آیا بینا و نابینا یکسانند؟ آیا مؤمن و فاسق مساوی هستند؟ آیا جاهل و عالم یکسانند؟

افراد مسجدی حتی اگر در محله ای غریب باشند، به دلیل حضور در مسجد احساس تنهایی ندارند. در رفت و آمد به مسجد نوعی نشاط، حرکت و سلامتی جسمی و نوعی امید در سایة ارتباط با خدا وجود دارد و فرد اهل مسجد هرگز خود را در بن­بست نمی بیند.

فرد مسجدی خود را به دریا متصل می­داند، هدفش رضای خدا، رنگش رنگ الهی، معشوقش اولیای خدا و مسیرش راه خداست. ولی دیگران رابطه­شان با طاغوت­ها و وسوسه­ها، هدفشان رضایت این و آن و رفاقتشان با منحرفان و تعصب و حساسیتشان مربوط به قبیله و رنگ سیاسی و لهجه و نژاد و... است.

اگر زمان جنگ را در نظر بگیریم، خواهیم دید که جوانان مسجدی به جبهه رفتند؛ ولی بعضی از کشور خارج شدند و بعضی در خانه ماندند.

باید مقایسه کنیم که انسان در مسجد چه می شنود و دیگران در جاهای دیگر چه می شنوند؟

در مسجد با چه افرادی رفیق می شود و در جای دیگر با چه افرادی؟

در مسجد پشت سر چه کسی می ایستد و در غیر مسجد پشت سر چه کسی؟

باید مقایسه کنیم میان کسانی که در تمام کارها قصد قربت دارند که چه سودی می برند، ولی آنان که با غیر خدا معامله می­کنند، چه ضررهایی می بینند؟

ص:131

خداوند جنس کم را هم می خرد: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَه»؛(1)

خداوند به قیمت چند برابر و به قیمت بهشت می خرد: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَری ... بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة»؛(2)

خداوند برای نیتِ کار خیر هم پاداش می دهد؛

خداوند جنس معیوب را هم می­خرد. در تعقیب نماز می خوانیم که خدایا اگر در رکوع و سجودش خلل و نقصی بود به لطف خود بپذیر: «إِلَهِی إِنْ کَانَ فِیهَا خَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ نِیَّتِهَا أَوْ قِیَامِهَا أَوْ قِرَاءَتِهَا أَوْ رُکُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا فَلَا تُؤَاخِذْنِی وَ تَفَضَّلْ عَلَیَ بِالْقَبُولِ وَ الْغُفْرَانِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین»(3)

خداوند بدی ها را به خوبی تبدیل می کند: «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات»(4)

همان گونه که در باغچه، آب گل آلود فرو می رود و گل معطر می روید.

ما اگر بین وضوی اسلام و دست و صورت شستن دیگران مقایسه کنیم، خواهیم دید که در وضوی اسلام افزون بر نشاط و نظافت، قرب به خدا نیز وجود دارد؛ چنانچه در دعای وضو جملاتی است که انسان را به معاد گره می زند؛ هنگام شستن صورت از خدا می خواهیم که پروردگارا مرا رو سفید کن، در

حالی که مجرمین روسیاهند. در شستن دست می خوانیم که خدایا نامة عملم را به دست راستم بده در روزی که مجرمین نامة عملشان به دست چپشان است.

ص:132


1- . زلزال: 7.
2- . توبه: 111.
3- . المصباح (للکفعمی)، ص21.
4- . فرقان: 70.

باید بین انضباطی که در نماز پیدا می کنیم با سر در گمی و هرج و مرج کارهای دیگر مقایسه کنیم. در نماز فقط خدای یکتا و در غیر نماز صدها و هزاران موجود دیگر مطرح است؛

در نماز قبله لازم است و کارهای دیگر هریک به سویی است؛

در نماز حضور قلب مطرح است، در غیر نماز حواس پرتی؛

در نماز کلمات معین، پر محتوا و حساب شده مطرح است، در حالی که در غیر نماز هر چه دلت خواست می توانی بگویی؛

در نماز امام جماعتِ عادل مطرح است، ولی در غیر نماز هر کس شد؛

در نماز لقمة حلال مطرح است، اما در غیر نماز هر لقمه ای که شد؛

در نماز زمان معین است و در غیر نماز هر وقت شد؛

در نماز راه مستقیم و در غیر نماز هر راهی شد؛

در نماز خواهان پیمودن راه کسانی هستیم که مورد انعام الهی هستند، امّا در غیر نماز راه هر کس که شد؛

در نماز به نشاط سفارش شده، نه هر حالی و نه کسالت؛

در نماز پیوستگی سفارش شده، نه گاهی خواندن و گاهی نخواندن.

در نماز همراهی با دیگران و جماعت مطرح شده، نه تکروی.

معمولاً در کنار آیات دوزخ، آیات بهشت مطرح شده تا با ملاحظة این تفاوت­ها انسان مسیر حق را تشخیص دهد.

در دعوت به نماز مقایسه اینها کارساز است: بین مسجد آباد و مسجد مخروبه، امام جماعت موفق با امام جماعت ناموفق، برنامه های مفید و غیر مفید، هیئت امنای فعال و غیر فعال، مساجد باز و بسته، اذان زیبا و دلنشین و غیر دلنشین، افرادی که با صدای اذان به سمت مسجد بسیج می شوند و محل کار را ترک می کنند و افرادی که

ص:133

صدای اذان را می شنوند ولی عکس العملی نشان نمی دهند؛ نشان دادن صحنه هایی که والدین در خانه یا مسجد نمازشان را با فرزندان می خوانند، با مواردی که اینچنین نیست؛ نشان دادن منطقه­ای که زکات آن داده شده و منطقه ای که زکات نداده­اند؛ برجسته کردن کسانی که با کمبود امکانات و با توکل و بندگی خدا به درجات علمی بالا رسیده اند با افرادی که همه امکانات را داشته، ولی به جایی نرسیده اند؛ اینها همه نمونه هایی برای دعوت است.

پیامبر(ص) برادر و خواهر رضاعی داشت؛ یک بار که خواهرش آمد، احترام و یژه ای به او گذاشت؛ ولی نسبت به برادرش به گونة دیگری رفتار کرد. دلیل این تفاوت رفتار را که پرسیدند، حضرت فرمود: «خواهرم به والدینش احترام بیشتری می گذارد، من هم او را احترام کردم ولی چون برادرم این گونه نبود، من نیز به او خیلی احترام نکردم.(1)

در سخنان حضرت امیر(ع) می خوانیم: «ازْجُرِ الْمُسِی ءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِن»؛(2)

یعنی با تشویقی که از نیکوکار می کنی، خلافکار را زجر بده و او را تنبیه کن.

در روایت دیگری می خوانیم که حضرت علی فرمود: نباید خوبان و بدان نزد تو یکسان باشند.(3)

17. معلم خصوصی

گاهی لازم است برای دعوت به نماز افزون بر گفتگوهای رسمی

ص:134


1- . منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة)، ج 26، ص911.
2- . نهج البلاغه، حکمت 177.
3- . غرر الحکم و درر الکلم، ص759.

و عمومی در مساجد و مدارس، از افرادی (معلم، مربی، طلبه) دعوت خصوصی به عمل آید و میان آنها با افرادی که نسبت به نماز ضعف دارند، ارتباط برقرار کنیم؛ هر چند نفر را به یک نفر بسپاریم و او را به عنوان معلم خصوصی نماز آنها قرار دهیم.

بسیارند کسانی که از شرکت در جلسات عمومی و شنیدن تذکرات خجالت می­کشند، ولی اگر بین آنان ارتباط چهره به چهره برقرار شود، می توان آنها را بدون هیچ گونه فشار روحی تحت آموزش قرار داد. البته این گفتگوی خصوصی و چهره به چهره، نیازمند شناسایی افراد توانمند و برنامه ریزی و تدبیر دارد.

18. آموزش نماز

­اگر انسان نسبت به کاری آگاه باشد و روش انجام آن را یاد بگیرد، انجام آن برایش آسان است. بسیارند افرادی که یا احکام نماز، یا الفاظ آن و یا اسرار آن را نمی­دانند. در اینجا والدین، معلمان، مربیان، اساتید، حوزه های علمیه، مسئولان و سازمان های فرهنگی و صدا و سیما هر کدام در شعاع امکانات و اختیارات خود باید نقش ایفا کنند.

آموزش و پرورش باید در هر پایه و کلاس به گوشه ای از آداب و اسرار نماز بپردازد و خیال نکند اگر در فلان کلاس چند جمله ای دربارة نماز گفت، لازم نیست که در کلاس ها و کتاب های بعدی آن را تکرار کند؛ زیرا خود نماز هم تکراری است و آموزش و تبلیغ آن هم باید با تکرار باشد.

اسلام به ما سفارش کرده که از هنگام تولد نوزاد با گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ، گوش نوزاد را با عبارت «حَیَّ عَلَی الصَّلوة» آشنا کنیم و در آخرین مرحله که هنگام دفن در

ص:135

قبرستان است، باز با کلمه «اَلصَّلوة» و به جا آوردن نماز بر میت، به نماز توجه شود.

توجه به نماز هم در شادی مطرح است، مانند نماز شب زفاف؛ هم در هنگام احساس خطر، مثل نماز آیات که به هنگام زلزله و رعد و برق دلهره آور خوانده می شود.

نماز هم ابزار تشویق است، مانند نماز جعفر طیار که به جعفر طیار (در برابر خدمات او در حبشه) هدیه شد و هم ابزار توبیخ است که قرآن می فرماید: بر مردة منافقینی که از جبهه فرار کردند، نماز نخوان: «وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَدا».(1)

نماز از حضرت آدم تا خاتم الانبیاء همیشه در متن برنامه ها بوده است. بنابراین مسائل، باید هم برای هر سال و هم برای هر دوره و کلاس، به زاویه و بُعدی از ابعاد نماز در کلاس های درسی آموزش و پرورش و دانشگاه اشاره ای بشود.

در حوزه های علمیه نیز باید آموزش روش دعوت به نماز در قالب یکی از برنامه ها یا فوق برنامه های جدی انجام گیرد.

نکته: لزوم تدریجی بودن آموزش

همان گونه که پیش تر اشاره کردیم، آموزش نماز باید تدریجی باشد. امام باقر و امام صادق در این باره فرمودند: همین که کودک سه ساله شد، به او بگویید عبارت «لا اله الا الله» را هفت بار بگوید؛ سپس او را هفت ماه و بیست روز رها کنید. همین که سن او به سه سال وهفت ماه و بیست روز رسید، به او بگویید که هفت بار بگوید: «محمد رسول الله»؛ همین که چهار ساله شد، بگوید: «صلی الله علی محمد و اله»؛ همین که پنج ساله شد،

ص:136


1- . توبه: 84.

اگر دست راست و چپ را شناخت، او را رو به قبله بنشانید و به او بگویید که سجده کند. پس از تمام شدن هفت سال، دستور دهید تا دست و صورت خود را بدون مسح بشوید و نماز بخواند. پس از پایان نه سال، وضو را به او یاد بدهید و او را به نماز سفارش کنید. همین که فرزند وضو و نماز را یاد گرفت، خداوند او و والدینش را می بخشد.(1)

بنابراین نباید به بهانه اینکه فرزند ما به تکلیف نرسیده، دختران خود را بی حجاب رها کنیم؛ زیرا دختری که نه سال با هر لباسی به خیابان آمد، به طور طبیعی در یک لحظه نمی تواند حجاب اسلامی را رعایت

کند؛ همان گونه که اگر کسی چند سال به کاری یا به غذایی عادت کرد، نمی تواند در یک لحظه تغییر روش دهد.

ما باید برنامه های نماز را از مهد کودک و پیش از رسیدن به سن تکلیف، به روشی که مناسب با سن و حوصلة آنان است، شروع کنیم و آنان را با نماز و آموزه های پیش از نماز آشنا کنیم. این آموزش­ها باید پیوسته باشد و صدا و سیما می­تواند نمازهای خوب مدارس را پخش کند. اگر جشن­های تکلیف کارشناسی شده باشد، می تواند خود راهی برای دعوت به نماز باشد.

19. ترویج سنت وقف برای نماز

برای دعوت به نماز می توان از راه موقوفات نیز وارد شد. در استان فارس و شهرستان استهبان، درختان زیادی از بادام و گردو وقف شده تا محصول آن در مساجد به بچه­های مسجد داده شود.

قرآن در دعوت به عبادت می فرماید: مردم باید بندگی خدا

ص:137


1- . من لا یحضره الفقیه، ج1، ص281.

کنند، زیرا که خداوند مشکل گرسنگی و امنیت آنان را حل کرد: «فَلْیَعْبُدُوا رَبّ َهذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ».(1)

در مراسمات محرم و عاشورا، از نقش و سهم اطعام­های بسیار گسترده نباید غافل شد. در رمضان هم از نقش سفره های افطاری نباید غفلت کرد.

حضرت امیر(ع) در مسیر راه مکه با دست مبارک خود چاه­هایی را حفر می کرد و همین که به آب می رسید، قلم و کاغذی می­آورد و آن را برای مسافران خانة خدا وقف می­نمود. حتی امروز در مسیر راه مدینه به مکه (اطراف مسجد شجره) چاه­های فراوانی هست که آب گوارایی دارد؛ امروزه آن آب ها در ظرف های یکبار مصرف ریخته شده و در آنها بسته و نام این بطری­ها آبار علی است (آبار جمع بئر به معنای چاه و علی، امیر المومنین(ع) است)؛ یعنی بعد از 1400 سال، مردم هنوز از دست­رنج علی ابن ابیطالب(ع) در راه مکه استفاده می­کنند.

ما باید برای دعوت به نماز، مردم را به نذر کردن برای نماز، وقف نماز و تشویق نماز، راهنمایی کنیم؛ زیرا نماز «بِِرّ» است و این گونه کمک­ها نوعی تعاون بر «بِرّ» می باشد که قرآن می فرماید: «تَعاوَنوا عَلَی البِرّ».(2)

راستی چگونه دشمنان بشریت برای عیاشی، هرزگی و گناه، مستهجن­ترین عکس ها را به وسیلة ماهواره، سایت، اینترنت و مانند آن رایگان در اختیار نسل نو می گذارند، ولی ما مسلمانان برای دعوت به نماز، حتی به اندازه درصدی از آن تلاش نمی کنیم.

ص:138


1- . قریش: 3 و 4.
2- . مائده: 2.

20. کوچکی و حقارت افراد روی گردان از خدا

گرچه سفارش قرآن آن است که با قول رسا و نرم و زیبا دیگران را به نماز و حق دعوت کنیم، اما همین قرآن سفارش می کند که اگر در مسیر دعوت، به افراد متکبر برخورد کردید، تکبر آنان را بشکنید. قرآن کریم می فرماید: اگر گروهی از دین خدا برگشتند و ریزش کردند (مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِه)، در مقابل، دیگرانی به دین ملحق خواهند شد و رویش خواهند داشت: «فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْم».(1)

در جایی دیگر می فرماید: اگر گروهی از بندگی خدا سرپیچی می­کنند، در عوض خداوند متعال، فرشتگانی دارد که دائماً در حال عبادت هستند و خسته نمی­شوند.(2)

زینب کبری(س) همین که غروب عاشورا را دید، گفت: این حسین زائرانی خواهد داشت که این غربت و مظلومیت را جبران خواهند کرد. ایشان در سخنرانی خود در پایتخت بنی امیه، در حال اسارت، به شخص اول حکومت (یزید) گفت: من تو را وجود پست و کوچکی می­بینم! (اَستَصغِرُ قَدرَکَ).(3)

خاطره ای جالب

در سفری که به کره شمالی داشتم، شبی پیش از خواب با خود فکر کردم که در این کشور، همه کافر و کمونیست هستند و چرا خدا در این منطقه عبادت نمی­شود. با خود گفتم: تو که خدا را می­شناسی، از رختخواب برخیز و چند رکعتی نماز بخوان تا خدا را از غربت بیرون آوری!

ص:139


1- . مائده: 54.
2- . انبیاء: 20.
3- . بلاغات النساء، ص36.

برخواستم و وضو گرفتم و همین که خواستم به نماز بایستم، یاد این افتادم که کل هستی در حال تسبیح و سجده و قنوت است و هرگز خدا غریب نیست. با این توجه، افرادی که می پندارند لجاجت آنها در هستی اثری دارد، بدانند که مخلوقات خدا از جمادات تا فرشتگان، آنقدر زیادند که نماز خواندن و نخواندن ما در خدایی او اثری ندارد.

ص:140

فصل ششم: وظایف نهادها و مسئولین

ص:141

پس از آنکه با راه های دعوت به نماز آشنا شدیم، باید بدانیم که افراد، گروه ها و نهادها نیز در این خصوص وظایفی را به عهده دارند که اگر این وظایف به خوبی پیگیری شود، دعوت به نماز از نتیجة مطلوبی برخوردار خواهد بود.

این گروه ها و نهادها عبارتند از: خانواده، مسجد، مدرسه، حاکمیت و اقشار مختلف مردم که به تفکیک مطالبی را دربارة هر یک طرح می کنیم.

اول: خانواده

1. اهمیت و ضرورت توجه والدین به نماز

والدین مسئول عقائد، افکار و اخلاق فرزندان هستند و فرزندان امانتی در اختیار والدین؛ پس هر نوع کوتاهی، خیانت به این امانت است. قرآن بارها سفارش کرده که نسبت به فرزندان خود دلسوز و از انحراف آنها نگران باشید. خداوند در قرآن یکی از دلایل بهشتی شدن والدین را همین دغدغه می داند: «إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فی أَهْلِنا مُشْفِقین».(1)

در جای دیگر نیز می فرماید: «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ نارا».(2)

چندین بار هم از زبان اولیای خدا (نوح، ابراهیم، یعقوب، لقمان) با واژة «یا بُنَیَّ» توجه والدین به فرزند را مطرح کرده است.(3)

والدین باید بدانند که فرزندان رمز بقا و سرمایه گذاری در تاریخ

ص:142


1- . طور: 26.
2- . تحریم: 6.
3- . حضرت نوح: «یا بنی ارکب معنا»، (هود: 42)، حضرت ابراهیم: «یا بنی انی اری فی المنام» (صافات: 102)، حضرت یعقوب: «یا بنی لا تقصص رؤیاک علی اخوتک» (یوسف: 5) و حضرت لقمان: «یا بنی اقم الصلوه» (لقمان: 17).

هستند و هرچه از جان، مال و زمان برا تربیت آنها سرمایه گذاری کنند، در طول تاریخ بهره خواهند برد و در تمام کارهای خیر فرزندان شریکند.

والدین باید بدانند حضرت ابراهیم برای نماز فرزندان خود از خدا یاری می طلبید و می گفت: «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی».(1) آنها باید بدانند که حضرت ابراهیم، همسر و کودک خود را در سخت ترین مکان­هایی که آب و گیاهی نداشت، در کنار کعبه مسکن داد و به خدا گفت: «پروردگارا! دلیل این اسکان، اقامة نماز توسط فرزندانم است»(2).

جالب آنکه تمام کسانی که به مکه می روند برای حج و یا عمره می روند؛ اما بانی کعبه می گوید: من نه برای حج آمده ام و نه برای عمره؛ بلکه برای اقامة نماز آمده­ام.

باید در هر خانه ای کتابی که در سطح افکار فرزندان است، وجود داشته باشد و نباید فقط آموزش نماز را به آموزش و پرورش و مسئولین تربیتی یا مساجد واگذار کرد. در یک پرسش میدانی که از فرزندان سؤال شده بود، نماز را از خانه آموختید یا مدرسه یا مسجد؟! بیشتر آنها گفتند: نماز را در خانه آموختیم. در سؤال دیگری پرسیدند از پدر یا مادر؟ بیشتر آنها گفتند: از مادر.

قرآن نیز می فرماید: مسجد که می روید با خود زینت ببرید: «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد»(3)

و قرآن کریم مال و فرزند را زینت می داند و می فرماید: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَة».(4)

بنابراین هرگاه به

ص:143


1- . ابراهیم: 40.
2- . ابراهیم: 37.
3- . اعراف: 31.
4- . کهف: 46.

مسجد می روید باید با خود فرزند و پول ببرید تا افزون بر عبادت ما، تربیت فرزند و تغذیة فقیران نیز تأمین شود.

اگر به لباس و مسکن و تحصیل فرزند برسیم؛ ولی فرزند ما نسبت به نماز کاهل باشد، نتیجه اش این می شود که سرمایة خود را فدای دنیای دیگران کرده ایم، ولی دست ما در قیامت خالی است.

والدین باید از مدیر و مربی مدرسه ای که در آن اقامة جماعت می شود، تشکر کنند. آنها خود باید با حضور در مسجد و نماز اول وقت، الگوی عملی فرزند باشند.

چند خاطرة تربیتی

* یکی از بزرگان گفت: دیدم فرزند جوانم در خانه نماز فرادا می خواند. به مادرش گفتم: از او بپرس چرا با اینکه مسجد نزدیک خانه است، به مسجد نمی رود؟ فرزندم این گونه پاسخ داده بود: به پدر بگو چرا خودت به مسجد نمی روی!؟

* یکی از وزیران می­گفت: فرزندم که می­خواست به مدرسه برود، به او مبلغی پول دادم. همین که از مدرسه برگشت، به من گفت: آن مبلغ را در راه به فقیر دادم. فرزند را خواستم و ده برابر آن مبلغ را به فرزندم دادم. سپس قرآن آوردم و این آیه را برای او خواندم که: «هر کس کار خیری انجام دهد، خداوند متعال ده برابر به او پاداش می­دهد». من بر اساس این آیه، ده برابر آنچه به فقیر دادی، به تو می دهم. به این ترتیب مسألة انفاق و تشویق و تفسیر و تربیت یکجا عملی شد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها».(1)

ص:144


1- . انعام: 160.

* آیت الله مدنی شهید محراب می گفت: در بازار نجف می رفتم که دیدم دو نفر از فرزندان آیت الله سید محسن حکیم جلوی من راه می روند و با هم گفتگو می­کنند. یکی از آنها از دیگری پرسید: این حرفی که می­گویی راست است؟ برادر دیگر پاسخ داد: مگر دیشب پدر ما همة فرزندان را دور خود جمع نکرد و نگفت: «تصمیم بگیرید هرگز دروغ نگویید و ما هم به ایشان قول دادیم!؟»

آیت الله مدنی شهید محراب می گفت: از این گفتگو فهمیدم که این مرجع بزرگوار کنار مرجعیت در سطح وسیع، چگونه مواظب گفتار فرزندان خود نیز هست.

بنابر روایات، امام باقر فرزندان را برای آمین گفتن در جلسة دعا حاضر می کرد. در قرآن نیز می خوانیم که پیامبر در داستان مباهله کودکان را با خود برد.(1)

به هر حال قرآن از والدین متعهد تجلیل می­کند و می­فرماید: حضرت اسماعیل پیوسته خانواده خود را به نماز سفارش می کرد: «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاة»(2)

و از والدینی که نسل کاهل نسبت به نماز تحویل می دهند، انتقاد کرده و می فرماید: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا».(3)

البته گاهی والدین تمام تلاش خود را می کنند و این فرزندان هستند که نماز را ضایع می کنند.

در اینجا باید گفت که معنای ضایع کردن نماز، نخواندن آن نیست؛ بلکه تأخیر آن

ص:145


1- . آل عمران: 61.
2- . مریم: 55.
3- . مریم: 59.

از اول وقت و غلط خواندن آن و انجام آن به شیوة نامناسب، با سرعت و بدون حضور قلب است.

به راستی اگر ما که در اولین عبارت نماز «الله اکبر» می گوییم، این واژه ها را با جان خود باور کنیم، هیچ چیز دیگری را نباید بر نماز برتری دهیم.

1. روش های پیشنهادی برای والدین

والدین می توانند با خرید سجاده ای زیبا یا با محبت های ویژه، گفتگوی عاطفی، علمی، تشویق و احترام و در موارد کاهلی آنها، با عبوس شدن و قهر موقت، رضایت یا عدم رضایت خود را اعلام کنند.

گاهی فرزندان کوچک را به حفظ قرآن، اشعار، سرودهای دسته جمعی و تواشیح وادار می کنیم، اما این سرمایه گذاری را دربارة اذان و نماز انجام نمی دهیم. والدین باید سعی کنند فرزندان خود را با بچه های مسجد مأنوس کنند و گاهی به افراد فرهیخته بگویند که از فرزندانشان تشکر کنند و آنها را تشویق نمایند.

یکی از راه های دعوت نسل نو به نماز آن است که در برنامه های مسجد، هیچ گونه تحقیری نسبت به نسل نو نشود و گاهی مسئولیتی از جمله گفتن اذان و اقامه یا اعلام برنامه به آنان سپرده شود. در اسلام به ما سفارش شده حتی اگر خواستید به کسی کمک کنید، پول را به فرزند بدهید و از او بخواهید تا او پول را به فقیر بدهد تا به این وسیله فرزند برای خود احساس نقش و مسئولیت کند. همین که کودک دید با اذان و اقامة او صدها نفر رکوع و سجود می کنند، احساس کرامت خواهد کرد.

بهانه هایی مانند اینکه کودک نمازش درست نیست، یا لباسش چنین است، یا مراعات مستحبات را نمی کند، قابل قبول نیست.

ص:146

خاطره ای شنیدنی

آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب می فرمودند: من در مشهد اقامة نماز مسجدی را برعهده داشتم. جوانی با لباسی رنگارنگ در صف اول نماز نشسته بود که سالمندی به او طعنه زد که آیا خجالت نمی کشی با این لباس جلف در صف اول نشسته ای؟ او شرمنده شد و رفت در صف دیگر نشست. من به آن پیرمرد گفتم: چه حقی داشتی این جوان را از سر جایش بلند کردی؟ مگر شرط حضور در صف اول رنگ لباس است؟ او هم از جوان عذرخواهی کرد و خواست تا در جای اولش بنشیند.

اگر کودکی دو ساله در جایی نشسته باشد، بالاترین شخصیت هم حق ندارد این کودک را از جایش بلند کند و در جای او نماز بخواند؛ اگر این کار را بکند، نمازش باطل است.

لباس زیبا و آرایش مادر به هنگام نماز (که مستحب است) سبب گرایش دختران به نماز می شود. اگر از دختری بپرسند عروسی را بیشتر دوست داری یا عزا را؟ می گوید: عروسی را. زیرا در عروسی همه لباس زیبا می پوشند و دختر از آنجا که به آرایش علاقه دارد، همین که دید مادرش به هنگام نماز تغییر لباس و آرایش می دهد، او هم به نماز علاقمند می شود.

البته طبعاً هرچه والدین آگاه تر به مسائل تربیتی و محبتشان بیشتر و در عمل پیشگام تر باشند، در این زمینه موفق تر خواهند بود.

والدین باید بدانند که عقب انداختن آموزش نماز تا سن بلوغ، کار آنان را سخت می کند. برای نمونه اگر به کودکی اجازة سیگار کشیدن را تا پانزده سالگی بدهیم، سپس یکباره از او بخواهیم از سیگار دست بردارد، مشکل خواهد بود. اگر بخواهیم دختری

ص:147

را تا سن نه سالگی بی حجاب یا بدحجاب رها کنیم، به طور قطع نمی توان در یک لحظه لباسی را که به او عادت کرده از او گرفت؛ همان گونه که اگر به طفلی دو سال یکسره شیر بدهیم و بعد بخواهیم یکباره به او کباب بدهیم، به معدة او فشار وارد می شود؛ بنابراین باید والدین از سال ها پیش از بلوغ، فرزندان خود را با مسألة نماز آشنا کنند.

والدین باید بدانند که در آموزش نماز به کودکان، مستحبات را وارد نکنند؛ یعنی اول به آموزش واجبات، آن هم به حداقل ها بسنده کنند.

1. توجه به لقمة حلال در خانواده

از مسائلی که باید والدین توجه داشته باشند آن است که در تغذیة فرزندان به فکر لقمة حلال باشند؛ زیرا اگر بدن از لقمة حلال تغذیه نکند، حتی سخنان امام معصوم هم در او اثر نخواهد کرد. امام حسین در

روز عاشورا، سه بار با مردم گفتگو فرمود. آنان گوش ندادند و امام فرمود: به طور قطع شکم شما از حرام پر شده است: «مُلِئَت بُطونُکُم مِنَ الحَرامِ».(1)

اصحاب کهف که مورد ستایش قرآن هستند، پس از خواب طولانی که بیدار شدند، به سراغ پاک ترین غذا رفتند: «أَیُّها أَزْکی طَعاما».(2)

کم فروشی و لقمة حرام، بستری برای فجور و فساد هستند و این دو نیز بستری برای تکذیب می شوند. قرآن ابتدا می فرماید: «وَیلٌ لِلمُطَفِّفین»؛(3) وای بر کم فروشان که لقمة حرام می­خورند؛ سپس

ص:148


1- . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 45، ص8.
2- . کهف: 19.
3- . مطففین: 1.

می فرماید: «إِنَّ کِتابَ الفُجَّار»(1)

یعنی این لقمة حرام، انسان را به فجور می کشاند. سپس در ادامة آیات می فرماید: «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبین».(2)

فسق و فجور بستری برای تکذیب می شوند.

حکایتی عبرت آموز

یکی از حاکمان ستمگر، از عالمی دعوت کرد که یکی از سه پیشنهادش را بپذیرد؛ یا منصب قضاوت را برعهده بگیرد، یا معلم فرزندانش شود، یا اینکه در سفره ای میهمان حاکم گردد.

آن شخص در محاسبات خود گفت: مهمان شدن در چند دقیقه، بهتر از قاضی و مدرس شدن برای حکومت طاغوت در زمانی طولانی است؛ افزون بر اینکه گناهش هم کمتر است. ولی همین که سر سفره رنگین حاکم نشست و از غذاهای لذیذ، ولی حرام او خورد، به حاکم گفت: من هم مسئولیت قضاوت را می پذیرم و هم مسئولیت تدریس فرزندانت را!

در روایت می خوانیم که مال حرام در نسل اثر می گذارد: «کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّة».(3)

1. تبلیغات خانگی

در روایات آمده است که در خانه، جایی را برای نماز قرار دهید.(4) شاید بتوان گفت نظر اسلام این است که نگاه به آن مکان، انسان را به یاد نماز می­اندازد و اگر به خاطر تنگی مکان نمی توان محلی را برای نماز اختصاص داد، دست کم با نصب علامت قبله

ص:149


1- . همان: 7.
2- . همان: 10.
3- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 5، ص125.
4- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 3، ص480.

یا آیه ای که نشانة نماز باشد، یا گذاشتن سجاده، ساکنین به یاد نماز بیفتند.

از جمله سفارش هایی که بزرگ خانواده باید آشکارا به اهل خانه انجام دهد، دعوت به نماز است: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ» و از این سفارش خسته نشود: «وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها».(1)

آری؛ علائم و نشانه ها نیز باید به گونه ای انسان را به یاد نماز بیا ندازد. شاید از آیة «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَع»؛(2) (این نور هدایت درخانه هایی است که خداوند اذن داده، رفعت یابند)، بتوان استفاده کرد که مکانِ یاد خدا اگر در بین ساختمان ها برجسته باشد، مورد رضای خداست.(3)

مهندسان و معماران سنتی مؤمن، در ساختن مدارس علمیه طوری طراحی می کردند که بلندترین و بزرگترین نقطه، مسجد و گنبد بود و حجره های طلّاب اتاق های کوچکی بودند که دور تا دور مسجد قرار می گرفتند و به این ترتیب معنای «الله اکبر» حتی از نمای ساختمان نیز پیدا بود.

همچنین بین مکان نماز و نمازگزار، یک ارتباط غیبی و معنوی وجود دارد که

ص:150


1- . طه: 132.
2- . نور: 36.
3- . رفعت در این شریفه هم شامل رفعت معنوی و اجتماعی می شود مثل آیه: «و رفعنا لک ذکرک» و هم شامل رفعت مکانی است مانند آیه شریفه «و اذ یرفع القواعد من البیت»؛ یاد کن هنگامی که ابراهیم پایه های خانه کعبه را بالا برد.» که بالا بردن در این آیه شریفه به معنای برجستگی مکانی است همانگونه که درباره خود قرآن می خوانیم: ( مرفوعه مطهره) که هم اشاره به جایگاه معنوی و برتری معنوی قرآن است و هم می تواند به این معنا باشد که قران را در مکان بلند قرار داده و روی زمین نگذاریم و شاید ساختن رحل به این دلیل باشد که جایگاه قرآن روی زمین و مقابل کف پا و نشیمنگاه نباشد.

به ما سفارش کرده اند لحظات آخر عمر که حساس­ترین و خطرناک ترین ساعات عمر است، بستر را در محلی از خانه قرار دهید که بیمار در آن نماز می خوانده است.

دوم: مسجد

دومین مکانی که معمولاً فرزندان با آنجا آشنا می شوند مسجد است. اگر مسجدی مطلوب، امام جماعتی عالم و زمان شناس و خادم و هیئت امنایی کاردان و مردم دار در کنار هم جمع شوند، عاملی بسیار مؤثر در دعوت به نماز فراهم شده است.

عوامل و نکاتی که باعث رونق مسجد و جاذبة آن می شود عبارتند از:

1. همگانی بودن مساجد

از عواملی که جاذبة نماز را زیاد می کند آن است که مسجد و برنامه های آن در اختیار فرد، طبقه، قشر یا خط سیاسی خاصی نباشد؛ شاید بتوان از آیة «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّه»(1)

استفاده کرد که مساجد برای خداست و نباید پایگاهی برای عده ای خاص باشد.

گاهی مردمی که به نماز علاقه دارند، به دلیل آنکه احساس می­کنند یک سلیقة خاص بر مسجد حاکم است، نسبت به حضور در مسجد دلسرد می شوند. مانند کسی که تشنه است، ولی می بیند ظرف آب در

دست کسی است که او را دوست ندارد؛ بنابراین حاضر است تشنگی را تحمل کند، ولی آب را از دست او نگیرد.

1. نقش مساجد

یکی از راه­های پر رنگ کردن نقش مساجد در دعوت به نماز آن

ص:151


1- . جن: 18.

است که بتوانیم یک­ سری مشکلات و موانع را در مسجد برطرف و کمبودها را جبران کنیم.

اگر در مساجد ما پزشکی باشد که بیماران اهل مسجد را به طور رایگان درمان کند، صندوقی باشد که وام بدهد، افراد اهل مسجد به این آیه عمل کنند که قرآن می فرماید: «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض»،(1)

یعنی احساس کنیم که همه از همدیگر هستیم، تحصیل کردگان و فرهنگیان کلاس­های جبرانی برای بچه هایی که در درس ضعیف هستند بگذارند و ده ها نمونه از این کارها، می تواند دعوت عملی به نماز و مسجد باشد و نسل نو احساس کنند، مسجد افزون بر ایجاد ارتباط بین آنان و خدا، مکان مناسبی برای حل انواع مشکلات آنان است و تمام ضعف های آنها را جبران می کند.

قرآن در دعوت انسان ها به سوی خود می فرماید:

اگر شما یاد ما باشید، ما هم به یاد شما هستیم: «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُم»؛(2)

ص:152


1- . آل عمران: 195.
2- . بقره: 152.

اگر شما به عهد من وفادار باشید، من هم به عهد شما پای بندم: «أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُم»؛(1)

اگر شما اهل نماز باشید، من با شما هستم: «قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاة»؛(2)

هر فردی از شما کاری انجام دهد، من آن را ضایع نمی کنم: «أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُم»؛(3)

اگر شما از من چیزی بخواهید، من پاسخ می دهم: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم»؛(4)

با توجه به این مطالب، نمازگزار احساس می­کند دقایقی که در نماز است و یا به مسجد می رود، از دست دادن زمان نیست، بلکه به دست آوردن آن است.

معنای اقامة نماز

شاید «اقامة نماز» به معنای مجموعة این سخن هاست؛ وگرنه صرف خواندن نماز، ذکر است و ذکر، اقامه شدنی نیست. کلمة اقامه مربوط به یک شرایط، امکانات، بسیج، نشاط، حضور، آگاهی و مانند آن

است. همان گونه که اثر بخشی نسخة پزشک زمانی است که انسان به تمام آزمایشات و تمام دستورات توجه داشته باشد، وگرنه اگر قرصی را بخورد و کپسولش را نخورد، یا به آزمایش های خود توجه نداشته باشد، درمان نتیجه بخش نیست.

آری؛ اثربخشی نماز نیز هنگامی است که دقیق، به هنگام، درست، با توجه به انجام کامل واجبات، توجه به مستحبات و توجه به شرایط قبولی باشد. کسی که تاریخ کربلا و مظلومیت امام حسین و اصحابش را در خانه می خواند و اشک می ریزد با کسی که در بیرون خانه عزاداری می­کند، تفاوت زیادی دارد. اقامة عزاداری به شرایط ویژه ای نیازمند است.

قرآن ما را سفارش به حفظ نماز کرده است و در این باره می فرماید: «عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظُون».(5)

مسأله حفاظت از نماز

ص:153


1- . بقره: 40.
2- . مائده: 12.
3- . آل عمران: 195.
4- . غافر: 60.
5- . معارج: 34.

مکرر در قرآن آمده است؛ یک بار با تعبیر «حافظوا» و سه بار با تعبیر «یحافظون» آمده است. از همین قالب «یحافظون» استفاده می شود که هم ما باید نماز را حفظ کنیم و هم نماز ما را حفظ می کند. مانند آیه «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن»(1)

که همسر برای همسر همچون لباس است؛ یعنی هم باید ما از لباس حفاظت کنیم و هم لباس ازما. شاید بتوان گفت به همان میزان که ما از نماز حفاظت می کنیم، نماز هم از ما حفاظت می کند.

در حدیث آمده است که نماز به افرادی می گوید: «حَفِظْتَنِی حَفِظَکَ اللَّهُ»؛ یعنی مرا حفظ کردی، خدا تو را حفظ کند و به افرادی می گوید: «ضَیَّعْتَنِی ضَیَّعَکَ اللَّهُ»؛ ضایعم کردی، خدا ضایعت کند.(2)

در حدیث دیگری می خوانیم: به همان اندازه که در نماز حضور قلب داریم، به همان اندازه از ما پذیرفته می شود(3)،

همان طور که از میوه آن مقدار قابل استفاده می باشد که سالم است.

1. زیبایی و سادگی مساجد

مکان زیبا نوعی دعوت عملی به نماز است. خداوند متعال به حضرت ابراهیم و اسماعیل می فرماید: «طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُود»؛(4)

به ابراهیم واسماعیل تکلیف کردم که خانه مرا برای طواف کنندگان، معتکفان، راکعان و ساجدان، پاک و پاکیزه کنید.

شاید اینکه سفارش شده تا نمازگزاران با لباس سفید نماز

ص:154


1- . بقره: 187.
2- . کافی، ج3، ص268.
3- . وسائل الشیعة، ج5، ص 476.
4- . بقره: 125.

بخوانند، به آن دلیل باشد که در پارچة سفید کوچکترین لکّه پیداست و تطهیر و شستن را به یاد انسان می­اندازد. بر خلاف لباس تیره که هر چه کثیف شود، ممکن است صاحب لباس متوجه کثیفی نشود و به فکر شستشو نیفتد.

اسلام دستور می دهد که زنان از تمام آرایش­های حلال برای نماز استفاده کنند و به مردان نیز می فرماید بهترین لباس خود را بپوشید. امامان ما می فرمایند: کسی که سر و صورت خود را شانه کند، یک رکعتش سی رکعت به شمار می آید. یا می فرمایند: اگر کسی از عطر و بوی خوش استفاده کند، باز هم یک رکعتش سی برابر می­شود و اگر مسواک هم بزند، هر رکعتش هفتاد رکعت می گردد.

نکتة دیگر اینکه خداوند متعال توفیق ساخت، تعمیر و خدمت مسجد را به هر کسی نمی­دهد و در قرآن می فرماید: فقط افراد خاصی که به مبدأ و معاد ایمان دارند و اهل نماز و زکات و شجاعت هستند، حق دارند در این میدان گام نهند: «إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِر...»(1). در جایی دیگر نیز می­فرماید: مشرکان حق تعمیر مسجد را ندارند: «ما کانَ لِلْمُشْرِکینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّه».(2)

حتی آنها که باطن پلیدی دارند، منافقند و حسن نیتی ندارند، اگر مسجد ساختند، باید مسجدشان مانند مسجد ضرار خراب شود.

جایگاه نماز به قدری است که نیتِ سازنده و همکاران، مصالح ساختمان و خادم آن، همه باید در فضای پاکی ظاهری و باطنی باشند.

ص:155


1- . توبه: 18.
2- . توبه: 17.

تنها موردی که در قرآن سفارش شده است که زینت خود را با خود ببرید، مسجد است: «یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد».(1) در روایات برای نظافت و تطهیر مسجد پاداش­های فراوانی بیان کردند. قرآن در این باره می فرماید: مادر مریم نذر کرد تا بچه ای که در شکم دارد، خادم مسجد شود: «رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فی بَطْنی مُحَرَّراًً».(2)

1. مرتبط کردن امکانات و تشویقات با نماز

ناگفته پیداست که اگر ما امکانات و تشویق های خود را به نماز گره بزنیم، نماز رونق ویژه ای خواهد یافت. از صدر اسلام، همة نیازها در مسجد پیامبر متمرکز بود، مسایلی چون قضاوت، آموزش، کمک به فقرا، مکان اسکان آواره گان و مهاجران، مشورت، بسیج کردن مردم برای جبهه ها، تبلیغات، و حتی عقد فاطمه زهرا، همه در مسجد انجام می شد.

اگر چهره های معروف و فرهیختگان در مساجد شرکت کنند، اگر مردم به پزشکی که در محله سکونت دارد و در مسجد حاضر می شود، مراجعه کنند، اگر قرض الحسنه ای خواستند، از مسجد دریافت کنند، اگر مسائل امنیتی خود را از سوی بسیج مسجد تأمین نمایند، اگر شبانه روز درِ مسجد برای کسانی باز باشد که برنامة مطالعه و گفت وگو، مباحثه و امثال آن را دارند و یا دید و بازدیدهای رسمی و غیر رسمی را در مساجد قرار دهند، مساجد فعال خواهد شد.

در قرآن کریم می خوانیم: «تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ»(3) و در جایی دیگر

ص:156


1- . اعراف: 31.
2- . آل عمران: 35.
3- . مائده: 2.

می خوانیم، مصداق «بِرّ» اقامة نماز است: «لکِنَّ الْبِرَّ ... وَ أَقامَ الصَّلاة».(1)

اگر برای خرید هر چیز به نحوی آن را با نماز گره بزنیم، مثلاً زمان خرید گوشواره را برای دختر یا خرید دوچرخه را برای پسر، زمانی قرار دهیم که فرزندمان نماز را یاد بگیرد، یا نماز را به طور صحیح بخواند و زمان آن را روز جمعه و در مسیر نماز جمعه قرار دهیم، جاذبة نماز زیاد خواهد شد.

در روایات سفارش شده که به هنگام بازگشت از سفر، سوغاتی بخرید، گرچه چیز ارزان قیمتی باشد، تا هم تلخی فراق به گونه ای شیرین شود و هم بستگان به آن سفر علاقمند گردند و هم فروشندگان سوغاتی از رفت و آمد و شلوغی شهر راضی باشند.

قطعاً خداوند پیامبرش را با چیزی که در شأن اوست تشویق می­کند که می­فرماید: اگر اهل تهجد بشوی، امید است به مقام محمودی برسی: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُودا»(2) و به مردم می فرماید: اگر خود را از رختخواب برای نماز شب جدا کردی، پاداشی دریافت می کنی که هیچ کس از آن خبر ندارد: «تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِع ... فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ»(3)

(هیچ کس پاداشی را که برای آنان در نظر گرفته شده نمی داند).

چند آرزوی دست یافتنی

به امید روزی که خطبة عقد، مجالس، ولیمه ها، عزل و نصب ها، تشویق ها، مکان انتخاب همسر، کاریابی و... در مساجد باشد و

ص:157


1- . بقره: 177.
2- . اسراء: 79.
3- . سجده: 16 و 17.

مسجد به معنای واقعی فرهنگ سرای جامعه قرار گیرد. یعنی هر کس هر اشکال و شبهه ای دارد، پاسخ علمی و منطقی آن را در مسجد بیابد.

اگر مسافرتی دارد و از خانه خود نگران است، کلید خانه خود را به مسجد بسپارد. سالمندانی که در روزهای برفی توان خارج شدن از منزل را ندارند، جوانان مسجد خرید خانه آنان را به عهده بگیرند، برف خانه آنان را بروبند و در جابه جایی وسایل آنان را کمک کنند.

به امید روزی که بازماندگان از تحصیل، در مساجد در کنار دانشجویان فرهیخته، عقب­ماندگی خود را جبران کنند.

به امید روزی که درس تفسیر و نهج البلاغه و آشنایی با ادبیات عرب در مسجد جلوه­ای داشته باشد.

به امید روزی که در مدیریت مسجد، از استادان دانشگاه و فرهنگیان علاقه مند و دانشجویان و نسل نو و طلاب خوش سلیقه که در منطقه هستند، بهره گرفته شود.

به امید روزی که تمام مردم مسجد، نام تمام خانواده های شهدا، جانبازان، بیماران، شاگرد اول ها، فقیران را داشته باشند و در سایة نماز جماعت باشکوه در مساجد، تحولی ایجاد شود و بدانیم که مسجد در همة امور گره گشا است.

من مسجدی را می شناسم که امام جماعت آن هر سال یک خودنویس برای کسانی که در هر رشته شاگرد اول شده باشند، هدیه­ می­دهد و تمام شاگرد اول ها با مسجد، نماز و روحانی گره می خورند و به دنبال آنها، شاگردان دیگر هم به مسجد می آیند.

پیامبر که محبوب ترین انسان هستی بود، خود حتی بر آمار تولد اطفال نظارت داشتند و می­فرمودند: هر نوزادی که متولد

ص:158

شد به من خبر دهید و هر کس از دنیا رفت، مرا آگاه کنید تا آخرین آمار را داشته باشم. گاهی پیامبر به اصحاب نگاه می کرد و از مردم تفقد می نمود. اگر مسافر بود، در حقش دعا می کرد؛ اگر بیمار بود به عیادتش می رفت. او این گونه ارتباطش را با تک­تک افراد حفظ می کرد.

1. راهکارهای مؤثر در جذب به مساجد

1. صدای خوب مؤذن؛

2. قرائت خوب امام جماعت؛

3. تنوع در سوره هایی که بعد از حمد خوانده می شود؛

4. مراعات تجوید؛

5. زیبایی مسجد؛

6. استفاده از بوی خوش و نظافت؛

7. نهی از ورود افراد سیر و پیاز خورده به مسجد؛

8. مسئولیت دادن به نسل نو؛

9. مراعات کردن حال ضعیف ترین افراد؛

10. حفظ حقوق همة افراد و حتی کودکان؛

11. تقدم تطهیر مسجد بر نماز خواندن؛

12. بیان اسرار نماز در قالب شعر، قصه و فیلم (تهیه فیلم های کوتاه و پر جاذبه که برای ایجاد و تقویت محبت خدا و خشوع در برابر او می تواند بسیار موثر باشد).

1. جاذبه های امام جماعت

امام جماعت نقش مهمی در دعوت به نماز دارد و نباید فقط نسبت به کسانی که با اذان به مسجد می آیند، قانع باشد؛ زیرا

ص:159

همه مردم یکسان نیستند.

تمثیل

شاید بتوان مردم را به پنج میوه تشبیه کرد:

- گروهی از مردم مثل توت هستند که با حرکت شاخه، بدون دردسر فرو می ریزند. اینها همان هایی هستند که با یک «قَد قامَتِ الصَّلوة» در مسجد حاضر می شوند.

- گروهی دیگر مانند انارند که میوة خوبی است، اما با تکان دادن از درخت جدا نمی شود؛ بلکه باید آنها را دانه دانه چید. اینها افرادی هستند که باید چهره به چهره و فرد به فرد به سراغشان رفت.

- گروه سوم افرادی که مانند تمشک هستند که هم باید آنها را دانه دانه چید و هم باید خار آن را تحمل کرد. اینها افرادی هستند که افزون بر تبلیغ چهره به چهره، ممکن است نیش و نوشی هم داشته باشند.

- گروه چهارم مانند نارگیل هستند که برای چیدن آن، هم باید از تنه صاف درخت آن با زحمت بالا رفت و هم اینکه میوة آن پر از تارهای پیچیده است و هم پس از کنار زدن تارها، تازه پوست سفتی دارد. ولی اگر با حوصله از این مراحل عبور کنیم، خواهیم دید این نارگیل چه قلب و درون سفیدی دارد و چه مواد مفیدی در آن است.

انسان هایی نیز هستند که در دسترس نیستند (مثل نارگیل) و دور آنها را دوستان بد، فیلم های بد، فامیل بد، شریکان بد مانند تار احاطه کرده است. اگر همة آنها را کنار بزنیم، خودش مثل پوست نارگیل سفت است و مقاومت می کند؛ ولی هرگز نباید نا

ص:160

امید شد، زیرا جذب این افراد سخت است، ولی برکاتی دارد و راه را برای افراد دیگر باز می کند.

- گروه پنجم افرادی هستند که مثل گردو، کوچک ولی بالانشین هستند و دو نوع پوست سبز و چوبی دارند. آنها در نوک درخت و پشت برگ ها خود را پنهان کرده و تا بر سر آنها چوب نزنید، فرود نمی آیند!

امام جماعت اگر فقط به افرادی دل گرم شود که با صدای اذان به مسجد می آیند، فقط به یک گروه قانع شده و چهار گروه دیگر را از دست داده است.

نویسندة این سطرها گاهی به فکر می افتد که پس از 34 سال تبلیغ پیوسته در شبکه های تلویزیونی و استقبال بی مانند یا کم نظیر همة اقشار از این برنامه ها، ممکن است وظیفة دیگری داشته باشد. گاهی فکر می کنم اگر یکسال زبان خارجی یاد می گرفتم و به جای ایران، به مناطقی از دنیا هجرت می کردم شاید مفیدتر بودم! هیچ کس نمی تواند پیش از قیامت به خود مطمئن باشد. انسان نباید به انفاق خود مغرور و دلگرم باشد، بلکه باید افزون بر عمل به وظیفه و انفاق مال و جان، نسبت به حضور در محضر خداوند دغدغه داشته و نگران باشد؛ بگذریم!

پس امام جماعت نباید تنها به جمعیت حاضر چشم بدوزد، بلکه باید به جمعیت هایی که به مسجد نمی آیند فکر کند. از قدیم گفته اند مدیر خوب کسی نیست که به راه های رفته بنگرد تا گرفتار غرور و عجب شود، بلکه باید به جلو و راه های طی نشده بنگرد تا احساس کند وظیفة آن بیش از عملکردش است.

وقتی پیامبر اکرم خبر شهادت امیرالمؤمنین(ع) را به وی داد، نگرانی و سؤال حضرت از شهادت و دلیل و نام قاتل و محل

ص:161

زمان قتل نبود؛ بلکه از این بود که لحظة شهادت با دین سالم به ملاقات خدا خواهد رفت یا با انحراف و عقاید فاسد.(1)

جالب آن است که در چند مورد حضرت علی دربارة سلامت دین خود از پیامبر پرسید: «أ فی سَلامَةٍ مِن دینی؟».(2)

در قرآن دو سطح انجام وظیفه از انسان خواسته شده است؛ سطح اول اینکه انسان حق هر کاری را ادا کند. مثل:

- حق تقوا: «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه»؛(3)

- حق جهاد: «وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِه»؛(4)

- حق کتاب آسمانی: «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِه»؛(5)

اما سطح دیگر آنکه اگر حق تقوا و جهاد و کتاب آسمانی را نمی پردازید، دست کم از آنچه در توان دارید کوتاهی نکنید و به مقدار توانایی خود کوشا باشید.

- اگر حق تقوا را انجام نمی دهید، لا اقل در حد توان تقوا داشته باشید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم»؛(6)

- اگر حق جهاد را در برابر دشمن نمی دهید، لا اقل آنقدر که می توانید، آماده باشید. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة»؛(7)

- اگر حق تلاوت را انجام نمی دهید، لا اقل آنچه می توانید، تلاوت کنید: «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقرآن»؛(8)

ص:162


1- . خطبه شعبانیه.
2- . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 34، ص340.
3- . آل عمران: 102.
4- . حج: 78.
5- . بقره: 121.
6- . تغابن: 16.
7- . انفال: 60.
8- . مزمل: 20.

امامان جماعات باید در نشست های هفتگی یا ماهانه تجربیات موفق و یا ناموفق خود را به یکدیگر منتقل کنند. همان گونه که دربارة سلامتی یک بیمار، گاهی شورای پزشکی تشکیل می شود، امام جماعت هم در مسجد همچون پزشک در بیمارستان است که هم باید درد را تشخیص دهد، هم آشنا به انواع داروها باشد، هم نسخة درست بپیچد، هم بر اجرای درمان نظارت کامل داشته باشد و هم بتواند برای هر بیمار به تناسب ظرفیت و نوع بیماری و شرایط مریض و آزمایشاتی را که در دست دارد، نسخة کامل بپیچد.

به عبارت دیگر چه زیباست که امام های جماعت هر منطقه­ای مثل تیم پزشکی با یکدیگر مشورت کنند و گاهی برای برخی مسائل به جای اینکه خودشان اقدام کنند، از امام جماعت دیگری استفاده کنند. برای مثال در شبهات وهابیت ممکن است یک امام جماعت قوی تر باشد؛ در مسائل قرآنی شخص دیگری، در نهج البلاغه فرد دیگری و همین طور باقی مباحث. درست مثل ساختمانی که یکی سنگ کار است و یکی کاشی­کار و دیگری لوله­کش و برق­کار و متخصصین دیگر.

ویژگی های امام جماعت

اسلام برای بهترین امام جماعت معیارهایی قرار داده است؛ با تقواترین، با سوادترین، خوش لهجه ترین، و در صورتی که همة شرایط بین چند نفر مساوی بود، زیباترین را انتخاب کرده است و در حدیث می خوانیم: خوش صداترین افراد اذان بگوید و باسوادترین افراد امام جماعت شود. «لِیُؤَذِّنْ لَکُمْ أَفْصَحُکُمْ

ص:163

وَلْیَؤُمَّکُمْ أَفْقَهُکُم».(1)

اینکه اسلام می فرماید: در صف اول، افراد با تقواتری باشند و پاداش شرکت در صف اول نماز بیش از صف های دیگر است، خود نوعی دعوت است که انسان ها بتوانند کمالات اخلاقی را در خود شکوفاتر کرده و لیاقت حضور در صف اول را در خود ایجاد کنند.

نکتة دیگر اینکه تفقد امام جماعت از تک تک مردم، در حضور پررنگ­تر مردم اثر دارد. بنابر حدیثی پیامبر فرمود: هر کس مرد، به من خبر دهید و هر کس متولد شد، به من خبر دهید تا من هر روز آخرین آمار را داشته باشم.

حضرت سلیمان با آن همه عظمت، از تفقد از یک هدهد غافل نشد و همین که او را نیافت، گفت: مرا چه شده که او را نمی بینم؟ «ما لِیَ لا أَرَی الْهُدْهُد».(2)

بنابر نقل تاریخ، پیامبر همین که بعضی یاران را نمی دید، از حال او پرس وجو می کرد.(3)

اگر بیمار بود به عیادتش می رفت و اگر مسافر بود، در حقش دعا می کرد.(4)

امام جماعت باید خود را در عزا و شادی مردم شریک بداند. اگر مردم در عید فطر زکات فطره خود را در مساجد جمع کنند و به وسیلة امام جماعت و هیئت امنا به فقیرانی که از پیش شناخته شده­ و در اطراف مسجد هستند، پرداخته شود، می­توان با این رفتار رابطة محرومان را با مسجد تقویت کرد.

ص:164


1- . مستدرک الوسائل، ج 6، ص472.
2- . نمل: 20.
3- . بحارالانوار، ج16، ص233.
4- . من لایحضره الفقیه، ج1، ص400.

خاطره ای به یاد ماندنی

مرحوم آیت الله عبادی که سال­ها امام جمعة مشهد بود، همین که از خیابانی عبور می­کرد و مجلس فاتحه ای می دید، بدون دعوت و بی آنکه متوفی را بشناسد، به سرعت از ماشین پیاده می­شد و به آن مجلس می­رفت و پس از عرض تسلیت و قرائت فاتحه خارج می شد و هیچ گونه قید و شرطی برای حضورش نداشت.

یک بار هم این جانب در مشهد بیمار شدم و به بیمارستان رفتم و خبر نداشتم که آیت الله عبادی هم در طبقه دیگر بستری است. ناگهان دیدم، ایشان با ویلچر از آن طبقه به عیادت من آمد و با اینکه خودش بیمار بود و سید و عالم و پدر دو شهید و امام جمعه بود، گفت: من در مشهد مقیم هستم، ولی شما غریب هستید؛ این وظیفة من است که به عیادت شما بیایم.

برنامة پیامبر اسلام و پیامبران دیگر حرکت در بازارهای گوناگون بود تا از نزدیک، مسائل جامعه را لمس کنند: «یَمْشی فِی الْأَسْواق/ یَمْشُونَ فِی الْأَسْواق».(1)

حضرت علی خود در بازار راه می­رفت و به مردم تذکر می­داد. البته با وجود این، به جز نظارت شخصی از سه منبع دیگر نیز اطلاعات به دست می آورد:

- گاهی از توده مردم، که می فرمود: «بلغنی أنَّکَ»(2) (یعنی گزارشات مردمی به من این چنین رسیده است)؛

- گاهی دستور می داد که افرادی برای به دست آوردن اطلاعات اعزام شوند: «و ابعث العیون»؛(3)

ص:165


1- . فرقان: 7 و20.
2- . نهج البلاغه، نامه 3.
3- . همان، 53.

- گاهی بازرس ویژه می فرستاد: «عَینی بِالمَغرِب».(1)

دربارة پیامبر اسلام هم نقل است که آن چنان در دسترس بود که یک زن خانه دار در مسألة شخصی جرئت می کرد با حضرت چانه زنی کند: «تُجادِلُکَ فی زَوْجِها».(2)

1. نظم امام جماعت

یکی از عواملی که با آن می توان مردم را به نماز دعوت کرد، منظم بودن امام جماعت است. اگر مردم بدانند امام جماعت به طور منظم، سر وقت و با مطالعة همیشگی در مسجد حاضر می شود، مسجد رونق پیدا می­کند و رونق یافتن مسجد، خود، دعوت عملی به سمت نماز است. اما اگر امام جماعت به هر دلیل نامنظم و با تأخیر و به طور پراکنده به مسجد بیاید، نمی­توان به این صورت مردم را به نماز دعوت کرد. بی توجهی یا کم توجهی امام جماعت و سهل انگاری و مطالعه نداشتن، از علاقة نمازگزاران به نماز جماعت می کاهد.

2. خلاقیت امام جماعت و متولیان مساجد

همان گونه که سورة حمد، در نماز ثابت است ولی پس از قرائت حمد نمازگزار می تواند هر سوره ای که خواست انتخاب کند (البته به غیر از چهار سوره ای که سجده واجب دارد) و همین طور که یک اصول ثابتی مانند رکوع، سجود و تشهد در نماز وجود دارد و این نمازگزار است که میان انواع مستحبات قدرت انتخاب دارد، اگر ما هم بتوانیم جوانان مسجد را به انتخاب، ابتکار و خلاقیت واداریم، آنان مسجد را محل بروز و شکوفایی استعدادهای خود

ص:166


1- . همان، 33.
2- . مجادله: 1.

می دانند و به آن دلبسته می شوند.

چه زیباست که گاهی در میان نمازگزاران سؤالی طرح شود و از آنان بخواهیم که لحظه ای به آن فکر کنند و پاسخ دهند و در میان جواب ها، بهترین جواب را تشویق کنیم.

قرآن به ما دستور داده که تدبّر کنیم: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقرآن»(1) زیرا در سایة تدبّر، انسان به نکات تازه ای می رسد، ذهن او فعّال و خلاقیت او شکوفا می شود. در همین باره دستور داده شده که جلسات قرآن در

خانه ها باشد؛ چون هر خانه ای می­تواند مرکز بروز و ظهور افراد تازه ای از همسایگان، بستگان و اهل خانه قرار گیرد؛ چرا که اگر این برنامه­ها فقط در مساجد متمرکز شود، خانه ها و اهل خانه ها از این برکت ها محروم می گردند.

خاطره

این جانب به لطف خدا، با سابقه حدود چهل سال معلمی، تجربه خوبی دارم و آن اینکه در آغاز کار جمعی از نسل نو را گرد خود جمع کردم و چند سال از قم به کاشان می رفتم و هر جمعه جلسه را در خانة یکی از جوان ها برگزار می کردیم. جوانان میزبان از دوستان، همسایگان و بستگان خود دعوت می کردند و هر هفته با افراد تازه ای روبه رو می­شدیم؛ این افراد جدید جای افراد ریزشی را پر می کردند و اگر افرادی پس از چند جلسه از گروه جدا می شدند، افراد جدید به ما می پیوستدند. اگر در یکی از هفته­ها کسی به صورت داوطلبانه میزبان نمی­شد، جلسه را به خانة خود منتقل می کردیم و این چرخش جلسه در خانه ها و محله های کاشان، به کلاس­داری ما رونق می­داد. بنابراین اگر در مساجد نیز 7

ص:167


1- . نساء: 82.

مسئولیت­ها، هیئت­ امنا و مؤذن به صورت گردشی انجام شود، همیشه خواهیم توانست از نیروهای تازه نفس و فعال برخوردار شویم و از خدمات و ابتکارات نو بهره بگیریم.

متأسفانه در بسیاری از مراکز علمی ما خلاقیت و تولید علم وجود ندارد، بلکه فقط ترجمة کتاب های دیگران است.

اگر جوانان در مساجد فعال شوند و به کار، هنر و ابتکار بپردازند، به آن مسجد هم وابسته خواهند شد.

خاطره ای دیگر

وقتی امام خمینی از زندان آزاد شد، طلّاب تصمیم گرفتند جشن بزرگی در مدرسه فیضیه قم برپا کنند. هر چند متر از مدرسه را به طلاب یک استان اختصاص دادند؛ طلاب اصفهانی، کرمانی، خراسانی، قمی، شیرازی و... . به این ترتیب که طلبه های هر استان آخرین ابتکار خود را در چراغانی نشان دادند و یک مدرسة بزرگ چند هزار متری، با دست خالیِ آنها همچون عروس آرایش شد.

وقتی برای امام صادق هم مهمان می آمد، امام هشام را فرا می خواند و می فرمود: ماجرای بحث خود را با رهبر منحرفین بیان کن و با این عمل، هم هشام را تشویق می­کرد، هم نوآوری و شیوة بحث را به میهمانان نشان می داد.

یکی از دلایل اینکه شور و نشاط عزاداری بیش از مسجد است، آن است که در عزاداری ها، جوانان قدرت مانور و هنرنمایی دارند، ولی همین جوانان در مسجد، خودشان را بی اثر می­پندارند.

9. اخلاق هیئت امنا و خادم

از قدیم گفته اند: «درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی

ص:168

جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را»(1)

نوجوانی می گفت که با لباس های شیک به مسجد رفتم؛ اما خادم مسجد به من گفت: مگر اینجا عروسی عمه ات است و مرا تحقیر کرد! نوجوان دیگری می گفت: هیئت امنا در دعوت روحانی اصلاً به خواسته های نوجوانان و جوانان توجهی نمی کنند.

قرآن می فرماید حضرت ابراهیم و اسماعیل(ع) خادم مسجد بودند و لذا متولیان مسجد باید افراد با تقوا باشند: «إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُون».(2)

اسلام می­فرماید: اگر کودکی دو ساله در مسجد نشست، هیچ کس حق ندارد حتی برای نمازِ بزرگترین شخصیت­ها این کودک را از جای خود بلند کند و اگر بلند کرد، نمازش مشکل پیدا می کند.

بنابراین یکی از راه های دعوت عملی به نماز اخلاق خادم و هیئت امنا و شیوة برخورد آنهاست. با کمال تأسف سال ها از انقلاب می گذرد، ولی از سوی مسئولان برای خادمین و هیئت امنا جلسة توجیهی و آموزشی گذاشته نمی­شود.

با کمال تأسف در بعضی موارد توجه هیئت امنا به برگزاری جلسات ختم و فاتحه و مراسم، بیش از انتخاب روحانی دانشمند و جذب دانش آموزان آن منطقه به مسجد است و این به خاطر آن است که امام جماعت دانشمند و جذب نسل نو، وقت­بر و هزینه­بر است، ولی ایجاد جلسات فاتحه ساده و پر درآمد.

همین تفکر باعث می­شود مردم از برخی مساجد، خاطرة فاتحه و مرگ و میر داشته باشند، نه خاطرة رشد و بصیرت و عبادت.

ص:169


1- . نظیری نیشابوری.
2- . انفال: 34.

10.نقش نمازگزاران

اگر نمازگزاران در مسجد یا هر مکانی، دیگران به ویژه نسل نو را تکریم کنند و مردم از آنان احساس محبت کنند، این افراد حتماً به نماز علاقمند می شوند. انسان به طور فطری دوست دارد محبوب باشد؛ محبوب نزد خداوند و محبوب نزد مردم؛ و از بی علاقگی و برخوردهای سرد ناراحت می شود.

در آیات زیادی از قرآن با جملة «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ» محبت خدا به گروه هایی اعلام شده و با کلمه «لایُحِبُّ» قهر خدا اعلام شده است.

انسان اگر احساس محبت و محبوبیت و کرامت کرد، نسبت به کار خود علاقمند می شود. در اسلام به ما سفارش می شود به جوانی که در جماعت حاضر نمی شود، همسر ندهید. قرآن نیز آشکارا می فرماید: برای ازدواج افراد صالح به پا خیزید: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُم».(1)

در جای دیگر سفارش می کند که گواهی کسانی را که اهل مسجد هستند، بپذیرید.(2)

همچنین در حدیث دیگری داریم: شیعیان ما را با حضور در نماز اول وقت بشناسید.(3)

یا در برخی روایات می خوانیم کسانی که چند جمعه بدون عذر به نماز جمعه نروند، در آستانة انحراف و نفاق قرار می گیرند.(4)

از این قبیل آیات و روایات استفاده می شود که باید افراد جامعه نسبت به حضور یا عدم حضور نمازگزار عکس العمل نشان دهند

ص:170


1- . نور: 32.
2- . وسائل الشیعه، ج5، ص371.
3- . الخصال، ج 1، ص103.
4- . وسائل الشیعه، ج7، ص302.

. تشویق شاگرد اول های مدارس در مسجد به دست امام جماعت و متولیان مسجد، عاملی مهم برای جذب افراد است. فرستادن هدیه برای عروس و دامادهای اطراف مسجد با امضای امام جماعت و هیئت امنا، عیادت بیماران از سوی مسجد و تفقد از غایبین، جادادن به افرادی که وارد می شوند و قیام کردن به احترام ورودشان نیز از دیگر عوامل جذب هستند.

خاطره

پس از رحلت علامه طباطبایی (فقیه و مفسر و فیلسوف بزرگ) با یکی از کسانی که ده ها سال با او محشور بود، مصاحبه کردند و از او خواستند خاطره ای از استاد بیان کند. ایشان (که خود یکی از علمای بزرگ است) گفت روزی علامه طباطبایی عبای خود را پهن کرده و روی آن نشسته بودند؛ همین که من وارد شدم، با اصرار از من خواست که کنار او و روی عبای او بنشینم. من گفتم: روی عبای خودم می نشینم. اصرار کرد که روی عبای من بنشین! خلاصه اینکه این شاگرد نه از فقه و تفسیر استاد سخنی گفت و نه از فلسفه و عرفانش، ولی از «روی عبای من بنشین» گفت. زیرا در این ماجرا شاگرد مورد تکریم قرار گرفته بود و این مطلب برایش ماندگار شده بود.

خاطره ای دیگر

پیرمردی حدود هشتاد ساله که چهره ای مذهبی داشت می گفت: در اتوبوس بغداد نشسته بودم که زنی که بسیار بد حجاب بود، در کنار من نشست. خواستم به صندلی دیگری بروم که دیدم جا نیست. خواستم بی تفاوت بنشینم، دیدم مردم به من می خندند. کمی کتف خود را کج کردم تا هم در قالب عبوس

ص:171

بودن، کار خانم را محکوم کنم و هم سر جای خود نشسته باشم. در آن زمان بلیط اتوبوس را داخل ماشین تحویل می گرفتند، بلیط من در دستم بود و می خواستم آن را تحویل دهم. کمک راننده گفت: خانمی که کنار شما نشسته بلیط شما را حساب کرد. من جا خوردم که من به این خانم پشت کردم ولی او بلیط مرا حساب کرد. کمی کتف خود را به سمت خانم متمایل و عذر خواهی کردم. او گفت: شما پدر روحانی ما هستید و احترام شما بر ما واجب است.

گرچه حجاب این خانم با اسلام سازگار نبود، ولی برخوردش همان است که به ما سفارش شده که بدی ها را با خوبی دفع کنید: «ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَة»(1)

و زشتی ها را با کار نیک جبران کنید: «یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَة».(2)

خداوند نیز برای اینکه مجرمان پشیمان شده را از شرمندگی بیرون آورد، می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابین»؛(3)

یعنی نه تنها توبه را قبول می کنم و عذرت را می پذیرم، بلکه آنان که پی در پی توبه می کنند و باز توبه خود را می شکنند و خلاف می کنند، مورد محبت من هستند!

برخورد محبت آمیز با افراد در جذب آنها بسیار مؤثر است. گاهی افرادی که از مسجد دورترند، به محبت بیشتری نیاز دارند.

10.آسیب ها

از مسائلی که باعث می­شود نمازهای جماعت خلوت شود، این موارد است:

ص:172


1- . مؤمنون: 96.
2- . رعد: 22.
3- . بقره: 222.

- گروگان گرفتن مردم با سخنرانی و برنامه های بین دو نماز؛

- طولانی کردن مراسم نماز؛

- استفاده از دعاهای طولانی؛

- سخنرانی های دائمی؛

- جمع آوری کمک مالی برای مسجد؛

- عدم نظافت مساجد؛

- منظم نیامدن امام جماعت؛

- پاسخ دادن به سؤالات فردی یا بیان مطالب غیر ضروری بین دو نماز.

سوم: مدرسه

مدرسه به عنوان مکانی که چندین سال مستمر دانش آموزان را به همراه دارد، نقش بسیار سرنوشت سازی در آیندة دینی و معنوی فرزندان به عهده دارد؛ لذا لازم است مسئولین آموزش و پرورش در این خصوص توجه ویژه ای به دانش آموزان داشته باشند.

أ) توجیه فرهنگیان و مسئولان فرهنگی

برای دعوت به نماز و هر کار خیر دیگر، باید مسئولان فرهنگی، به خصوص مدیران رده بالا، میانی، برنامه سازان و کارگردانان، نویسندگان و تهیه کنندگان، هم آگاه و هم معتقد به آن کار بشوند و در تمام برنامه های خود و فیلم­ها و سریال­ها از شخصیت­های محبوب و مؤمن فیلم­ها برای نماز، آن هم نمازی طبیعی - نه تصنعی - در وقت حساس، به مسأله نماز بپردازند.

دعوت به کارهای خیر باید از دعوت به تبلیغات بازرگانی پر رنگ تر باشد. برنامه های نماز باید در رأس و در ویژه برنامه ها،

ص:173

هنرمندانه، همراه با اسرار، زیبایی ها و احکام نماز مطرح شود.

مسئولان فرهنگی باید بدانند که دعوت به خیر، انسان را ردیف بهترین افراد قرار می دهد؛ چنانچه قرآن می فرماید: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّه».(1)

همچنین در قرآن می خوانیم: هر کس یکنفر را بکشد، گویا همة مردم را کشته و هر کس یک نفر را زنده کند، گویا همة مردم را زنده کرده.(2)

امام در ذیل این آیه فرمود: اگر یک نفر از انحراف و گمراهی به راه حق دعوت شود، این همان زنده کردنی است که پاداش زنده کردن همة مردم را دارد.

أ) مسئول نماز

یکی از راه­های دعوت به نماز آن است که مسئول نماز از بهترین افراد و اشخاص فاضل، فارغ، دلسوز، عاشق، محبوب و باتجربه باشند که اگر این صفات در شخصی جمع شود، می تواند از علم و تجربة خود و مشورت با سایر افراد هر روز برای اقامه نماز، رشد و شکوفایی آن و برطرف کردن موانع گام تازه ای بردارد.

اگر مسئولان نماز باور کنند که نماز یک کارخانة آدم­سازی است که تمام مسائل تربیتی را می توانیم در آن جستجو کنیم؛ و اگر باور کنیم که مسجد محل اجتماعی است که می توانیم تمام مسائل اجتماعی را در آن حل کنیم، با این نگاه، وضع دیگری خواهیم داشت.

اگر هنگام اذان مساجد ما پر شود و مردم یکدیگر را از نزدیک

ص:174


1- . فصلت: 33.
2- . مائده: 32.

ببینند و مشکلات خود را شناسایی کنند، توانگران مسجد به فقیران مسجد کمک خواهند کرد و نیازی به سازمان های بهزیستی، کمیته امداد، بنیادها و خیریه ها نخواهد بود؛ اما اگر مساجد خلوت باشد، افراد ضعیف و فقیر شناخته نمی شوند و باید مؤسسات و خیریه هایی تشکیل شود تا به نحوی گوشه ای از فقر و ضعف آنها جبران گردد؛ بماند که در بعضی موارد، هزینة کارمندان آن مؤسسه از هزینه ای که خرج فقرزدایی می شود، بیشتر است!

حضرت علی(ع) در رکوع نماز، انگشتر خود را به فقیر داد و مشکل او را حل کرد. بدون وقت قبلی، اداره کل، معاونت، تلفن چی، منشی، بازرس، استخدام، اضافه کار، مأموریت، ماشین، راننده، حراست، اجاره تابلو و تبلیغات و سرایدار و روابط عمومی و بایگانی و...!

اگر ما به هریک از برنامه های اسلام برگردیم، به آسانی و عمق و جامعیت اسلام پی خواهیم برد.

أ) نمرة نماز

یکی از راه های دعوت به نماز آن است که بخشی از نمرة افراد را در جامعه و ادارات و نمرة نسل نو را در آموزش و پرورش و دانشگاه براساس توجه به نماز قرار دهیم؛ همان گونه که در روایات اعتبار افراد را با حضور در مسجد می­دانند. یعنی به ما سفارش شده که اگر کسی اهل مسجد بود، گواهی او معتبر است و اگر کسی اهل مسجد نبود، به او دختر ندهید.

در روایت دیگر، ملاک پذیرش همة اعمال را قبولی نماز می داند و در مثال نماز مثل سوزن است و باقی کارهای خیر مثل نخ؛ اگر سوزن فرو

ص:175

رفت، نخ هم فرو می رود ولی اگر سوزن ایستاد نخ هم می ایستد: «أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ عَلَی الصَّلَاةِ فَإِذَا قُبِلَتْ قُبِلَ مِنْهُ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ عَلَیْهِ رُدَّ عَلَیْهِ سَائِرُ عَمَلِه».(1)

یا اینکه پلیس راه از رانندگان فقط گواهینامه رانندگی می خواهد و اگر هر گواهینامة دیگری نشان بدهیم، او نمی پذیرد.

در حدیث می خوانیم: «ذَکَرْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا فَأَحْسَنْتُ عَلَیْهِ الثَّنَاءَ فَقَالَ لِی کَیْفَ صَلَاتُه».(2)

نزد امام صادق(ع) از کسی به خوبی یاد کردند، امام پرسید: نماز او چگونه است؟ یعنی امام(ع) محور خوبی ها را نماز می داند.

اگر ما برای کشاورز، کارمند، ورزشکار و محصل برتر یکی از محورها را برتری او در نماز بدانیم، مردم به سمت نماز دعوت می شوند.

اگر تمام کنفرانس ها، اجلاس ها و گردهمایی­ها را یا با نماز شروع کنیم و یا با نماز پایان دهیم و در مهندسی شهرک ها اول محل مسجد را انتخاب کنیم و در ارزیابی کارمندان برای نماز پرسنل حسابی جداگانه باز کنیم، نماز رونق پیدا خواهد کرد.

در قرآن آیاتی به چشم می خورد که برای نماز حساب جداگانه ای باز کرده، از جمله قرآن کریم می فرماید: «قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین».(3)

همانا نماز من و عبادات من و مرگ و حیات من در راه رضای پروردگار عالمیان است. در این آیه با اینکه نماز جزء عبادات است، اما نام نماز پیش از کلمه «نُسُک» به طور خاص برده شده است.

در آیه دیگری می خوانیم: «وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقام

ص:176


1- . من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص208.
2- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 3، ص487.
3- . انعام: 162.

الصَّلاة»(1)

با اینکه نماز از مصداق های کار خیر است، اما نامش به طور ویژه برده شده است.

بنابراین سزاوار است همة ما برای نماز حساب، نمره، تشویق و عنایت ویژه داشته باشیم.

أ) استفاده از انجمن اولیاء و مربیان

یکی از راه های دعوت به نماز آن است که برای صدها استاد که مدرس والدین در قالب انجمن اولیا و مربیان هستند، دوره های ویژة علمی، کارگاهی و تجربی بگذاریم تا هم خود استادان آشنا شوند و هم در تدریس خود به والدین، نسل نو را آموزش دهند.

ب) اردوهای ویژه

یکی از راه­های دعوت به نماز آن است که افرادی را که نسبت به نماز تارک یا کاهلند، شناسایی و در قالب اردوهایی، آنان را یک یا دو روز از کارهای روزمره جدا کنیم و از افراد کارشناس قوی برای شرکت در اردو و کارکردن روی آن افراد کاهل دعوت نماییم. باید در این اردوها از اسرار و آموزش و سایر ابزار، بهره گیری شود. همین اردوها برای روحانیان، امامان جماعات و مسئولان نماز از نظر انتقال تجربه­ یا بیان ابتکارات، مشکلات و راه حل­ها می تواند بسیار مفید باشد.

چهارم: حاکمیت

اکنون که به لطف خدا و عنایات اهل بیت(ع) و به برکت خون شهیدان و ایستادگی مردم دین مدار حکومت اسلامی در کشور برقرار شده، لازم است مسئولین و مدیران از این فرصت به وجود

ص:177


1- . انبیاء: 73.

آمده نهایت استفاده را ببرند و در رأس برنامه ها موضوع اقامه نماز را قرار دهند؛ که اگر نماز به خوبی در جامعه اقامه شد، بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی حل خواهد شد.

أ) اولین وظیفه

قرآن اولین وظیفه حاکمیت را اقامة نماز ذکر می کند: «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاة»،(1) یا در جای دیگر به حضرت موسی(ع) دستور می دهد، پس از استقرار بنی اسرائیل در مصر به اقامة نماز بپردازد: «وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی وَ أَخیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً وَ أَقیمُوا الصَّلاة».(2)

وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) نیز اولین اقداماتشان دربارة نماز بود. مثل اینکه:

- با رسیدن به قبا مسجدی بنا کردند؛

- با رسیدن به مدینه به اقامة نماز جمعه پرداختند؛

- بعد از نماز جمعة مدینه، تا مدتی مشغول ساخت مسجد شدند.(3)

أ) تربیت کارشناس

یکی از راه های دعوت به نماز آن است که مسئولان فرهنگی و دلسوزان جامعه، تدبیری بیاندیشند و برای دعوت به نماز افرادی را که دارای انگیزه بالا هستند و در بیان، عمل، محبوبیت و تجربه استعدادهایی دارند، تربیت کنند تا آنها در هر منطقه ای مسئول و محور نماز باشند و هر چند ماهی یک­بار در گردهمایی ها راه های طی شده را بررسی و تجربه ها را منتقل کنند. البته این کار به انواع حمایت­ها نیاز دارد.

ص:178


1- . حج: 41.
2- . یونس: 87.
3- . بحارالأنوار، ج19، ص122.

حضرت ابراهیم(ع) به عنوان مسئول هدایت مردم، هم در دعا از خداوند توفیق اقامة نماز را برای خود و نسلش می خواهد: «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی»(1)؛

هم در عمل، زن و فرزند خود را در بیابان بی آب و گیاه، کنار کعبه اسکان می دهد و به خدا می گوید: من این کار را برای اقامة نماز انجام دادم: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلاة».(2)

همیشه و هرجا یک مسئول د­لسوز، محبوب، آشنا و فعال داشته باشیم، توفیقات چشم گیر خواهیم داشت. تربیت مربی و کارشناس نماز تنها با مدرک و نمره و دروس رسمی نیست؛ بلکه باید از جوشش درونی، سوز، شور، اراده و همت بالایی نیز برخوردار باشد.

به طور کلی مردم در کارهای خود چهار دسته هستند:

1. هم کار و هم شیوة انجامشان خوب است (که در نماز باید این گونه باشد)؛

2. هم کار بد است و هم بد انجام داده می شود (مثل کشتن امام حسین(ع) آن هم با آن وضع فجیع)؛

3. گاهی کار خوب است، ولی بد انجام می گیرد (مانند اقامة نماز همراه با اذان بد صدا، مسجد کثیف، قرائت بی جاذبه و عدم آگاهی به مسائل شرعی)؛

4. کار بد است، ولی خوب انجام می گیرد (تجاوزهای آمریکا در قالب حقوق بشر)؛

یادم نمی رود که شخصی نزد من آمد و گفت من برای نماز فیلم

ص:179


1- . ابراهیم: 40.
2- . ابراهیم: 37.

بسیار پر جاذبه ای می­سازم، ولی نیاز به حمایت دارم. گفتم: فیلم را بساز من شما را حمایت می­کنم. گفت: من نگران عدم حمایت تو هستم. پرسیدم: چرا؟ گفت: چون من یهودی هستم!

اگر کسی در درون عقیده و انگیزه نداشته باشد، انجام کار، هرچه هم کارشناسانه باشد، اثر نخواهد داشت. مقاله­ای در کنگرة بین المللی پزشکی خوانده شد که در آن نوشته بود: «اگر کسی با اشتها غذا بخورد، در بیننده اشتها ایجاد می کند؛ ولی اگر بدون اشتها غذا بخورد، تماشا کننده در خود احساس اشتها نمی کند».

سوز و شور پیامبر اسلام(ص) به قدری زیاد بود که خداوند در قرآن بارها به وی هشدار می دهد: ما نمی خواهیم این چنین خود را به مشقت بیندازی، فشار را تحمل کنی و برای هدایت مردم حرص بخوری: «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقرآن لِتَشْقی».(1)

با کمال تأسف در بسیاری از پدر و مادران نیز سوز و شور لازم وجود ندارد؛ آن چنان که شکل گیری دینی فرزند خود را کاملاً به مدرسه واگذار کرده اند. با کمال تأسف در فیلم های صدا و سیما گاهی چهره های نمازخوان از افراد منفی انتخاب می شوند و نماز را به صورت شعاری مطرح می کنند. این نمازها مانند میوه های پلاستیکی است که نه آب دارد و نه ویتامین! ولی اگر در فیلم ها از نمازهای واقعی بهره بگیریم، اثر خود را خواهد داشت.

شهید عزیز، عباس بابایی، آنگاه که در آمریکا دورة خلبانی خود را طی می کرد و مشغول سخت ترین امتحان خود بود، در محل امتحان یک­تنه نماز خود را اقامه کرد.

قرآن نیز دو نمونة مثبت و منفی را برای ما به تصویر می کشد:

- در نمونة مثبت، از مردانی ستایش می­کند که هنگام صدای

ص:180


1- . طه: 2.

اذان تجارت را رها کرده، به سمت نماز می روند: «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاة».(1)

- در نمونة منفی از کسانی انتقاد می کند که در روز جمعه هنگام نماز جمعه که پیامبر مشغول خطبه ها بود، تا صدای طبل فروشندگان را می شنیدند، جز چند نفری، همه رسول خدا را رها کرده به سراغ خرید می رفتند: «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً».(2)

أ) در دسترس بودن امکانات

یکی دیگر از وظایف، در دسترس بودن امکانات برای اقامة نماز است و البته این مهم به همة واجبات مربوط می شود.

قرآن درباره افرادی که به جبهه نمی روند، گلایه می کند و می فرماید: «وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّة»،(3)

یعنی اگر اینها قصد شرکت در جبهه داشتند، باید خود را مجهز می کردند و در تمرین و تهیه اسلحه کوشا می بودند. حضرت علی برای خرید لباس احرام به بازار رفت و همین آیه جهاد را تلاوت کرد و اشاره فرمود: همان گونه که جهاد نیاز به تجهیزات دارد، حج هم این گونه است.

بنابراین از راه های دعوت به نماز، فراهم کردن امکانات، از جمله وجود مساجد و نمازخانه های زیبا و مجهز و تبلیغات سراسری از طریق اذان حلقومی به طور زنده (نه رادیو و ضبط) می باشد.

ص:181


1- . نور: 37.
2- . جمعه: 11.
3- . توبه: 46.

أ) باز بودن شبانه روزی مساجد

با کمال تأسف، اگر انسان در هر خیابانی تصمیم به خوردن چیزی بگیرد، انواع غذاها، ساندویچ ها، آب میوه ها، شکلات ها، بستنی ها، فالوده ها، آجیل ها، بیسکویت ها، با چند متر راه رفتن همه در اختیار انسان است؛ اما گاهی در بعضی مناطق باید چند کیلومتر رفت تا به مسجد رسید!

با کمال تأسف انواع سیگارها در دسترس است تا بتوانیم ریة خود را با دود تلخ از بین ببریم، ولی مسجد و نمازخانه که بتوانیم در آنجا روح خود را با خدا آشنا کنیم در دسترس نیست!

چرا باید هر چند قدم به یک بانک برسیم، ولی هر چند خیابان، یک مسجد پیدا نکنیم!؟

مگر خداوند متعال اولین بنای زمین را مکه، قبله گاه عالم قرار نداد!؟ «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکا»،(1)

مگر پیامبر همین که به مدینه هجرت کرد، پیش از ورود به شهر، در منطقه قبا توقف نکرد و مگر اولین کارش ساختن مسجد قبا نبود!؟

مگر اولین کار پیامبر در مدینه ساختن مسجد النبی نبود!؟

مراد ما از دسترسی به مساجد و امکانات، مساجد بزرگ، مجلل و پرهزینه نیست، بلکه مساجد ساده، محکم و کوچک، ولی در دسترس. امام خمینی فرمود: مسجد سنگر است؛ سنگر باید محکم و در دسترس باشد. ناگفته پیداست که در دسترس بودن امکانات، افزون بر مسجد، وجود فرش و امکان سرد و گرم کردن، امکان پارکینگ، و نیازهای اولیه نیز می باشد.

ص:182


1- . آل عمران: 96.

ب) حساسیت مسئولان

مسألة بعد، حساسیت مسئولان است.

در برخی روایات می­خوانیم وقتی از افرادی نزد امام(ع) ستایش می­شد، امام(ع) می­فرمود: «کَیفَ صَلاتُه؟(1)

یعنی نمازش چگونه است؟» و این نشان می­دهد که اگر مسئولان غیر از توجهات عمومی، حساسیت خود را نسبت به نماز دیگران نشان دهند، اثر گذار است؛ یعنی اگر استاندار در سال دوبار از مدیران کل منطقه فقط دربارة نماز و نه مسائل جاری روزمره سؤال کند و در بازدیدها برای بازدید از مسجد و نمازخانه وقت مخصوص بگذارد و در شناسایی و گزینش و نمرة افراد، نسبت به نماز حساس باشد، سرعت گرایش افراد جامعه به سمت نماز بیشتر می شود.

خاطره

یکی از وزیران بهداشت و درمان را برای بازدید و افتتاح یک بیمارستان بزرگ و چند طبقه بردند. در این بازدید گروه مهندسان، مدیران، معاونان، مشاوران و هیئت امنا حضور داشتند. پس از بازدید، دفتر و لوحی را آوردند تا وزیر آن را به

عنوان تقدیرنامه امضا کند. وزیر که از همه قسمت های بیمارستان بازدید کرده بود، پرسید مسجد و نمازخانه بیمارستان کجاست؟

مسئولان که در طرح خود از مسجد و نمازخانه غافل شده بودند، گفتند: نمازخانه در آن طبقة دیگر است. وزیر گفت: باید ببینم. بار دیگر به آن محل سر زد و پرسید: این یک اتاق معمولی است، مانند اتاق­های دیگر. چه علامتی برای نماز و نمازخانه وجود دارد؟ مسئولان شرمنده شدند و گفتند: ما در ساختن بیمارستان

ص:183


1- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 3، ص487.

توجهی به نماز بیماران نداشتیم. وزیر هم ناراحت شد و گفت: من هرگز از شما تقدیر نمی کنم و به حالت قهر از بیمارستان خارج شد. این حرکت تمام دست اندرکاران بیمارستان را به نماز حساس و دعوت کرد.

اگر تمام مسئولان مانند شهید رجایی بودند که شعارش این بود که به نماز نگویید کار دارم، بلکه به کار بگویید نماز دارم و اگر هر مسئولی هنگام بازدید از هر منطقه ای سری هم به نمازخانة آنجا بزند و در برنامه ها به نماز توجه داشته باشد، این کار او می تواند دعوتی برای نماز باشد.

حتی اگر مردم عادی ما حساسیت داشته باشند، می توانند بر مسئولان اثر بگذارند؛ همان گونه که در تاریخ کربلا می خوانیم یکی از یاران امام حسین(ع) به نام ابوثمامه وقت اذان را به امام حسین(ع) اعلام کرد و امام هم در حقش دعا کرد.

خاطره

دفتر استاندار سیستان و بلوچستان از یک آرایشگری دعوت کرد تا سر و صورت استاندار را اصلاح کند. همین که مشغول اصلاح شد، صدای اذان بلند شد. آرایشگر شانه و قیچی را کنار گذاشت و کنار استاندار شروع به خواندن نماز کرد.

استاندار به شدت تحت تأثیر قرار گرفت که این آرایشگر با جان و دل معنای الله اکبر را درک کرده که خدا بزرگتر از استاندار، شغل و درآمد و هر چیز دیگر است.

حکایتی جالب

در فرانسه پرفسوری مسلمان می شود و می گوید: دلیل اسلام

ص:184

آوردن من نماز یک کشاورز در بیابان بود. او ماجرا را این گونه می­گوید: در جاده می رفتم، کسی را در مزرعه اش دیدم که خم و راست می شود، فکر کردم شاید ورزش می کند. دیدم روی خاک افتاد، حساس شدم و ماشین را متوقف کردم و در کنارش ایستادم. با او حرف زدم، ولی او پاسخی نداد، باز ایستاد و کلماتی گفت، دوباره خم شد و به خاک افتاد. صبر کردم کارش تمام شود. پرسیدم: چه می کردی؟ کشاورز (که ظاهراً از مسلمانان الجزایری فرانسه بود) گفت: من مسلمانم و نماز می خوانم.

به این ترتیب پرفسور از او عقاید و اعمال اسلامی را سؤال کرد و آن را سوژة تحقیقات خود قرار داد و پس از مقایسة اسلام با عقاید خود، دین مبین اسلام را انتخاب کرد.

أ) توجه به راه های نرفته

می گویند: مدیر خوب کسی نیست که به پشت سر خود بنگرد و راه­های رفته را ببیند و خیال کند به وظیفه اش عمل کرده است؛ بلکه مدیر خوب کسی است که به راه­های نرفته بنگرد تا احساس مسئولیت بیشتری کند.

بسیارند کسانی که با اقامة نماز خود در خانه یا مسجد و سفارشات لحظه­ای به خانواده، قانعند؛ بدون آنکه به فکر این باشند و از خود بپرسند:

آیا با همسایگان در این مورد گفتگویی داشته؟

آیا با بستگان خود نسبت به افراد ضعیف فامیل در امور دینی رابطه ای داشته؟

آیا نسبت به مردم شهر و روستا و منطقة خود توجهی داشته؟

آیا در راستای گسترش معروف در دنیا فکری کرده یا قدمی

ص:185

برداشته؟

نکته

اسلام و قرآن کریم برای انسان، توقف و رکود را جایز نمی داند. به نمونه های زیر توجه کنید:

الف) رکود طبیعت ممنوع:

اگر کسی منطقه­ای را سنگ­چینی و علامت­گذاری کند و تا سه سال آن را رها بگذارد، سنگ­چینی و علامت­گذاری او بی ارزش است؛ لذا دیگران می­توانند آن زمین را احیا و آباد کنند.

ب) رکود فکری ممنوع:

ما به مطالعه، تعقل، مشورت، عبرت گرفتن از تاریخ مأمور هستیم. در حدیث آمده است: اگر کسی استبداد رأی داشته باشد و حاضر نباشد از افکار دیگران بهره بگیرد، هلاک می شود.

قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(ع): «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا».(1)

ج)­ رکود مال:

در قرآن کریم و روایات از مال اندوزی که رکود مال است، نهی شده است: «وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ».(2)

د) رکود جسم:

در منابع دینی ما از بیکاری و فراغت، پرخوابی، تن پروری، کسالت و بی نشاطی، و شانه خالی کردن از زیر بار کار و مسئولیت به شدت نهی شده است.

بنابر احادیث ما، هر کس بار زندگی خود را به دوش مردم بیاندازد

ص:186


1- . نهج البلاغه، حکمت 161.
2- . توبه: 34.

و از کاری که باید انجام بدهد، شانه خالی کند، ملعون و از رحمت خدا دور است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَی کَلَّهُ عَلَی النَّاسِ».(1)

بنابراین در دعوت به هر کار خیری و از جمله نماز، نباید به کارهای لحظه ای، جزئی، فردی و سلیقه­ای قانع باشیم و همیشه در فکر پیدا کردن راه ها و طرح های جدید، با ابزاری نو و تازه باشیم.

أ) تبلیغات وسیع

وجود نمادهای نماز از جمله خیابانی به نام نماز، میدان نماز، شعر نماز، اذان نماز، عکس و پوستر از نماز چهره های محبوب در مراکز اجتماع و هرگونه علامت و ساختمان و آثاری که نماز را به یاد بیاورد، می تواند گام مؤثری برای دعوت به سوی نماز باشد.

برای گروه های ویژه باید کار ویژه ای انجام داد.

در مراکزی که افراد خاصی هستند، مانند مراکز آموزشی شبانه روزی، پادگان­ها، مدارس تیزهوشان، شهرک ها، و مانند آن باید افراد ویژه­ای که از اطلاعات خاصی برخوردار هستند، به طور دائم حضور داشته باشند.

نیازهای ویژه آنان را بدانند، با آنان ارتباط عاطفی برقرار کنند، این افراد مسئول اقامه نماز آن مراکز باشند.

و اگر عالم و روحانی جامع الشرایطی پیدا نشد، یک نفر را به طور گردشی نوبت به نوبت در این مراکز به کار بگیرند تا از این نسل نو که آسیب پذیرترند، حفاظت مکتبی بشود.

ص:187


1- . کافی، ج 5، ص 72.

همان گونه که پلیس، گردش امنیتی خود را نسبت به مراکز حساس بیشتر می­کند تا فرصتی برای برنامه ریزی نااهلان به وجود نیاید.

بسیار جای تأسف است که افراد منحرف به وسیلة تماس با تلفن همراه تک­تک افراد از نسل نویِ ما، سعی دارند افکار انحرافی خود را به آنان القاء کنند؛ ولی ما از مراکز پرجمعیت خود غافلیم.

همچنین متأسفانه در بعضی از میدان­های ورزش، پایانه­های مسافربری، پارک­، سینما، تالارهای عروسی و مراکز تجاری محلی در شأن نماز و در دسترس قرار ندارد.

ب) تأمین اعتبار

همان گونه که در میان ده­ها هزار حدیث و آیه موضوع نماز بیشترین سهم را دارد، برای دعوت به نماز نیز باید بودجه­ای بیش از بودجه موسیقی، گردشگری، تبلیغات حج، برنامه های عید نوروز، ورزش و مانند آن اختصاص داده شود.

نباید پس از ده­ها سال تأسیس جمهوری اسلامی هزاران روستا حتی در ماه رمضان از داشتن روحانی محروم باشند.

نباید هزاران منطقه و شهرک و روستا بدون مسجد وجود داشته باشد.

نباید هزاران مسجد ساخته شده بدون روحانی باشد.

نباید درِ هزاران مسجد به ویژه صبح­ها بسته باشد.

نباید توجه به تواشیح بیش از توجه به اذان باشد.

نباید برای امام جماعت های جوان دوره های مهارتی گذاشته نشده باشد.

نباید مسئولان فرهنگی دینی تنها در قالب یک اداره (مدیرکل،

ص:188

قائم مقام، مدیر حوزه ریاست، روابط عمومی، بایگانی و....) فعالیت کنند.

نباید در این سازمان ها توجه به پژوهش ها بیش از اقامه نماز باشد.

نباید به کارهای رسمی قناعت کرد.

نباید منتظر دعوت مردم و تأمین اعتبار از مرکز شد.

قرآن می فرماید برای پیدا کردن یوسف تنها از یک در وارد نشوید «لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِد» بلکه از درهای مختلف وارد شوید «وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَة»؛(1)

ما اگر بخواهیم یوسف های جامعه را به مسجد دعوت کنیم باید افزون بر اخلاص و دلسوزی از امکانات و تجربه های دیگران خالصانه و مجدّانه بهره گیریم و به دنبال نان، نام، آرم و آمار نباشیم.

در این راستا باید از چهره های علمی، سیاسی، مذهبی و اجتماعی به طور عمومی و خصوصی، رسمی و غیر رسمی یاری طلبید.

أ) جلوگیری از هزینه های نابه جا

گاهی به اسم دین، مذهب و شعائر مذهبی بودجه های کلان غیر ضروری در موارد غیر لازم هزینه می شود؛ برای مثال در مناطقی مسجدهای بسیار گران قیمت ساخته می شود، ولی همین که به مناطق محروم می­رسیم، گفته می­شود بودجه و بانی نیست؛ اما اگر در ساخت مسجد از این بودجه­های گزاف جلوگیری شود، هزاران مسجد ساده در مناطقی که مسجد ندارند ساخته می شود.

آنچه سبب دعوت به نماز می شود اخلاص، اتحاد، صفا، محبت، تفقد، تعلیم و تربیت، اخلاق خوب، نمازگزاران است نه

ص:189


1- . یوسف: 67.

مناره های بلند، محراب های مجلل و مساجد اشرافی.

البته ممکن است بانیان آن مساجد اشرافی به نام شعائر دینی کار خود را درست بدانند، ولی فراموش نکنیم که قرآن کریم می فرماید: اسراف کاران کار خود را زیبا می پندارند. «کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ».(1)

ساخت مساجد کوچک ولی محکم، متعدد و در دسترس که بسیاری از آنها با یک بانی ساخته می شود و رنگ مردمی آن پر رنگ است، بسیار مفیدتر است از مساجد مجلل و پرهزینه که ساخت آن سال ها طول می­کشد در حالی که یک بانی نمی تواند آن را تمام کند و در دسترس همگان قرار ندارد.

با کمال تأسف رشد مسجد با رشد جمعیت در شهر و روستا هماهنگی ندارد.

باید همان گونه که در آپارتمان­ها برای هر واحد یک پارکینگ در نظر گرفته می­شود، برای هر واحدی یکی دو متر هم برای مکان نماز و مسجد در نظر گرفته شود.

شاید بتوان گفت هشتاد درصد مساجد امروز ما در بافت­های قدیمی قرار دارد و با کمال تأسف در مناطق جدید التأسیس به مسجد توجهی نشده است.

مسئولان می توانند در مجتمع ها یک واحد را بدون مالیات به مسجد اختصاص دهند.

أ) انحراف در معنای فرهنگ و تأمین اعتبار

امروز بودجه های فرهنگی، شورای فرهنگ عمومی بودجه­های فرهنگی شهرداری­ها سازمان­ها روابط عمومی­ها کم نیست ولی

ص:190


1- . یونس: 12.

مشکل زیاد است:

بعضی نماز را جزو فرهنگ نمی دانند بلکه نگاهشان به نماز یک عمل جزئی، فردی و شخصی است در حالیکه نماز سیمای دین و هویت دین و عمود دین و محور دین می باشد. اکنون که این سطرها را می نویسم نمی دانم مسئولینی که بودجه های فرهنگی را در اختیار دارند چند درصد آن را برای دعوت به نماز، کتاب نماز، آموزش نماز، فیلم نماز، مکان نماز، و امثال آن هزینه می­کنند و آیا در بودجه ها سهم نماز داده می شود یا خیر؟

اسلام برای فرهنگ­سازی نماز دستور می­دهد که هر شبانه روز چند بار افراد خوش صدا بر بالای بام ها با حلقوم خود اذان بگویند.

اذان، که وسیله ای برای اعلام توحید و اعلان به مردم و فراخوانی آنان به تجمّع برای نماز است، از شعارهای زیبا و مؤثر اسلام است.

اذان، یک دوره ایدئولوژی و تفکّرات ناب اسلامی است.

اذان، هشدار به غافلان است، اذان، نشانه باز بودن جوّ مذهبی است و اذان، نشانه حیات معنوی است.

راستی در جلسات فرهنگ عمومی و بودجه­های فرهنگی به این مسئله که هم در قرآن در قالب «نادَیْتُمْ إِلَی الصَّلاة»(1)

و «نُودِیَ لِلصَّلاة»(2)

و در ده ها حدیث به آن اشاره شده چقدر پرداخته شده است.

آیا به نظافت پارک ها بیشتر توجه می شود یا مساجد.

آیا به تامین زندگی خادمان فضای سبز بیشتر پرداخته می شود

ص:191


1- . مائده: 58.
2- . جمعه: 9.

یا خادمان مساجد.

آیا به بردن نور به مناطق تاریک بیشتر توجه می شود یا به بردن روحانی به مناطق محروم.

بهتر آن است که همه به تقصیر و قصور خود اعتراف و از خداوند عذرخواهی کنیم که اگر امروز عذرخواهی و جبران نکنیم، روزی را در پیش داریم که معذرت­خواهی سودی ندارد و نخواهد داشت.

بی جهت نیست که در میان صدها و هزاران دعا فقط یک دعای واجب داریم و آن کلمه «اهدنا الصراط المستقیم»(1)

است.

راه مستقیم در جذب بودجه های فرهنگی و مصرف آن نیاز به اسلام شناسان دلسوز دارد.

سخن که به اینجا رسید بد نیست کمی از خود بازجویی کنیم:

همانگونه که یکی از بزرگان در وصیت نامه خود را وصی خود قرار داده بود و نوشته بود اگر بناست بعد از مرگم کسی کاری انجام دهد من خودم وصی خودم هستم. ما نیز از خود بپرسیم:

1- آیا به هنگام یاد خدا دل ما می لرزد؟ «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم»(2)

2- آیا به هنگام شنیدن صدای اذان تجارت را تعطیل می کنیم؟ «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاة»(3)

3- آیا در نماز ما خشوع هست؟! «فی صَلاتِهِمْ خاشِعُون»(4)

4- آیا اشکی در سجده داریم؟! «سُجَّداً وَ بُکِیًّا»(5)

ص:192


1- . حمد: 6.
2- . انفال: 2؛ حج: 35.
3- . نور: 37.
4- . مؤمنون: 2.
5- . مریم: 58.

5- آیا بر نماز خود حفاظت می کنیم؟! «علی صَلاتِهِمْ یُحافِظُون»(1)

6- آیا خود را برای مناجات شبانه از رختخواب کنده ایم؟! «تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِع»(2)

1- آیا نسبت به نماز نسل خود سفارش لازم را داشته ایم؟! «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها»(3)

2- آیا برای نماز اول وقت ارزشی قائلیم؟! «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّین * الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون»(4)

3- آیا برای اقامه نماز از چیزی دل کنده ایم؟ «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلاة»(5)

4- آیا در خرید و تهیه مسکن به مسئله نزدیک بودن ما به مسجد فکر کرده ایم؟

5- و ...

کیست که بتواند جواب مثبتی به این سؤالات بدهد؟!

مسئولین فرهنگی باید بدانند که بخش مهمی از بودجه های خود را صرف نماز کنند، که به قول روایات پرچم ایمان است. «علم الإیمان الصلاة»،(6)

نمازی که حضرت امیر علیه السلام به معاذ می فرماید: باید بیشترین همّ تو اقامه نماز باشد.

ص:193


1- . معارج: 34.
2- . سجده: 16.
3- . طه: 132.
4- . ماعون: 4 و 5.
5- . ابراهیم: 37.
6- . جامع الأخبار، ص73.

«وَ لْیَکُنْ أَکْثَرُ هَمِّکَ الصَّلاةَ».(1)

و به محمد بن ابی بکر می فرماید: «وَ اعْلَمْ أَنَّ کُلَّ شَیْ ءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلَاتک»(2)

بدان که تمام اعمال و کارهای تو تابع نماز است.

مسئولان باید بدانند، اگر در بودجه­های فرهنگی کشور نماز را محور قرار ندهند در حقیقت نماز را خفیف شمرده­اند و امام صادق علیه السلام در آستانه شهادت فرمودند: شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمرد نمی­رسد.(3)

أ) ایجاد امنیت

از جمله چیزهایی که در دعوت به نماز مهم است ایجاد امنیت است. ممکن است رها کردن مغازه و بازار و رفتن به مسجد بستری برای بعضی سرقت­ها قرار گیرد.

باید مسئولین امنیتی (پلیس، نیروی انتظامی و ...) و یا نیروهای مردمی هر روز به نوبت، مسئول حفاظت بازار باشند.

و برای هر چند مغازه، یک نفر مسئول امنیت باشد تا بازاریان بتوانند مغازه را رها، و به مسجد بروند.

و همچنین نسبت به پارک ماشین و موتور و وسایل دستی، نیاز به برنامه ریزی عملیاتی دارد.

و همچنین گاهی اطفالی که به همراه والدین هستند، مانع اقامه نماز می­شوند. در این گونه موارد باید برای دعوت به نماز مکان هایی شبیه مهد کودک در کنار مساجد وجود داشته باشد تا افراد، کودک خود را به آنجا بسپرند و با آرامش نماز بخوانند،

ص:194


1- . تحف العقول، ص35.
2- . نهج البلاغه، نامه27.
3- . الکافی، ج3، ص270.

دغدغه های کفش و ماشین و وسایل دستی و کودک باید برطرف شود.

أ) صدا و سیما

- برنامه های صدا و سیما

از عوامل دعوت به نماز، برنامه های صدا و سیماست. در اسلام حدود پانزده درصد روایت هایی که مربوط به همة دین است، مخصوص نماز است.(1)

و در میان هزاران حدیث و نکته و اسرار که در روایات وجود دارد بسیاری از آنها با هنر و تصویر قابل اجرا است.

در صدا و سیما باید جایی دائمی برای افراد فاضل و عاشق، فارغ، اسلام شناس، مردم شناس، هنرشناس، همراه با امکانات و بودجه ای در نظر گرفته شود.

آموزش نماز برای عموم و قشرهای ویژه از جمله نماز در هواپیما، نماز در بیمارستان، نماز در میدان جنگ و مانند آن قابل آموزش است.

هنرمندان دلسوز می توانند با مشاوره اسلام شناسانِ خوش سلیقه، بسیاری از اینها را همراه با اعتقاد شخصی خود به تصویر بکشانند.

می توان آموزش احکامی از جمله وضو، غسل، وضوی جبیره، تیمم، قبله شناسی، وقت شناسی، احکام جماعت، شیوه درست خواندن نماز و پاسخ به شبهات نسل نو را به تصویر بکشد.

صدا و سیما می تواند از نمازهای ویژه ای که شهیدان محراب، جبهه، اسیران در زندان ها و اردوگاه ها اقامه کرده اند، فیلم بسازد

ص:195


1- . به نقل از آیت الله استادی.

و می تواند فرازهایی از وصیت نامه شهدا درباره نماز را در چند لحظه بخواند.

- تناسب نماز شبکه­های تلویزیون با مخاطبان

بنا بر حدیث سیره پیامبر این بود که بزرگان هر گروه و قومی را احترام می کرد؛ «َ یُکْرِمُ کَرِیمَ کُلِّ قَوْم».(1)

لازم است به تفکر و توقع مخاطبان توجه داشته باشیم.

اگر در میدان فوتبال نماز جماعت بزرگان ورزش فوتبال را نشان دهند، در دعوت مردم به نماز مفیدتر از آن است که نماز جماعت سالمندان را نشان دهند.

اگر از مدارس ابتدایی، دبیرستان ها و دانشگاه ها نماز جماعت هایی را در شبکه­های سیما بیاورند اثر بسیاری مهمی در جذب این گونه مخاطبان در جذب به نماز دارد.

پخش نمازهای تکراری برای دعوت به نماز جاذبه لازم را ندارد.

- فرهنگ سازی

صدا و سیما می تواند برای امور زیر اقدامات مطلوبی را انجام دهد:

ای کاش زمان ها و مکان ها و بودجه هایی که صرف پیشگیری و جلوگیری از فحشاء و منکر می شود برای اقامه نماز هزینه گردد.

ای کاش برخی از برنامه ها، کتاب ها، بودجه ها، زمان ها و زمین هایی که برای تربیت انسان ها هزینه می شد، صرف نماز می گشت.

ای کاش در بودجه ها و برنامه هایی که برای مسائل فرهنگی هزینه می شد، نماز را در رأس کار فرهنگی خود قرار می دادند.

ص:196


1- . مکارم الأخلاق، ص14.

ای کاش هنرمندان ما اسرار نماز را با هنر خویش ترسیم می­کردند و اسرار نماز را با هنر خود به مردم می آموختند.

1- گروه های مختلف مردم

قرآن کریم می گوید:

کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوف»؛(1)

شما بهترین امتی بودید که به سود انسان ها آفریده شده اند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر می کنید.

قرآن علت بهترین امت بودن را مسأله امر به معروف و نهی از منکر ذکر می کند و بالاترین معروف ها نماز است.

در مسأله ترویج نماز نباید فقط به نهادها و ارگان ها یا افراد خاصی توجه کنیم و مردم فقط تماشاچی باشند بلکه یکی از وظایف همه آحاد جامعه اقامه نماز و ترویج فرهنگ نماز در سطوح مختلف است.

دعوت شریکی

گاهی دعوت به نماز و یا هر کار دیگر به شرطی مفید است که به صورت جمعی انجام شود. اگر نامه است، به صورت طومار و اگر تقاضایی است، به صورت تقاضای جمعی.

قرآن می فرماید: خداوند متعال به موسی و هارون می فرماید: « اذْهَبا إِلی فِرْعَوْن»(2)

یعنی ای موسی! تو با هارون با هم به سراغ فرعون بروید.

و در جایی دیگر می فرماید: « فَعَزَّزْنا بِثالِث»(3) یعنی ما در آغاز دو

ص:197


1- . آل عمران: 110.
2- . طه: 43.
3- . یس: 14.

نفر را برای دعوت فرستادیم سپس یک نفر دیگر را برای کمک به آن دو فرستادیم.

و در جایی دیگر: به پدری حدود صد ساله، مثل ابراهیم، و نوجوانی سیزده ساله مانند اسماعیل، می فرماید: با هم کعبه را تطهیر کنید «طَهِّرا بَیْتِی».(1)

در جایی دیگر می فرماید: «مَثْنی وَ فُرادی».(2)

در جایی دیگر می فرماید: جمعیتی از مظلومین به سوی یکی از پیامبران پس از موسی رفتند و به طور دسته جمعی، تقاضای یک فرمانده نظامی کردند، تا به رهبری آن فرمانده منصوب پیامبر، با طاغوت زمان خود جهاد کنند؛ «إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّه».(3)

آری گاهی فرستادن فرد کارساز نیست بلکه باید یک هیأتی برای انجام یک مأموریت اعزام شوند.

این هیأت گاهی نشانه عظمت است.

آری! اگر در مدرسه ای مدیر، معلم و مربیان با هم، شاگردان را به نماز دعوت کنند، یعنی صدای دعوت به نماز از حلقوم دبیر ریاضی و دبیر ورزش و مربیان با هم برخاسته شود، و نیز اگر در جامعه آحاد مختلف جامعه با زبان ها و بیان های مختلف به دعوت و ترویج نماز بپردازند اثر قابل توجهی خواهد داشت.

بسیج عمومی

از آنجا که اقامه نماز یک برنامه عمومی، دائمی و گسترده است، هیچ فرد و سازمانی نمی­تواند به تنهایی در دعوت به نماز به

ص:198


1- . بقره: 125.
2- . سبأ: 46.
3- . بقره: 246.

توفیق کامل برسد بلکه باید همه نیروها را بسیج کرد و با مدیریت واحد، زیر نظر باسوادترین، دلسوزترین و محبوب­ترین افراد کار را به صورت بسیجی حل کرد.

همان گونه که پاره کردن یک طناب مشکل است ولی اگر این طناب را رشته رشته کنیم و هر نخی را به دست یک توانمندی بدهیم، خواهیم توانست طناب را پاره کنیم.

مثلاً در دنیای ورزش، کسی که شرایط لازم را دارد مسؤول اقامه نماز در میدان های ورزش باشد، همان گونه که در روزهای تاسوعا و عاشورا رئیس هیأت­ها مسئول اقامه نماز عزاداران هستند.

برای نماز بازار باید اتاق بازرگانی و مسؤولان اصناف فکر و تدبیری بیاندیشند.

برای تربیت امام جماعت باید حوزه ها در کنار درس های رسمی، دوره­های مهارتی را آموزش دهند.

بدیهی است که این کار تنها با بخش­نامه و گزارش و آمار و نام و نان و عنوان محقق نمی شود، بلکه باید افرادی که از درون معتقد و از بیرون توانمند هستند و کلام نافذی دارند، دست به کار شوند.

تشکیل گروه های یاوران نماز

یکی از راه­های دعوت به نماز تشکیل گروه­های یاوران نماز است.

می­شود در هر منطقه­ای افراد فعال نماز، شناسایی شده و در گردهمایی­هایی آموزش ببینند و به وسیلة آنها دیگران را به نماز دعوت کنیم، همان گونه که در مراسم عاشورا در هر منطقه ای چند نفری قیام می کنند و با انواع روش­هایی که دارند عزاداری

ص:199

امام حسین علیه السلام را بر پا می دارند گاهی توسط چند نفر صدها و هزاران نفر را به شرکت در عزاداری

جذب می کنند؛ به ویژه اگر این یاوران افراد باسواد و محبوب و خوش بیان و با حوصله باشند.

گاهی استعمار و ابر قدرت­ها در مناطقی که هدف­گذاری می­کنند. به وسیلة افرادی که از پیش آنها را شناسایی کرده­ و آنان را از راه تطمیع، تحقیر یا وعده و وعید همراه خود ساخته­اند، آن منطقه را تحت استعمار خود در می­آورند.

برای این کار از دانشجویان و تحصیل­کردگان در کشورشان، هیأت های اعزامی، سفارتخانه­ها، وابستگان، وطن­فروشان خودباخته، مهمانی­ها، دعوت­ها، نشان دادن چراغ سبز، فیلم­ها و کتاب­ها جامعه را به بردگی می­کشانند و از تمام توان خود برای جذب دیگران بهره می­گیرند تا آنجا که مسیحیت از آن سوی دنیا برای نابیناهای این طرف دنیا، نوارهای صوتی رایگان می­فرستد تا این نابینایان از راه شنیدن تحت تاثیر آنها قرار بگیرند.

بنابر تاریخ ناصرالدین شاه را به اروپا و رضا خان را به ترکیه مهمان کردند و با نشان دادن صحنه هایی آنان را برای دین زدایی در کشور آماده نمودند.

اکنون که آنها در راه باطل، یارگیری می­کنند چرا ما از یارگیری در راه حق غافل باشیم؟

در میان میلیون ها دانشجو می توان هزاران دانشجوی عاشق و پر انرژی را شناسایی کرد و آموزش داد تا میان نسل نو و در محله، فامیل و دانشگاه حامیان نماز باشند.

اکنون چند سالی است حدود هزار لیسانس مکتبی که در مناطق مرزی زندگی می­کنند، شناسایی شده، در دوره­هایی آموزش دیده

ص:200

و هر یک از آنان خود برای نسل نو بدون هیچ کمک مالی معلمی دلسوز گشته­اند.

این حرکت باید گسترش یابد و برای دعوت به نماز از این الگو بهره گرفته شود.

همان گونه که شرکت­های بزرگ افرادی را برای بازاریابی و فروش اجناس خود و رسیدن به سود بیشتر به مناطق مختلف اعزام می­کنند و حتی گروه­های منحرف برای انحراف نسل نو، منطقه به منطقه و شهر به شهر و دیار به دیار و کوچه به کوچه و خانه به خانه فعالند.

راستی باید بگوییم: ما نه حق کار را انجام دادیم و نه دست کم حق آنچه را در توان داریم. این در حالی است که قرآن می­فرماید: اگر کاری را انجام می­دهید یا حقش را انجام دهید (حق جهاد، حق تلاوت، حق تقوا) و یا اگر حق کار را نمی توانید انجام دهید تا آنجا که می توانید کوتاهی نکنید.

خدا می داند که ما چه ظرفیت هایی را از دست داده ایم و چه زمینه هایی را به هدر داده­ایم که در روز قیامت سبب حسرت ما خواهد شد.

آیا ما حق نماز، قرآن، شهدا، نیاکان، نسل آینده را انجام داده ایم. به هر حال باید آنجا که دستمان نمی رسد به وسیلة جذب یاوران نماز، تعلیم، توجیه و آماده کردن آنان به مسأله نماز رسیدگی کنیم همان گونه که قرآن در حفظ و تقسیم زکات نام افرادی را به نام عاملان می برد سهمی از زکات را به آنان اختصاص می دهد تا یاوران زکات باشند و در تبلیغات و حفظ زکات و پخش آن تلاش کنند، اگر زکات که مربوط به قشر خاصی از مردم است به عامل نیاز دارد، اقامه نماز نیز نیاز به عاملین

ص:201

و یاوران نماز دارد.

امروز پلیس در جاده­ها برای کاهش تصادفات دلخراش حتی از کودکان به عنوان همیار پلیس استفاده می­کند تا در ماشین به پدر و مادری که پشت فرمان نشسته تذکر پلیسی دهد.

امروز برای جلوگیری از فلج اطفال از نیروهای بسیج و دانشجویان استفاده می­کنند.

امروز برای سرشماری در جامعه از انسان ها، جنسیت، تحصیلات، سرمایه، امکانات و ... از نیروهای آزاد و مردمی و دانشجویی و ... کمک می­گیرند.

امروز در دنیا برای حوادث پیش بینی نشده صلیب سرخ و هلال احمر و ... از نیروهای مردمی نوع­دوست استفاده می­کنند.

امروز جمع زیادی از طلاب و دانشجویان در قالب اردوهای جهادی به نقاط مختلف و دور می­روند و انواع خدمات را به طور رایگان ارائه می­دهند.

بنابراین استفاده از نیروهای عاشق، مردمی و رایگان برای نجات مردم و کمک­رسانی به آنان در قالب های متنوع استفاده می­شود. پس با داشتن این همه الگو و ظرفیت، چرا ما درباره نجات و کمک معنوی (نماز) از این نیروهای مخلص و مردمی تا کنون غفلت کرده­ایم.

به راستی باید از این همه غفلت، نزد خداوند متعال، عذرخواهی کنیم و برای جبران این غفلت­ها از خداوند توفیق بخواهیم و دل­سوزان مؤمن را فرا بخوانیم تا شاید به نماز و مسجد رونقی ببخشیم.

ص:202

فصل هفتم: آسیب ها و موانع دعوت

ص:203

در دعوت به نماز باید موانع را برطرف کنیم و گرنه این موانع دعوت­ها را خنثی می­کند.

آسیب ها و موانع دعوت

1. اقدام نابه هنگام

در اسلام می خوانیم کودک را از کودکی گام به گام با وضو و قبله و نماز و سجاده و... آشنا کنید. تا هنگام بلوغ، نماز برای او روان باشد. اما ما گاهی فرزند خود را رها می کنیم و می گوییم هنوز به تکلیف نرسیده نتیجه این رهایی آن است که به هنگام بلوغ نماز برای او سنگین است.

آری اگر کسی قبل از وقت وضو بگیرد هنگام نماز، نماز برای او روان است اما اگر هنگام اذان نیاز به تطهیر و وضو و تغییر لباس و شرایط دیگر داشت نماز برای او سخت است.

راستی حاضرید همان گونه که قبلا گفتیم کودک شما به سیگار گرفتار شود و با خود بگویید اول تکلیف در یک لحظه سیگار را ترک خواهد کرد. دختری که تا 9 سالگی بی حجاب زندگی کرده در لحظه تکلیف حجاب برای او سنگین است.

تعجب است ما برای دبستان مرحله پیش دبستانی می گذاریم و در مهدهای کودک فرزندانمان را با آموزش های ساده و روان آشنا می کنیم تا به رفتن به مدرسه عادت کند ولی حاضر نیستیم برای نماز، فرزندان را قبل از تکلیف با نماز آشنا کنیم.

2. رفتار والدین و نمازگزاران

رفتار والدین در خانه و افراد نمازگزار در جامعه و اخلاق اهل مسجد در مسجد و مشکل گرانی و تبعیض و خشونت با مردم به خصوص

ص:204

مسئولین می توانند موانع دعوت باشند.

جالب آن است که قرآن نماز را:

همراه با خوش خلقی بیان کرده،(1)

همراه با کسب و کار و تلاش قرار داده و فرموده بعد از نماز جمعه سریع به سراغ تجارت و کار بروید.(2)

نماز را همراه با رحم و محبت قرار داده،(3)

همراه وفای به عهد قرار داده،(4)

همراه مشورت قرار داده،(5)

همراه با صبر و مقاومت قرار داده،(6)

همراه با انفاق قرار داده.(7)

کوتاه سخن آن که اگر نماز را با نگاهی جامع و همراه با سایر دستورات ببینیم این نماز جاذبه خواهد داشت.

3. رها شدن دعوت (دعوت های مقطعی)

اگر دعوت ها لحظه ای باشد و استمرار نداشته باشد اثر خوبی نخواهد داشت قرآن در کنار سفارش به حق، سفارش به استمرار و پایداری نیز دارد یعنی در کنار « تَواصَوْا بِالْحَقِّ می فرماید وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر».(8)

در قرآن آن جا که به والدین سفارش می کند که خاندان خود را به

ص:205


1- . بقره: 83.
2- . جمعه: 9.
3- . فتح: 29.
4- . مریم: 54.
5- . شوری: 38.
6- . بقره: 177.
7- . بقره: 3.
8- . عصر: 3.

نماز امر کنید سفارش به پایداری نیز می کند و می فرماید سفارش مستمر را رها نکید: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها».(1)

قرآن دربارة لقمان حکیم می فرماید: «و هو یعظه»(2)

یعنی موعظه لقمان به فرزندش استمرار داشت. (کلمه یعظ فعل مضارع است و نشانه استمرار است).

ضمناً باید بدانیم موعظه در قرآن و روایات نشانه دلسوزی، حیات، تعهد به دین است تا آن جا که گاهی معصومین ما به دیگران می گفتند ما را موعظه کنید و این که گفته شود زمان موعظه گذشته حرف صحیحی نیست. موعظه اگر از افراد وارسته همراه با عاطفه و محبت و شیوه صحیح باشد حتماً اثر

خودش را فوری یا در دراز مدت خواهد گذشت ولی اگر همراه با خشونت، تکبر و تحقیر مخاطب باشد یا بی اثر و یا اثر منفی خواهد داشت.

4. شیطان

یکی از موانع نماز شیطان است که قرآن می فرماید:

«إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ».(3)

در حدیثی از پیامبر اکرم می خوانیم. تا مادامی که انسان بر نماز های پنج گانه حفاظت داشته باشد شیطان از انسان وحشت دارد ولی همین که نمازها را ضایع کرد شیطان بر او مسلط و او را وارد بر گناهان کبیره می کند.(4)

این حدیث می تواند تفسیر این آیه باشد که خداوند می فرماید:

ص:206


1- . طه: 132.
2- . لقمان: 13.
3- . مائده: 91.
4- . بحار الانوار، ج79، ص202.

«أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوات».(1)

5. برنامه های صدا و سیما

برنامه های صدا و سیما نباید به گونه ای باشد که دعوت به نماز را خنثی کند.

قرآن کریم می فرماید: دلیل سنگینی نماز برای بعضی آن است که خشوع ندارند.(2)

خشوع زمانی پیدا می شود که توجه به قدرت خدا، نیاز و توجه به او، پناهندگی، توکل و تشکر از او در انسان زنده باشد.

هر یک از این عنوان ها می تواند دست مایه ای برای کارهای هنری باشد.

در صدا و سیما می توان زشتی های غرور، تکبر، خودبرتر بینی، غفلت، کفران نعمت و ... دست­مایه فیلم ها و آثار هنری قرار گیرد.

لازم است صدا و سیما در کنار برنامه های خوبی که برای اقامه نماز تا کنون صورت داده در خصوص ترویج فرهنگ نماز و اقامه آن قدم های شایسته تری را بردارد.

ص:207


1- . مریم: 59.
2- . بقره: 45.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109